Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
سرنوشت عکس‌های انقلاب
جواد منتظری

سال ۱۳۷۸ در سمت دبیری عکس روزنامۀ اصلاح‌طلب خرداد مشغول به کار بودم. مدتی پس از واقعۀ کوی دانشگاه تهران که نیروهای لباس‌شخصی به خوابگاه دانشگاه تهران حمله کرده و دانشجویان را کتک زدند، روزی پیرمردی به دیدنم آمد. نه من او را می‌شناختم و نه او مرا. نامم را در حاشیۀ عکس‌هایی که از آن دوران در روزنامه چاپ می‌کردیم، دیده بود. بسته‌ای از داخلی کیفش بیرون کشید و گفت: "هر چه با خود فکر کردم، کسی بهتر از شما پیدا نکردم که این بسته را به او بسپرم."

سراپا کنجکاو بودم و کمی هم گیج که این چه بسته‌ای می‌تواند باشد که این مرد بی هیچ شناختی می‌خواهد آن را به من بسپرد.

بسته را باز کرد، نزدیک به بیست عکس سیاه و سفید در درونش بود. چشم‌هایم برق زد. عکس‌های اجساد اعدام‌‌شدۀ تعدادی از امرای ارتش شاهنشاهی که جای گلوله‌ها بر بدن‌هاشان خودنمایی می‌کرد. تعدادی دیگر مربوط به تظاهرات روزهای انقلاب بودند و نیز عکسی از مرحوم آیت‌الله طالقانی با سیگاری در دست و یکی دیگر که حجت‌الاسلام غفاری را نشان می‌داد که با همان تندروی‌های معروفش از روی یک مینی‌بوس مردم را هدایت می‌کرد.

عکس‌ها اصل بودند. نپرسیدم این عکس‌ها از کجا آمده‌اند. او نیز گویا سر آن نداشت بگوید و نگفت. پس از لختی گپ و چای، گفت: "می‌خواهم این ها پیش شما بماند، هر جور که صلاح دانستید استفاده کنید." بعد رفت بدون این که حتا خود را معرفی کند یا امکانی برای تماس بگذارد.

اتفاقی را که تعریف کردم، گوشه‌ای از تاریخ عکس‌های انقلاب سال ۱۳۵۷ است. تاریخی که سی و یک سال پس از انقلاب هنوز در یک جا گردآوری نشده‌است. عکس‌های مستند مهمترین رویداد تاریخ معاصر ایران تکه تکه نزد عکاسان روزهای انقلاب، مردم عادی و نیز عکاسان آژانس‌های خارجی مانده‌است. اراده‌ای برای جمع‌آوری و انتشار این عکس‌ها در بخش دولتی دیده نمی‌شود و انتظار نمی‌رود که به این زودی‌ها چنین اراده‌ای در کار آید.

سرنوشت عکاسان روزهای انقلاب نیز راه به جایی بهتر از سرگذشت عکس‌های شان نبرد. تعدادی از عکاسان انقلاب پس از سرکوب‌های پس از انقلاب، روانۀ فرنگ شدند و به موفقیت‌های بزرگی نیز دست یافتند. از آن جمله‌اند عباس عطار که عضو بااعتبار‌ترین آژانس عکس تاریخ عکاسی،"مگنوم فوتوز" شد و سه سالی نیز رئیس آن بود و رضا دقتی که نامش حالا زبانزد همۀ محافل عکاسی جهان است و علایق مستندنگارانه‌اش را نه در کشور خود، بلکه در کشور همسایۀ وطنش، افغانستان پی می‌گیرد.

تعداد کمی از آن عکاسان که در ایران ماندند، براعتقادشان استوار بودند، ادامه دادند، خطرها از سر گذراندند و از سرآمدان حرفۀ خود در روزگارشان گردیدند. از آن جمله اند بهمن جلالی، کاوه گلستان و کاوه کاظمی.

به یاد دارم بهمن جلالی در کلاس‌های دانشگاهی رشتۀ عکاسی وضعیت انتشار آثار تصویری انقلاب را به چمدانی تشبیه می‌کرد که همه‌ساله از کمدهای صدا و سیما بیرون می‌آید و پخش می‌شود و دوباره تا سال بعد به درون کمد می‌رود. این تشبیه، وضعیت غم‌انگیز داستانی را نشان می‌دهد که بر آثار مستند انقلاب ایران رفته‌است.

