Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
گذر لهستانی ها به ایران

خسرو سینایی*

شهر ورشو، پایتخت کشور لهستان، در ۲۷ سپتامبر۱۹۳۹، به وسیله ارتش آلمان نازی سقوط کرد. یک روز بعد، یعنی در ۲۸ سپتامبر، قراردادی میان هیتلر و استالین، به وسیله وزرای امور خارجه شان، مولوتف و ریبن تروپ، امضاء شد که در آن، میان خود، لهستان را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کردند.

صدها هزار نفر از مردم شرق لهستان که زیر سلطه روس ها قرار گرفته بود، به اردوگاه های کار اجباری در سیبری فرستاده شدند و تعدادی بی شماری از آنها در سخت ترین شرایط زندگی و کار، در آن جا مردند.

در ژوئن ۱۹۴۱، هیتلر که تا آن زمان با استالین معاهده عدم تجاوز داشت، پس از فتح نیمی از اروپا، با نقض آن معاهده به شوروی حمله کرد. در شرایطی که ارتش شوروی درگیر جنگ با ارتش آلمان نازی شده بود، متفقین تصمیم گرفتند تا لهستانی هایی را که به سیبری برده شده بودند از شوروی خارج کنند. اولین ایستگاهی که برای آن آوارگان در نظر گرفته شد، ایران بود.

در سال های ۱۹۴۱-۱۹۴۲، چندین هزار لهستانی را از طریق دریای خزر به بندر انزلی آوردند و از آنجا به شهرهای مختلف ایران مثل تهران، اصفهان، اهواز و چند شهر دیگر فرستادند. در تهران و شهرهای دیگر ایران برای آنها اردوگاه هایی آماده شده بود، که زن و مرد و پیر و جوان در آن اردوگاه ها اسکان داده شدند.

بیماری هایی چون تیفوس و عوارض ناشی از گرسنگی شدید در سیبری، دسته دسته از این آوارگان پیر و کودک و جوان را از پای در می آورد. به جز معدودی از آنها که به دلایلی چون تشکیل خانواده در ایران ماندند، بقیه از این اردوگاه ها به نقاط مختلف جهان عزیمت کردند.

اما به گفته خود کسانی که سال ها پیش از ایران به کشورهای دیگر جهان رفته بودند، ایران برای آنها چون بهشت بود. مردم با آنها بسیار مهربان بودند و هر روز مقابل اردوگاه ها صف می کشیدند و برایشان غذا و لباس و دیگر مایحتاج زندگی می بردند، و حتی به سوی کامیون هایی که آنها را حمل می کردند، بسته هایی پر از شیرینی و میوه پرتاب می کردند.

من که در گیرودار همان سال های دور به دنیا آمده ام، در آن ایام کوچک تر از آن بودم که خودم خاطره ای از آوارگان لهستانی در ایران به یاد داشته باشم. اما سال ها بعد که فیلمساز شده بودم، اتفاقی افتاد که چندین سال از زندگی مرا با ماجرای لهستانی ها پیوند زد.

پاییز ۱۳۴۹ به گورستان مسیحیان در دولاب تهران رفته بودم. در آنجا بود که فکر ساخت فیلم مرثیه گمشده به ذهنم خطور کرد. بیش از ۱۳سال طول کشید تا بالاخره با مشکلات فراوان فیلم ساخته شد. سال ۱۳۶۲اولین کپی آن از لابراتوآر بیرون آمد و برای اولین بار فیلم در کلیسای ایتالیایی ها در خیابان نوفل لوشاتوی تهران نمایش داده شد.

تماشاگران فیلم بسیار متفاوت بودند، بجز خود لهستانی هایی که در تهران مانده بودند، چند نفری از اهل سینما و چند نفر از استادان تاریخ، که از آن میان حضور استاد باستانی پاریزی برایم بسیار مغتنم بود. فیلم مدت ها پس از آن در آرشیو تلویزیون گم شد و فقط چند سال بعد (۱۹۸۶) در فستیوال فیلم های مربوط به مهاجران در سوئد به نمایش درآمد و دوباره برای خاک خوردن به آرشیو برگشت.

یک بار هم کنگره بین المللی مستند سازان در لس آنجلس آن را برای نمایش دعوت کرد که به هزار و یک دلیل غیرمنطقی  فیلم فرستاده نشد. دو بار هم اداره مطالعات و ارتباطات بین المللی وزارت امورخارجه در مراسمی مرتبط با جنگ دوم جهانی و ایران، قسمت های بسیار کوتاهی از فیلم را نشان داد.

از "مرثیه گمشده" ممنونم، چون سال های درازی از عمرم را با زیبایی و هیجان سازنده پر کرد. می توان به آن بی اعتنا بود، می توان آن را در آرشیوها به خاک خوردن وا داشت و حتی گم کرد. اما نمی توان لحظات زیبایی را که من با آن سر کردم از من گرفت.

