Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
هویت از زبان نمادها
داریوش رجبیان

 سال‌ها پیش، شاید پانزده یا شانزده سال پیش، در راه اصفهان به شیراز مترجم یک آکادمیسین ازبک بودم. کولر خودرو شیک و راحت "بنز" روشن بود و گرمای تابستان را از ما می‌راند و مجال می‌داد که به صحبت‌های "احمدعلی عسکرف"، عضو فرهنگستان علوم ازبکستان، با حوصلۀ تمام گوش دهم. چیزهایی که می‌گفت، برایم تازگی داشت؛ یعنی نه این که خبر تازه‌ای باشد، بلکه رویدادهای تاریخی معلوم را به نحوی غیرمتعارف برایم تعریف می‌کرد تا ثابت کند که "تاجیک‌ها" آمیزه‌ای از "اقوام بومی ترک آسیای میانه و مهاجمان آمدۀ ایرانی" بوده‌اند و این که منظور از "تورانیان" در طول تاریخ همواره ترک‌ها بوده‌اند. آقای عسکرف کوچک‌ترین شناختی از من نداشت؛ فکر می‌کرد یک مترجم محلی‌ام و به گوشۀ ذهنش هم خطور نکرده بود که شاید من هم تاجیک باشم. خلاصه، پنج شش ساعتی در راه با هم گپ‌وگفتی مفصل داشتیم، بدون این که آکادمیسین ازبک از هویت تاجیکی من آگاه شود؛ وگرنه به احتمال زیاد از مصاحبتش بی‌بهره می‌ماندم.

مجموعه عکس
 دیدگاه آکادمیسین عسکرف را به انحاء مختلف و با استناد به نوشته‌های واسیلی بارتولد و باباجان غفورف، از بزرگ‌ترین خاور‌شناسان شوروی، به چالش کشیدم و او را به دقایقی از سکوت و تأمل واداشتم. اما خودم هنوز نفهمیده بودم که دچار تفسیر رسمی ازبکستان از تاریخ منطقه شده‌ام. این موضوع بعدها برایم روشن شد. زمانی که در همۀ میدان‌های اصلی ازبکستان تندیس تیمورلنگ گورکانی (با نام "امیر تیمور") قد علم کرد و در تاجیکستان تندیس‌های اسماعیل سامانی جایگزین لنین‌های متعدد شد. نوعی پرخاش بود؛ پرخاش هویتی میان دو پاره از منطقه‌ای که همامیزی فرهنگی شگرفی دارند، به گونه‌ای که موسیقی سنتی هر دو کشور را "شش‌مقام" نامند، غذای اصلی مردمان هر دو کشور "پلو" است و "رستم" و "تهمینه" و "سهراب" و "منیژه" از رایج‌ترین نام‌های موجود در هر دو کشور است. اما نمادهای این دو کشور نوپا گویی به منظور آزار متقابل انتخاب شده بودند: تیمورلنگ را در تاجیکستان از جلادان دهر می‌دانند، و سامانیان را دیدگاه رسمی ازبکستان از سلسله‌های کم‌رنگ و درجه دوم سرزمین خودش به شمار می‌آورد. ازبکستان سال ۱۹۹۶ ششصد و شصت‌سالگی تیمور را جشن گرفت و سه سال بعد از آن جشن‌های باشکوه هزار و صدسالگی سامانیان در تاجیکستان راه افتاد؛ جشن‌هایی که در چارچوب برنامه‌های سازمان ملل برگزار شد و روابط میان تاجیکستان و ازبکستان را تیره‌تر کرد.
 
طی سال‌های پساشوروی این دو ملت در جستجوی ریشه‌ها و هویت نوین همواره مزاحم یکدیگر بوده‌اند و در این مسیر بارها با هم سربه‌سر آمده‌اند؛ چون اشتراکات هر چه بیشتر است، تقسیم و مرزبندی میان آنها به همان اندازه سخت‌تر. در نتیجۀ این بگومگوها اکنون پیوند میان مردمان تاجیکستان و ازبکستان به‌شدت آسیب دیده و میان این دو کشور همسایه ارتباط هوایی وجود ندارد. 
 
