Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
بهار سوگ‌شکن
فاطمه جمال‌پور

در جستجوی آیین‌های نوروزی سوگواران بختیاری از اهواز به سوی مسجدسلیمان ودشت اندیکا و مرکز آن قلعه خواجه می رویم. جاده ای کوهستانی و پرپیچ‌وخم است. از پشت هر پیچ منظره‌ای بیرون می آید مانند تابلو نفیسی که با دقت نقاشی شده‌است.

طبیعت وحشی و رنگها سیر است و می‌توان آبی آسمان، سبزی سبزه‌ها و سرخی شقایق‌های وحشی را با تمام وجود احساس کرد. اندیکا دشتی است سرسبز که ساکنانش بختیاری‌های کوچ‌رو و روستا نشینند.
این‌جا مردمی سخت‌کوش اما قانع و شاد دارد. در راه زنانی را دیدم که مشک‌های سنگین از آب را بر قامت بلند و باریک‌شان حمل می‌کردند؛ دختربچه‌هایی با صورت‌های زیبا اما آفتاب‌سوخته که گلۀ بزرگی را با هی‌هی‌ها و چوب‌دستی‌شان راهنمایی می‌کردند.

با خودم فکر می‌کنم برای نشان دادن بهار در این‌جا نیازی به رویاندن سبزه نیست؛ هر طرف که رویت را بگردانی، سبزاست. دوست دارم از تک‌تک تصاویر عکس بگیرم، اما راننده با شتاب می‌راند. سراغ مراسم عزاداری را می‌گیرم. می‌گویند بزرگی از آبادی کول صفی‌خون فوت شده‌است، راهی آن‌جا می‌شویم. همه سیاه‌پوشند و نوازنده‌های محلی که "تُشمال" نامیده می‌شوند، سرنا و کرنا را به گونه‌ای غم‌آلود می‌نوازند.
اسب و تفنگ متوفی را به دور سنگ یادبودش که "مافه گه" (مدفن گاه) خوانده می‌شود، طواف می‌دهند. تفنگداران به صف ایستاده‌اند، لنز را به سمت‌شان می‌چرخانم و مشغول تنظیم دیافراگم و شاترم که با صدای شلیک گلوله‌ها از جا می‌پرم، که به نشانۀ دلیری متوفی به هوا رفته‌اند.

به روستای دیگر می‌رویم. در آن‌جا پیرزنی حدود ۱۲۰ ساله به نام ننه شیری‌جون برایمان از رسوم عزاداری و ترک عزا می‌گوید: "در قدیم برای احترام به مرده موهایشان را می‌بریدند و در آب می‌ریختند، اما حالا زن‌ها بی بهانه هم موهایشان را کوتاه می کنند!"

او ادامه می‌دهد: "حالا رسم و رسوم کم‌رنگ شده و دیگر از جمع شدن خانواده برای درآوردن لباس عزادار در هنگام شروع سال نو خبری نیست و معمولاً خواهر یا دختر صاحب‌عزا عزایش را در می‌آورد".
روستای بعدی روستای غلامعلی است. غلامعلی چند سالی است فوت شده و "خانم"، همسر پیرش، به تنهایی گله و مزارع‌اش را می چرخاند. او با دوغ و ماست و نان محلی به گرمی از ما پذیرایی می‌کند. شنیده‌هایم را در بارۀ نوروز سوگواران بختیاری برایش بازگو می‌کنم .او می‌گوید: "اگر عزای زنی بزرگ باشد، یعنی شوهر، برادر یا پسرش را از دست داده باشد، موهایش را بریده و به نشانۀ عزا بر میخ طویله‌ای بر در خانه آویزان می‌کند، تا سر سال لباس سیاه می‌پوشد، موسیقی گوش نمی‌دهد، تلویزیون نمی‌بیند و به سفر و مراسم شاد نمی‌رود."

گرفتن عکس چندان آسان نیست. به خانم می‌گویم که دوست دارم از مراسم ترک عزا و پیشواز سال نو عکس بگیرم. می‌گوید اغلب زن‌های روستا با اتوبوس‌های یک سازمان زیارتی به مشهد رفته‌اند. اما ماه‌پسند، همسر نورعلی، در عزای پدرشوهرش سیاه‌پوش است و اگر زن‌های ده تا پیش از عید نیایند، الهام، تازه‌عروس روستا، باید برای درآوردن لباس عزای ماه‌پسند راهی خانه او شود. به خانم می‌گویم چرا خودش سیاه‌پوش است.

