Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
سینمای ایران: بودن و نبودن

سینمای پیش از انقلاب، فرار از تله*

اگرازآغاز نه چندان جدی سینما در دوره رضاخان، با فیلم هایی هم چون حاجی آفا آکتور سینما (اوانس اوگانیانس) و دخترلر (ابراهیم مرادی) بگذریم، سینمای ایران، با _توفان زندگی (علی دریا بیگی) در سال بیست و هفت خورشیدی حرکت خود را آغاز کرد.

گرچه بیشتر فیلم های ساخته شده، کپی فیلم های هندی و ترکی و مصری بودند. اما در کنارسینمایی که در قرق آثاری هم چون لات جوانمرد (مجید محسنی) و گنج قارون (سیامک یاسمی) بود، آثاری چون شب قوزی (فرخ غفاری) و خشت و آینه (ابراهیم گلستان) جوانه می زدند.

دراواخردهه چهل، جوان هایی که از حاکمیت فیلم فارسی به ستوه آمده بودند، با فیلم های آرامش در حضور دیگران  (ناصر تقوایی)، قیصر (مسعود کیمیایی) و گاو (داریوش مهرجویی) مسیر متفاوتی را بازگشایی کردند.

تغییر و تحولات سترگی درمتن جامعه ایرانی رخ  داده بود و تاثیرآن برتمام  سطوح زندگی مردم ایران، ازرویدادهای روزمره تا  تولیدات هنری، هویدا بود. گوشه اى از اين تحولات برپائى جشنواره هاى هنرى و از جمله جشنواره فیلم تهران بود. جشنواره ای که با نمایش فیلم های مطرح سینمای جهان، درکنار دعوت از کارگردانان به نامی هم چون میکل آنجلو آنتونیونی ایتالیایی و میکلوش یانچوی مجاری، وجه بین المللی خود را به رخ می کشید.

اما دراکران عمومی ماجرا به گونه ای دیگر بود و ستاره هایی هم چون بهروز وثوقی، محمد علی فردین، بیک ایمانوردی، فروزان و گوگوش دیگر نمی توانستند سینمای تجاری را ازغرق شدن نجات دهند. این فیلم ها، قدرت رقابت با آثار آمریکایی و اروپایی را نداشتند.

دراین میان متفاوت ها به راه خود می رفتند. از فیلم هایی مانند  طبیعت بیجان (سهراب شهید ثالث) و رگبار (بهرام بیضایی)، تا مغول ها (پرویز کیمیایی) و سوته دلان (علی حاتمی).

آبشخورفکری سینما ی نوی ایران، از یک طرف روشنفکران دهه چهل و پنجاه، هم چون گلستان و شاملو و چوبک و صادقی و فرخزاد بود و از طرفی باز شدن پنجره ای بسوی ادبیات و سینمای جهان.

سینمای پس از انقلاب، نفس عميق*

پس از برقراری آرامش نسبی در جامعه، سینمای ایران، حرکت خود را ققنوس وارآغاز کرد. روزهای انقلاب پس پشت نهاده شده بود و جنگ به انتهای خود نزدیک می شد.

جشنواره فیلم فجر، جایگزین جشنواره جهانی تهران شد و مبدا سال سینمای ایران. این بار بخش جهانی جشنواره، محدود شده بود به فیلم های مهجورسینمای جهان، در نسخه هایی بی کیفیت وتکه پاره. اما دربخش ملی ، فیلم های متفاوتی هم چون دونده (امیر نادری) ، خانه دوست کجاست (عباس کیا رستمی)، ناخدا خورشید (ناصر تقوایی)، هامون (داریوش مهرجویی)، مسافران (بهرام بیضایی)، دندان مار (مسعود کیمیایی)، آن سوی آتش (کیانوش عیاری)، ناصرالدین شاه آکتور سینما (محسن مخملباف) پيش مى تاختند.

در کنار حضور کمرنگ دیگر هنرها، این سینمای ایران بود که معجزه می کرد. از ایران پس از انقلاب و جنگی می گفت که برای غربی های کنجکاو، نا شناخته و جذاب بود. فیلم هایی که به قول "میشل سیمان"، منتقد مجله سینمایی "پوزيتيف"، کودکانش در حال دویدن بودند.

جشنواره سینمایی فجر، آینه تمام قد سینمای ایران بود. بهمن ماه هرسال خیل مشتاقان برای دیدن فیلم های محبوب شان، از سراسر ایران خود را به تهران می رساندند و در صف های طویل از سر و کول هم بالا می رفتند.

صفحات مجله سینمایی فیلم، دراوج حضورش میهمان نوشته های منتقدانی چون هوشنگ گلمکانی، بابک احمدی، ایرج کریمی، مجید اسلامی وسعید عقیقی بود. جشنواره های برلین، ونیز، لوکارنو، توکیو، شیکاگو و کارلو وی وارى، برای به دست آوردن فیلم های ایرانی رقابت می کردند. اوج این حرکت، جایزه اول جشنواره کن برای طعم گیلاس (عباس کیارستمی) بود.

جوان های قدیمی، حالا در میان سالی بودند و جوانانی دیگر به قافله پیوسته بودند. ابراهیم حاتمی کیا با آژانس شیشه ای، رخشان بنی اعتماد با نرگس وجعفر پناهی با بادبادک سفید. در این میان بودند فیلم هایی چون، نوبت عاشقی (محسن مخملباف) ، بانو (داریوش مهرجویی) و باشو ، غريبه كوچك ( بهرام بیضایی)  که یا هیچگاه اکران نشدند، یا با تاخیر روى پرده رفتند.