موضوع این نوشته اما نمادهایی است که در تاجیکستان جایگزین استالین و لنین شدند و هدف از ذکر آن یادواره اشاره به سرآغاز شوروی‌زدایی در منطقه بود که با شور و هیجانی عظیم در کشورهای نوپا، از جمله تاجیکستان، جریان گرفت. شاید هم به ویژه تاجیکستان که پیشتر و بیشتر از اقوام دیگر شوروی بوی خوش آشنایی را از فراسوی مرزهایش شنیده بود و نگاه امیدواری به پهنۀ دورافتادۀ هم‌تبارانش دوخته بود. در پی تلاش‌های هویت‌خواهانۀ روشن‌فکران تاجیکستان بود که این جمهوری سال ۱۹۸۹ به عنوان نخستین جمهوری شوروی به زبان مردم محلی مقام رسمی داد و نام اصیل این زبان (فارسی) را به متن قانون اساسی‌اش برگرداند. و یکی از نخستین موردهای سرنگونی مجسمۀ لنین هم سال ۱۹۹۱ در تاجیکستان شوروی اتفاق افتاد.
 
اما استقلال به‌ناگاه آمد. استقلالی نبود که برایش جانبازی‌ها کرده باشند یا حتا انتظارش را داشته باشند. خواستارانی داشت، اما جان‌سپارانی ندید. استقلال ناگهانی رهبران وقت را در همۀ جمهوری‌های شوروی پیشین دست‌وپاچه کرده بود. اکثر آنها کوشیدند که به گونه‌ای این جمهوری‌ها را در چارچوب اتحاد یا جرگه‌ای دیگر گرد هم آوردند، اما زمان گذشته بود و هوای استقلال پهنۀ شوروی را فرا گرفته بود. تاجیکستان هم به مانند دیگر جمهوری‌ها درگیر هویت‌سازی شد تا در عرصۀ بین‌المللی جایگاهی برای خودش فراهم کند. فراخوان روشن‌فکران به بازگشت به خط فارسی و اتحاد با کشورهای فارسی‌زبان بلندتر صدا می‌داد. ابوالقاسم فردوسی به نماد هویت ملت تبدیل شد و در میدان مرکزی پایتخت تندیس او جای لنین را گرفت و بسیاری آن را چیرگی ادب بر سیاست و خشونت عنوان کردند. 
 
تکثر و گونه‌گونی اندیشه‌ها در مطبوعات ِ از بند گسیخته خیره‌کننده بود. دوره‌ای بود که امروز هم بسیاری به عنوان "مردم‌سالاری راستین" از آن یاد می‌کنند و شماری هم به عنوان "دورۀ هرج‌ومرج". اعتراضات خیابانی سیاست‌های دولت را رقم می‌زد. دولت، با احساس ضعفی که داشت، به‌ناچار تسلیم خواسته‌های معترضان می‌شد. با فریاد "استعفا!"ی مردم مقامی برکنار می‌شد و دیگری به جایش می‌نشست. 
 
اما این شور و شوق استقلال، دیر نپایید. سال ۱۹۹۲ تاجیکستان غرق جنگ داخلی شد و طی پنج سال حدود پنجاه هزار کشته داد و ده‌ها هزار نفر دیگر کشور را ترک کردند. با پادرمیانی سازمان ملل و روسیه و ایران و با تکیه به شعار "ما همه تاجیکیم" طرف‌های درگیر با هم کنار آمدند و یکی از موارد نادر پایان دادن به جنگ داخلی را ثبت تاریخ کردند. هویت تاجیکی یا تعلق به سرزمین تاجیکستان از عنصرهای کلیدی پایان دادن به آن جنگ بود. اما پیامدهای آن جنگ، به ویژه مهاجرت و آوارگی صدها هزار تاجیک، تا کنون از عوامل گرفتاری‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی تاجیکستان ارزیابی می‌شود.  
 
ماشین هویت‌سازی اما فعال بود و در حال شکل و نما دادن به هویت کشوری که هرگز با این نام وجود نداشته. دولت نوپا برای ایجاد هویتی ویژه نام "فارسی" را دوباره از متن قانون حذف کرد و زبان رسمی کشور را "تاجیکی" نامید. نوشته‌ها به خط فارسی از روی در و دیوار زدوده شدند و برنامۀ "بازگشت به خط فارسی تا سال ۱۹۹۵" لغو شد. با وجود کارزار گسترده‌ای که برای مقابله با بازگشت تاجیکان به رسم‌الخط فارسی انجام گرفته و علی‌رغم تصمیم مقامات به پایبندی به خط سیریلیک، این تمایل روشن‌فکران جامعه تا کنون در رسانه‌های کشور موج می‌زند.
 