می‌گوید این حرف‌ها از او گذشته و منتظر است پیش شوهر مرحومش برود. چند ساعت بعد با الهام با پیراهن و دامن زیبایی که به این منظور دوخته شده‌اند، عازم خانۀ ماه‌پسند می‌شویم.

گزارش تصویری این صفحه فقط گوشه ای از این مراسم است که صحبت‌های خانم در کنار عکس‌های مراسم عزاداری و رفتن الهام برای درآوردن لباس سیاه ماه‌پسند را نشان می دهد.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- احسان، 2011/04/17
برای نشان دادن بهار در این‌جا نیازی به رویاندن سبزه نیست؛ هر طرف که رویت را بگردانی، سبزاست.
شاید به جرات بتوان گفت زیبایی های طبیعت دشت اندیکا در ایام نوروز رقیب نداشته باشد و همه زیبایی آنجاست با آن مردم دوست داشتنی که تا مهمانشان نشوی نمیتوانی از صمیمیت، سادگی و مهمان نوازیشان بنویسی. خانم جمال پور آفرین که این موضوع را انتخاب کردید پیشنهاد میکنم از زندگی و صدای زنده یاد بهمن علائدین گزارش تهیه کنید.
- فرهاد رياضي، 2011/04/04
سلام و سپاس برای اين همه احترام و تكريم تاريخ ايرانمان و خوزستانمان. درود بر شما.
- م.ع، 2011/04/03
نباید فکر کنیم که همۀ آیین ها و رسوم بد هستند. بعضی سنت ها واقعاً قشنگ و دوست داشتنیند؛ مثل همین سنت زیبای زنان ایل.
- صبا، 2011/04/02
فوق العاده بود. ممنون از زحماتتون. عمیقاً لذت بردم.
- آرش، 2011/04/02
خیلی جالب بود...
زیر نویسشم خیلی باحال بود!
کاش صدای چند محلی دیگه هم میذاشتی...
- پريسا، 2011/04/01
بسيار جذاب و متفاوت بود خانم جمال پور، اميدوارم كه گزارشهاي بيشتري از شما را به زودي بخوانم، تصاوير گزارش شما در دنياي ديگري را بر روي من باز كرد.
- یک کاربر، 2011/04/01
گزارش جالب اما زنانه ای بود. در واقع معلوم نشد مردهای عزادار بختیاری چه آداب و رسومی را اجرا می کنند؟
- masoud، 2011/03/31
چه رسم زیبایی! خیلی گزارش صمیمی و زیبایی بود.
- ب.ف.، 2011/03/31
سرکار خانم جمال پور،

با سلام و تبریک سال نو، بسیار از گزارش بسیار ارزشمند شما سپاسگزارم. در مقالۀ بالا می فرمائید:

"اسب و تفنگ متوفی را به دور سنگ یادبودش که "مافه گه" (مدفن گاه) خوانده می‌شود، طواف می‌دهند."

به نظر اینجانب ترجمۀ «مدفن گاه» برای «مافه گه» این تصور نادرست را ایجاد می نماید که «مافه» و«مدفن» دو گویش متفاوتند از یک واژه، در صورتی که، بنقل از فرهنگ ناظم الاطباء، «مافه» "چوبی را گویند که در پس در خانه نهند تا در گشوده نگردد". اگر بخاطر آریم که، بنقل از فرهنگ دهخدا، «جریدتان» و «جریدتین»، سوای از معانی "شاخه (ها)" و "چوب (های) درخت"، در فقه دارای معنی "دو چوب ترکه را گویند که زیر بغل میت نهند" می باشد، متوجه می شویم که به حدس بسیار نزدیک به یقین منظور از «مافه گه» محلی است که در آن «مافه»، بخوانید «جریدتان» و یا «جریدتین»، قرار می دهند. در زبان فارسی، مانند بسیاری زبان های دیگر، ما همواره از بیان بعضی از واژه ها دوری می جوئیم؛ برای مثال نمی گوئیم «مرده»، می گوئیم «متوفی»، «مرحوم»، «مرحومه»، «زنده یاد»، «درگذشته»، و غیره. چنین بنظر می رسد که هموطنان عزیز بختیاری ما از بیان محل دفن یا قبرِ یک عزیز و دوست دوری جسته، آنرا «محل چوب ترکه»، بخوانید «محل جریدتان»، می نامند.

با درود و احترام،

ب.ف.
- یک کاربر، 2011/03/31
بسیار زیبا بود و ای کاش آن مادر بختیاری ساعت ها حرف میزد برای ما.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.