Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
سه نگاه به داستان کوتاه

بررسی ادبیات داستانی سه دهۀ اخیر در ایران نشان می دهد که از میان دو نوع یا گونه ادبی رمان و داستان کوتاه، رویکرد به داستان کوتاه چشمگیر بوده است. نوع ادبی رمان اگرچه در سال های دهۀ شصت و اوایل هفتاد مورد توجه قرار گرفت و رمان هایی مانند ثریا در اغما، طوبا و معنای شب، سمفونی مردگان و اهل غرق پدید آمد. "چراغ ها را من خاموش می کنم" گویا مهمترین و پر سر و صداترین اثری بود که در دهۀ هفتاد منتشر شد.

نظرات حسن میرعابدینی
پس از آن رمان نویسی رونق خود را به رمان های عامه پسند، یا آن طور که حسن میرعابدینی تأکید می کند به پاورقی نویسی سابق، داد. بخش جدی ادبیات، بیشتر هم خود را مصروف داستان کوتاه و بلند کرد و تعداد نویسندگان امروز با گذشته قابل مقایسه نیست. همین امر گروهی از منتقدان را امیدوار ساخته که از میان این نوشته ها شاهکارهایی نیز پدید آید. به گفته محمدعلی سپانلو در مقدمه در جستجوی واقعیت: "از کار پنج نفر داستان نویس بعید است یک شاهکار پدید آید، اما از میان پانصد نفر نویسنده احتمال دارد اثر ارجمندی ظهور کند".

نام های بزرگ داستان نویسی هنوز از گذشته می آید و نام بسیار برجسته ای در میان عدۀ کثیری که سال های بعد از انقلاب به قصه نویسی روی آورده اند، بسیار نیست.

در عوض تعداد زنانی که در این دوره پا به عرصۀ نویسندگی گذاشته اند چشمگیر است. دست کم این است که به غیر از سیمین دانشور که از گذشته نامش به عنوان نویسنده تثبیت شده بود (هرچند رمان های پر تیراژ او جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان در سالهای اخیر منتشر شد)، نام هایی چون منیرو روانی پور، زویا پیرزاد، فریبا وفی، و بسیاری دیگر برسر زبانها افتاده است.گلی ترقی، میهن بهرامی و چند تن دیگر نیز از پیش از انقلاب داستان نویس بوده اند و کتابهایی از آنان منتشر شده بود.

نظرات محمد بهارلو 1
اما کارهای اساسی گلی ترقی پس از انقلاب منتشر شد و داستانهای ماندگاری مانند "بزرگ بانوی روح من" و "اناربانو و پسرهایش" با آن پایان بندی بی مانند حاصل سال های اخیر است. حتا "خاطرات پراکنده" و "دو دنیا" نیز که بهترین داستان های این نویسنده را در بر دارد، حاصل همین سال هاست.  همچنین شهرنوش پارسی پور اگرچه از دوره  قبل از انقلاب به داستان نویسی روی آورد، اما در آن دوره هنوز بسیار جوان بود و کارهای اساسی خود را بعد از انقلاب منتشر کرد.

نظرات محمد بهارلو 2
اما آنچه ادبیات زنان را از مردان متمایز می کند، شمار این نام ها نیست. مسأله و موضوع اصلی نوعی نگاهی است که وارد ادبیات داستانی شده است. به قول محمد بهارلو پیش از این در داستان های ایرانی به زنان نگاه می شد. اما امروز این خود آنها هستند که نگاه می کنند.

وگرنه هنوز نام مردانی که در ادبیات داستانی حضور دارند چشمگیرتر است. هنوز وقتی داستان نویسان در یک فهرست ذهنی قرار می گیرند، نام محمود دولت آبادی با "کلیدر" در صدر قرار می گیرد و نام احمد محمود نه تنها با همسایه ها که با زمین سوخته و درخت انجیر معابد (هر دو از کارهای بعد از انقلاب) و نیز نام اسماعیل فصیح و عباس معروفی و دیگران می درخشد.

تازه کسانی هم آمده اند که پیش از انقلاب یا کمتر نامی از آنها در میان بود یا هیچ نامی از آنان در میان نبود. رضا فرخ فال، جعفر مدرس صادقی، امیرحسن چهل تن، ناصر زراعتی، محمد محمدعلی، محمدرضا صفدری، اصغر عبداللهی، قاضی ربیحاوی، عباس معروفی، رضا جولایی، علی خدایی، شهریار مندنی پور، فقط شمار اندکی از این نامها را تشکیل می دهند.