برای تحکیم هویت تاجیکی دولت تاریخ‌دانان را به کار گماشت تا سلسلۀ سامانیان (۸۱۹-۹۹۹ میلادی) را به عنوان بنیان‌گذار نخستین دولت تاجیکی جا بیندازند، با این استدلال که واژۀ "تاجیک" به مفهوم قومیت ایرانیان فرارود در همان دوره رایج شده بود. ‌سال ۱۹۹۹ تندیس ابوالقاسم فردوسی را از مرکز پایتخت به حاشیۀ شهر بردند و به جای آن تندیس اسماعیل سامانی را نصب کردند. بلندترین چکاد اتحاد شوروی پیشین (کمونیسم) واقع در منطقۀ پامیر تاجیکستان هم به "اسماعیل سامانی" تغییر نام کرد. خیابان‌های اصلی شهرهای تاجیکستان هم که غالباً نام "لنین" را داشتند، "اسماعیل سامانی" نام گرفتند و ارز ملی تاجیکستان را هم "سامانی" نامیدند. بدین گونه دولت نوپای تاجیکستان خود را با دودمان سامانیان پیوند داد تا وارث آنان شناخته شود.
 
سرود ملی تاجیکستان هم طبعاً باید عوض می‌شد. سرود ملی تاجیکستان شوروی را ابوالقاسم لاهوتی سال ۱۹۴۶ در تمجید از ملت روس نوشته بود که مطلع آن چنین بود: "چو دست روس مدد نمود / برادری خلق ساویت استوار شد / ستارۀ حیات ما شراره‌بار شد". مؤلف سرود ملی تاجیکستان مستقل "گل‌نظر کلدی" است که آن را به ستایش از تاجیکستان اختصاص داده: "دیار ارجمند ما / به بخت ما سر عزیز تو بلند باد / سعادت تو، دولت تو بی‌گزند باد / ز دوری زمانه‌ها رسیده‌ایم / به زیر پرچم تو صف کشیده‌ایم / زنده باش، ای وطن، تاجیکستان آزاد من!" متن کامل این دو سرود را می‌توانید در پیوندهای مرتبط این صفحه بخوانید.
 
جستجوی هویت، نشان و نمادهای رسمی تاجیکستان را هم به‌کلی دگرگون کرد. آرم دولتی تاجیکستان در بدو استقلال شیر و کوه و پرتو خورشید بود که بر فراز آن تاج و هفت اختر زرین می‌درخشید.  در پایان سال ۱۹۹۳ تصویر خورشید طالع برجسته شد، تاج و هفت ستاره در کانون آرم قرار گرفت، شیر ناپدید شد و تصویر یک کتاب باز افزوده شد. و به رسم آرم‌های شوروی دور همۀ این تصویرها را یک شاخه پنبه و چند خوشه گندم فرا گرفت. در تفسیر بسیاری از این نمادها نهادهای رسمی به ریشه‌های مزدیسنی یا زرتشتی آنها اشاره کردند؛ از جمله هفت ستاره را نماد هفت امشاسپند یا فرشتۀ زرتشتی و پرتو خورشید را نماد فر ایزدی زرتشتی عنوان کردند. تکیه به نمادهای زرتشتی به ماهیت جنبش‌های استقلال‌خواه اواخر دورۀ شوروی و تلاش‌های دولت پس از کسب استقلال برمی‌گردد. دولت تاجیکستان در آغاز تلاش می‌کرد با برجسته کردن عنصر مزدیسنی در پیشینۀ تاجیک‌ها به مصاف اسلام‌گرایی برود و به این منظور جشن‌های بزرگداشت زرتشت و اوستا را برگزار کرد و سال ۲۰۰۶ را سال "تمدن آریایی" نامید. اما گرایش بیش از پیش مردم به اسلام در پی فترت ایدئولوژی کمونیستی باعث شد که این رویکرد دولت تغییر جهت دهد و سال ۲۰۰۹ را به نشان گرامیداشت امام ابوحنیفه نعمان بن ثابت، "سال امام اعظم" عنوان کند. 
 