باز تولید همه عکس‌های انقلاب گویا عملی ممنوع بود. به فاصلۀ کمی از انقلاب، تنها چند کتاب عکس به چاپ رسید؛ کمتر از انگشتان یک دست که همان‌ها نیز هیچ‌گاه تجدید چاپ نشد. گزینش های جناحی و تیغ سانسور که کوتاه مدتی پس از انقلاب حاکم شد، هماره بر پیشانی کتاب‌ها بود. کسی نباید می‌دید که چه اتفاقاتی در انقلاب افتاد. نسل جوان انقلاب نباید می‌فهمید که بار پیروزی انقلاب بر دوش سازمان‌ها، گروه‌ها و احزاب سیاسی دیگری نیز بوده‌است که حالا دیگر نشانی از آنها نمانده‌است.

در تمامی عکس‌هایی که در مطبوعات ایران به چاپ رسید، علائم سازمان‌های سیاسی، پلاکاردهای گروه‌های دیگر انقلابی دیده نمی‌شد. در عکس‌های انقلابی که جوانان عصر پس از انقلاب دیده‌اند، زنان بدون روسری دیده نمی‌شدند. انگار نه انگار که ما کشوری بودیم که در آن چادر و حجاب اجباری نبوده‌است.

در عکس مشهوری که آیت‌الله خمینی و همراهان نزدیکش از پلکان هواپیمای ایر فرانس به میهن قدم می‌گذاشتند، صادق قطب‌زاده، اولین رئیس صدا و سیمای دولت انقلابی اعدام شد و حجت‌الاسلام لاهوتی در شرایطی نامعلوم درگذشت.  دکتر ابراهیم یزدی، وزیر خارجۀ دولت انقلاب اکنون در زندان است. دکتر ابوالحسن بنی‌صدر، اولین رئیس‌جمهوری اسلامی ایران مجبور به فرار از کشور شد. صادق طباطبایی که برادر همسر احمد پسر آیت‌الله خمینی است دیگر مقامی ندارد. این عکس همواره در طی سالیان پس از انقلاب کوچک و کوچکتر شد، تا آنجا که فقط آیت‌الله ماند و پسرش و خلبان ایرفرانس.

امروز اما به مدد تکنولوژی و اینترنت، کنترل از نوع سی سال پیش محلی از اعراب ندارد. اگر سری به تارنماهای آژانس‌های عکس معروف نظیر کوربیس، گتی ایمجز، مجلۀ لایف و غیره بزنیم، عکس‌هایی از انقلاب می‌بینیم که در نوع خود بی‌نظیرند؛ صحنه‌هایی که تا حال ندیده‌ایم. از خلال این تصاویر ممکن است به نگاهی متفاوت از انقلاب برسیم. نگاهی که چندان خوشایند کسانی نیست که می خواهند روایت آنها از انقلاب پذیرفته شود و نه آن چه  روی داد و دوربین ها بی پرده و بی دروغ  ثبت کرده‌اند.

عکس‌های انقلاب، روایت راستین تاریخ ماست.

در گزارش مصور این صفحه شادروان بهمن جلالی سرگذشت عکس‌های انقلاب را مرور می‌کند.

 برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- گل، 2010/03/01
سلام و تشکر از نوشته خوبتون... خیلی مایل هستم که کپی فایل فلشی رو که گذاشتید از مرحوم جلالی داشته باشم، ولی نمیدونم که آیا امکانش وجود داره یا نه؟؟


جدیدآنلاین: متاسفانه امکان فرستادن فایل فلش نیست اما شما می توانید از امکان "کد نمایش فایل در سایت های دیگر" (embedding) استفاده کنید.
- An Iranian in San Jose CA، 2010/02/17
Twenty five years ago, I told my uncle, like Shah whom has kept us in dark and did not tell us what has happened to his father in Shahrivar 1320 and mordad 1332, Khomani and his team are changing the history. My uncle told me that I am wrong and I see that I am wrong. We have taken a lot of pictures and clips. They are not hiding on basements of houses eaten by rats. Every body is uploading them online.
Good luck and I wish a free Iran.
- یک کاربر، 2010/02/16
پایدار، تن-درست و دل-شاد باشید.
- یک کاربر، 2010/02/12
ey kash hargez in fetneh rokh nemidad ta sarneweshte naslha be daste moshti zedeh irani biyoftad. be omidideh irani azad. jawid irano irani
- سمیرا، 2010/02/12
زنده باد.خیلی قشنگ بود
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.