نظرات صفدر تقی زاده
به غیر از آنچه گفته آمد، به نظر می رسد مهاجرت گسترده نیز به ادبیات داستانی ایران را دوپاره کرده باشد. تصور کنید کسانی چون مهشید امیرشاهی، عباس معروفی، رضا قاسمی، در خارج از کشور به سر می برند و عمدۀ کارهای خود را در خارج از کشور نوشته و منتشر کرده اند.

 به غیر از اینها نسیم خاکسار، ساسان قهرمان، سودابه اشرفی و بسیاری دیگر سرزمین خود را ترک کرده اند و آثارشان در ایران سی سال اخیر شهرت زیادی به دست نیاورده است. در حالی که آنها توانسته اند یک گونه و نوع ادبی جدید را به عنوان ادبیات مهاجرت جا بیندازند.

شاید یکی از خصوصیات ادبیات داستانی ایران را بتوان وجود یا حضور همین ادبیات مهاجرت تلقی کرد. پیش از انقلاب مهاجرت چندان گسترده نبود که ادبیات مهاجرت یا ادبیات در تبعید به وجود آورد. برای مثال بزرگ علوی سال های دراز در خارج از کشور به سر می برد و آثاری نیز در آنجا پدید آورد، اما شمار مهاجران بقدری اندک بود که سبب پیدایش این نوع ادبی نشد.

برای آنکه نگاهی جدی تر به ادبیات داستانی بیندازیم، دیدگاههای سه تن از نویسندگان و منتقدان ادبیات داستانی را در این جا می آوریم:

محمد بهارلو: متولد ۱۳۳۴، نویسندۀ داستان های "سال های عقرب، بختک بومی، بانوی لیل و عروس نیل". بیش از پانزده سال است که کلاس های داستان نویسی دارد و سال هاست که مشغول تألیف فرهنگ تفصیلی "زبان زندۀ گفتاری" است. یک مجموعۀ داستان کوتاه به نام داستان کوتاه ایران حاوی ۲۳ داستان از ۲۳ نویسندۀ معاصر به چاپ رسانده و چندین مجموعۀ داستان کوتاه نیز از خود وی انتشار یافته است.

باد در بادبان، حکایت آن که با آب رفت و شهرزاد قصه بگو از مجموعه داستان های اوست. علاوه بر این وی نامه های صادق هدایت را گردآوری و منتشر کرده و اثر دیگری به نام "عشق و مرگ" در آثار صادق هدایت به چاپ رسانده است. 

حسن میرعابدینی: منتقد و مورخ ادبیات داستانی و نویسندۀ کتاب مشهور "صد سال داستان نویسی ایران" است. این کتاب در سال ۱۳۶۶ منتشر شد و پس از آن به چاپ های متعدد رسید. پس از آن "فرهنگ داستان نویسان ایران" در سال ۱۳۸۶ از وی منتشر شد. در حالی که پیش از آن در سال ۱۳۸۴ مجموعۀ "هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی" را منتشر کرده بود.

آخرین اثر میرعابدینی "سیر تحول ادبیات داستانی و نمایشی" است که از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر شده است. میرعابدینی چندی است که با فرهنگستان همکاری می کند.

صفدر تقی زاده: در زمینۀ داستان های ایرانی صاحب نظر است و تلاش اصلی خود را صرف معرفی داستان های کوتاه و داستان نویسان ایرانی کرده است. انتشار "شکوفایی داستان کوتاه در دهۀ نخستین انقلاب" حاصل چنین تلاشی است. او پیوسته ازاعضای هیأت داوران جوایز ادبی  بوده مانند جایزۀ  ادبی مجلۀ گردون، جایزۀ ادبی پکا، جایزۀ ادبی گلشیری و جایزۀ ادبی یلدا. تقی زاده مترجم ماهری است که مجموعه داستان های ترجمه شده اش "زائران غریب" و "مرگ در جنگل" نام دارد. علاوه بر ترجمه، سال ها در دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و علامه طباطبایی انگلیسی تدریس کرده است.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- farhad، 2009/03/05
intersting report and new ideas.Thank you
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.