جشن‌های امسال تاجیکستان اما باشکوه‌تر است: روز نهم سپتامبر این کشور بیستمین سالروز استقلالش را تجلیل می‌کند. در آستانۀ این جشن بلندترین ساختمان شهر دوشنبه و بلندترین پرچم جهان افتتاح شد و در روز استقلال، ۳۰۰۰ نفر درزارترین پرچم جهان را در خیابان‌های مرکزی شهر دوشنبه حمل خواهند کرد. بزرگ‌ترین کتابخانۀ تاجیکستان هم افتتاح می‌شود که یک ساختمان عظیم نه‌طبقه است و بنا به گزارش‌ها، از ملت تقاضا شده‌ که به کتابخانۀ جدید کتاب تقدیم کنند تا قفسه‌های خالی آن پر شود. در رسانه‌های مستقل و مجازی بسیاری از رکوردگرایی دولت انتقاد کرده‌اند و خواسته‌اند که بهتر بود این بزرگ‌گرایی را در زمینۀ آموزش و پرورش به خرج می‌داد و به انتشار کتاب‌های تازۀ علمی و دانشی مساعدت می‌کرد. 
 
و اما فرآیند جستجوی هویت در تاجیکستان هنوز به فرجام نرسیده‌است، با این که کیش شخصیت اسماعیل سامانی در سراسر کشور محسوس است. ولی طی این سال‌ها شور و شوقی که با شنیدن نام اسماعیل سامانی در میان تاجیک‌ها احساس می‌شد، تا حد زیادی فروکش کرده‌است که آن هم می‌تواند ناشی از تبلیغ بی‌اندازۀ حکومتی از یک سو و گرایش‌های تازه‌نفس مذهبی از سوی دیگر باشد.
 
اما نصب مجسمه‌های اسماعیل سامانی در سراسر تاجیکستان همچنان ادامه دارد. بهار گذشته یکی از آخرین مجسمه‌های لنین در تاجیکستان را هم در مرکز شهر خجند به زیر کشیدند که بلندترین تندیس لنین در آسیای میانه بود. و اخیراً در آستانۀ بیستمین سالروز استقلال کشور، تندیس نوساختۀ اسماعیل سامانی به جای لنین نشست که گزارش مصور این صفحه، ساختۀ قمر احرار، به این رویداد اختصاص دارد. منصور حاجی‌بایف، سازندۀ تندیس اسماعیل سامانی در خجند، که توضیحاتش عکس‌های این گزارش را همراهی می‌کند، در نصب تندیس کمال خجندی در شهر تبریز هم دست داشته‌است.
 

 