*ژوئن سال گذشته (که بیش از ۲۵ سال از ساخت فیلم مرثیه گمشده می گذشت) خسرو سینایی به لهستان دعوت شد و نشان شوالیه کشور لهستان را برای ساخت این فیلم دریافت نمود.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- شایان، 2012/12/25
خیلی قشنگ بود.
- کمال عالی پور، 2010/09/14
قطعات کوتاهی از فیلم را از شبکه 4 دیدم. بسیا ر زیبا بود. گوشه ها یی از تاریخ کشور خودمان هم به تصویر کشیده شده بود. در صورت امکان فیلم را برای دانلود در سایت قرار دهید. باور اینکه فیلمی در آرشیو سیما گم شده باشد کمی مشکل است
- یک کاربر، 2009/10/31
man bessiar meil dashtam in filme ba arzesh ra dar internet be maraze namajesh darmiamad dasste mamegi dard nako nad.
- یک کاربر، 2009/06/05
When 300,000 only Polish refugees came to Iran at that time, considering the long mass presence of Russians and the British, what has remained of the local population of this country now? Interesting to think of
- یک کاربرReza az alman، 2009/06/01
man fakr mikonam ke kare Documentry film sazi dar iran ke omghi nadashte magar tahrife haghayagh dar serial hai ke bar asase estefadeh az shahrake cinemai ghazali sakhte shodeh and kheili morede bi mehri gharar garafte dar iran, man 30 sal ghabl madaram ke dar anzali zendegi karde bood in dastan ra barayam tarif mikard, vali sohbat az masihiyan bood, tavajoh konid, dar morede an koudakane ke b name bachehaye Tehran shenakhte mishodand va yehoudi haye ghalaban almani boodand filme mostanadi b name koudakane Tehran sakhte shode ke shabake TV Arte anra pakhsh karde, man fakr mikonam in dastan ba an digari asasan tafavot darad, har chand ke aslan moham nist ke che mazhabi dashte bashand in film ra mitavan dar Arte TV yaft, an ham didanist , va in bahse mazhabe panahandegan chizi az arzeshe kare sinai kam namikonad, zamnan an almani tabar haye yehoudi ghalaban koudakane yatim boodand ke az iran b israel raftand o dar payane film chand taishan b museum Holoucast Berlin
raftand .
- یک کاربر، 2009/06/01
they were not Jew, they were Polish. I know many family members of my Polish wife have been among them. They were Polish, like other polish Catholic. They were deported, because, to slave them, take away any resistance, by punishing them, and to some brain wash them for future use in case..
- یک کاربرHamid Azadi، 2009/05/31
وقتی ازسرنوشت لهستانیهای پناه برده به ایران برای همسریکی ازدوستان هموطن که یک بانوی لهستانی بود بی نهایت مجذوب این امرشدومیگفت که در خانوادههای ایرانی-لهستانی که تعدادشان هم کم نیست این واقعه تاریخی ناآشناست.از آقای سینایی ضمن تشکرباید تقاضا شود نسبت به پخش فیلم مرثیه گمشده اقدام بفرمایند.
- پدرام، 2009/05/31
سالها بود آرزوی دیدن این فیلم رو داشتم. ممنون از گزارشتون.. با این که خود فیلم رو هنوز ندیدم ولی بازم یک چیزهایی از داستانش دستگیرم شد. خسته نباشید با این وبسایتتون... واقعا" در تمام اینترنت تکه.
خسرو سینایی هم واقعا" برازنده دریافت نشان شوالیه از لهستان بود..چون تنها کسی بود که نگذاشت این واقعه در تاریخ ایران گم بشه و مسرانه دنباله این داستان رو در سی سال گذشته گرفت. در ضمن اولین دفعه هست که میشنوم این پناهندگان یهودی بودند. هیچ جا به این قضیه اشاره نشده بود.
- ب.ف.، 2009/05/30
جناب آقا و یا سرکار خانم شاهد،

شما چرا درباره جناب آقای سینائی چنین پای گلایه بر سر حقیقت فرو نهاده اید؟ آیا، برای مثال، شما فیلم سینمائی بسیار بدیع "عروس آتش" (ساخته سال 2000) را ملاحظه فرموده اید؟ به نقل دانشنامه ویکیپدیا فارسی، در طی سی سال گذشته جناب آقای سینائی فیلم های بلند ذیل را ساخته اند:

زنده باد (1358 ه.ش.)؛ هیولای درون (1362)؛ مرثیه گمشده (1362)؛ یار در خانه و (1366)؛ در کوچه عشق (1369)؛ کوچه پائیز (1376)؛ عروس آتش (1378)؛ فرش، اسب، ترکمن (1384)؛ گفتگو با سایه (1384)؛ مثل یک قصه (1385)؛ کویر خون (1385).

- شاهد، 2009/05/29
خسرو سینایی در سالهای پیش از انقلاب ازکارگردانان با ارزش وزارت فرهنگ وهنر بود. متاسفانه بعد از انقلاب کار بارزشی از او به ما ایرانیان خارج از کشور نرسید.گزارش شما ازاو و با صدای خودش بسیارشنیدنی و دیدنی بود اما ای کاش فیلم مرثیه گمشده یا لااقل بخشی از آنرا - البته به انتخاب خودش - ضمیمه گزارشتان کرده بودید. هنوز هم دیر نشده !
- یک کاربر، 2009/05/29
ghozareshe besyar amuzandei bod, ama aghaye sinai be murede mohemi ke eshare nakarde bodid, yahudi bodan aksariyate in mardome bi gonah wa mazlome lahestani bod ke bad az eshghale lahestan tawasute arteshe nazi wa bad az dasise bazi wa dast be yeki kardane 2 diktatur(STALIN-HITLER!)baraye nabodiye nahai be siberien deport shode bodand!!! ba in tawafogh dar haghighat stalin meghdari bar az doshe hitler ke ghasde bar andakhtane nasle yahudiyan dar europa ra dasht,be dosh gereft!!!
- یک کاربر، 2009/05/28
چقدر اندوهناک است قصه دربدری های بشری و چقدر احترام برانگیز است کار خسرو سینایی و چقدر درست می گوید او که ما قصه نسلهای قبل خود را فراموش می کنیم و بدینسان مهیای تکرار فاجعه دیگری می شویم
- یک کاربرmehrdad layegh، 2009/05/28
hameye karatun dar hadde alliyeh.dastmarisad migam be shoma wa bedrud
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.