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- یک کاربر، 2019/05/06
با سلام، احتراما بنده قصد دارم در زمینه هویت در هنرهای تصویری تاجیکستان مطالعاتی انجام دهم در صوت امکان با شما تماس داشته باشم
- آرش، 2016/12/24
تاجیک به معنای غیر عرب است یا همان تازیک.
- یک کاربر، 2016/12/24
تاجیک به معنای غیر عرب است یا همان تازیک.
- یک کاربر، 2015/06/03
درود بی‌کران بر دوست دانشمند «داریوش رجبیان» که میانه‌روی و راستگویی هردو را در سخن خود داشتند. من هنگامی که با دوستانی از تاجیکستان گفتگو می‌کردم که انگار می‌خواهند برهویت مستقل خویش از دیگر ایرانیان تاکید کنند این همواره برای من بسیار دردناک بود و هست و خواهد بود زیرا برای من درجایگاه مردی از میانه‌ سرزمین ایران یک شیرازی یک تاجیک یا یک گرجی و یک کرد یا یک اوستیایی به یک اندازه‌ ایرانی هستند و درست مانند من حق دارند خویش را وامدار تمدن بی‌مانند ایرانی بدانند روز و شب آرزو می‌کنم که یک فرمانروایی میهنی و ایرانی دوست در سراسر سرزمین‌های ایرانی سربرآورد و یکایک این سرزمین‌ها را بسان دوران سامانی دیلمی ساسانی و مادی باز از نو یکپارچه گرداند یک فرمانروایی برای همه‌ ایرانیان.
- بهرام دیدار، 2014/02/26
با سلام و احترام اینجانب مترجم زبانهای انگلیسی و روسی دانشگاه تهران هستم و مایلم با شما جهت امور ترجمه و امور ارتباطات و تعاملات فرهنگی میان دو کشور ایران و تاجیکستان و دیگر کشورهای شوروی سابق و همچنین به عنوان یک مترجم دو زبانه همکاری کنم.
- یک کاربر، 2014/01/27
در پاسخ گفتار نسنجیده وناآگاهانه ای که عنوان شده تاجیک عربی است فرهنگ دهخدا را ببین
تاجیک
قوم ایرانی ساکن تاجیکستان
غیرعرب ‌وترک‌مردم‌فارسی‌زبان, فرزندعرب‌که‌درعجم, پرورش‌یافته‌وبزرگ‌شده‌باشد, تکلم‌به‌زبان‌فارسی
1 -غیر ترک (عموم ) آنکه ترک و مغولی نباشد. 2- ایرانی (خصوصا). 3- سکن. کنونی (( تاجیکستان ))شوروی . 4- (( تاجیک )) با(( تازی )) فرق دارد.
- یک کاربر، 2012/06/09
با سپاس از مطالب شما. امیدوارم تمام اقوام آریایی بار دیگر در کنار هم جمع شوند و اتحادیه باستانی ایران را شکل دهند. پول واحد و اقثصادی واحد و بوم واحد و زبان ملی واحد با حفظ گویش های قومی ومیراث فرهنگی و به دور از مذهبی خاص چون مذهب و دین گوناگون است ولی ایرانی بودن ثابت از دوشنبه تا کابل و از کابل تا تهران و باکو و سلیمانیه و بحرین همه ایران تاریخی.
- یک کاربر، 2012/01/14
تاجیک همان تازیک به معنای عرب است.
- هژیر از تهران، 2012/01/01
با تشکر. نمیدانم چرا اخیرا در درج مطالب جدید از تاجیکستان کم کار شده اید در حالی که در همین چند ماهه گذشته وقایع خواندنی متعددی از جمله جشنهای بیستمین سالگرد اسقلالیت ، جشن مهرگان ، افتتاح اگریگات اول نیروگاه برق آبی سنگتوده 2 با حضور روسای جمهوری تاجیکستان و ایران و ... اتفاق افتاده بود. هم چنین با توجه به افزایش تعداد دانشجویان ایرانی در دانشگاههای تاجیکستان در دوره های تکمیلی فوق لیسانس و دکترا پیشنهاد می کنم مقاله ای را در این مورد تهیه نمایید.هم چنین درج اصطلاحات محاوره ای زبان تاجیکان که در برخی موارد بسیار با فارسی مرسوم در ایران متفاوت است می تواند برای مسافرین ایرانی به تاجیکستان بسیار مثمر ثمر واقع گردد.
- یک کاربر، 2011/11/28
بسیار زیبا بود. خیلی عالی میشه اگه بگی که دقیقاً از چه زمانی واژه های "ترک و تات" رایج شده. چونکه ما هم در گیلان این واژه را به صورت "ترک و تاز" داریم و این مطلبت جالب بود. شاد زی. مهر افزون
پویان
- حمزه نژاد- کرمان، 2011/09/25
بسیار جالب بود. در گذشته های نه چندان دور( سی سال پیش) در شهر بافت در استان کرمان در ایران هم که بیشترجمعیت آن را ترک ها تشکیل می دهند. این ترکها فارسی زبانان را تاجیک و زبان فارسی را تاجیکی می نامیدند و اصطلاح ترک و تا ت (خلاصه تاجیک) هنوز هم در میان روستاییان و مردم مسن رایج است.
- یک کاربر، 2011/09/10
خیلی گزارش جالبی بود. من اینها را نمیدانستم دربارۀ تاجیکستان و سعی و تلاشی که برای هویت سازی میشود. چیزی هم که برای من بسیار جالب بود، بی طرفی داریوش رجبیان در این گزارش بود.
- یک کاربر، 2011/09/09
گزارش خوبی بود. اما باید پذیرفت که هویت سازی نمی تواند یک کشور را به اعتلای فرهنگی برساند. هویت باید همانند رودخانه جاری باشد، ساخت کانال، نشانه هویت نیست. بنابراین باید پذیرفت که در آینده ای نه چندان دور که تاجیکستان نسل اول خود را از دست بدهد هویت برایش یک مسئله جدی می شود. نسل امروز تاجیک باید به فکر بنیانگذاری هویتی از جهان اندیشه امروز خود باشند تا گنجینه ای باشد برای نسل آتی. اسماعیل سامانی به درد امروز نمی خورد. گرفتاری پهنه بزرگ ایران زمین همین است که اسیر گذشتگان خود شدند...
البته متذکر می شود که ایکاش نویسنده گزارش که خیلی خوب گزارش را تنطیم کرده بود، آسیب شناسی هویت امروز تاجیک را برای خود در دستور کار قرار می داد.
- یک کاربر، 2011/09/08
یک گزارش کامل ناب، که بیشترین امتیازش به نوشته آقای رجبیان تعلق دارد...
- Firdavsi Az'am، 2011/09/08
سلام دوستم

از کلام زیبایتان نوشیدم و لذت بردم
دست مریزاد
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.