سینمای اصلاحات، شور عشق*

دوران اصلاحات، ورق را برگرداند. نظارت دولتی کم رنگ تر شد و بخش خصوصی به میدان آمد. اکران فیلم ها به سینماداران سپرده شد. موضوعاتی که روزگاری ممنوع بود، آزاد شد.

حالا ستاره های جوان چشم رنگی درگیر ماجراهای عشقی، در کافی شاپ ها به ملاقات یکدیگر می رفتند وخودروهای آخرین مدل سوار می شدند. آن ها، جایگزین بچه های دونده بودند. شور عشق (نادر مقدس) و پارتی (سامان مقدم) از راه رسیدند. شور و شوقی که خیلی زود توانش را از دست داد و به ورطه تکرار افتاد.

در اواخر دهه هفتاد و آغازدهه هشتاد، تنها جرقه هایی چون بوی کافور،عطر یاس (بهمن فرمان آرا)، شب های رو شن (فرزاد موتمن) و بوتیک (حمید نعمت الله) ازایده ای تازه ای سخن می گفتند که کارگردان جسوری آن را ساخته بود. فیلم های متفاوتی هم چون، بودن و نبودن (کیانوش عیاری)، جمعه (حسن یکتا پناه) و کودک و سرباز (رضا میرکریمی) هم فقط برای چند روزی بر پرده سینماها نقش بستند.

سینمای این سال ها، چند کیلو خرما برای مراسم تدفین*

حالا سال هاست که حاتمی و شهید ثالث در خاک آرمیده اند. مخملباف  ونادری از ایران رفته اند.  بیش از یک دهه است که کیمیاوی و بیضایی و تقوایی، فیلم نساخته اند. فیلم های کیمیایی، نشانی از سال های گوزن ها ندارد. "ده" کیارستمی به شرط هفت شدن قابل اکران است و مهرجویی که سال ها با زیرکی از هفت خوان ممیزی گذشته بود، با توقیف آخرین ساخته اش سنتوری خانه نشین شده است.

دراتحادِ ممیزی سخت گیرانه ، بخش خصوصی  نگران سرمایه، سریال های تلویزیونی میلیاردی وسوسه کننده و تل فیلم های سهل و ساده، پرده سینما ها جولان گاه عروس خوش قدم، قلقلک، تردست ، بی وفا و عاشق شده اند. کپی رنگی فیلم فارسی های دهه سی و چهل.

دربیست و ششمین جشنواره فیلم فجر هم، اجازه نمایش به فیلم های متفاوتی هم چون آتشکار (محسن امیر یوسفی)، ترانه تنهایی تهران ( سامان سالور) و سه زن (منیژه حکمت) داده نمی شود.

اما فیلم بین های حرفه ای، برای دیدن رفقای قدیمی و به امید تجدید دیدار با نوستالژی آن سال ها، در صف می ایستند و امیدوارند فیلم هایی چون، آواز گنجشک ها (مجید مجیدی)، آتش سبز (محمد رضا اصلانى)  و کنعان (مانی حقیقی) خردک شرری برای روشن شدن آتش اشتیاق آن ها باشد. مگر در این سرمای استخوان سوز تهران، چراغ دلشان روشن شود.

شاید حکایت آن ها، همان حکایتی باشد که سال ها پیش، آیدین آغداشلو درباره امیر نادری گفته بود: "حالا مانده ام معطل که امیروی دونده، درآن غوغای نیویورک چه می کند؟ راهش را تا خیابان چهل و دوم چطوری پیدا می کند؟ چه می خورد؟ کجا می خوابد؟ و بچگی گم شده اش را در کجا جستجو می کند؟"


*فرارازتله: نام فیلمی از مرحوم جلال مقدم، مردی که از اسب افتاد ولی از اصل نیفتاد.
*نفس عمیق: فیلمی از سینمای مستقل ایران به کارگردانی پرویز شهبازی
*چند کیلو خرما برای مراسم تدفین: نام فیلمی از سامان سالور که در جشنواره های کارلو وی واری، نانت وادینبورو، تحسین شده است.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- اختر قاسمی، 2008/02/17
بسیار عالی
دست شما درد نکند خیلی نثر روان و پاکیزه ای بود
هم شما و هم نوپای جدید آنلاین موفق باشید
دوستار
اختر
- یک کاربر، 2008/02/14
مشکل هنرمنداني که به خارج مي روند اين است که بيشتر آنها تماس با ايران را از دست مي دهند بدون آن که با جامعه ميزبان و فرهنگ آن تماس برقرارکنند. اين فاجعه در مورد بيشتر هنرها صادق است.
- آرتا، 2008/02/14
من كمی در برف گیر كرده ام. در هوای آزاد سینمای بنجل رشد میكند همچون علف هرزه و سینمای پویا و معنی دار یا شقایق ها را از دید و دسترس پنهان میكند. در هوای سانسور كمی جلوی علفهای هرز گرفته میشود، ولی شقایق ها هم پا مال میشوند. فیلمسازان و هنرمندانی كه از ایران رفتند هنوز نشان نداده اند آزادی هنرشان را صیقل داده است. شاید باید بدنبال چیزی بینابین بود. نمیدانم جلوی علفهای هرز را گرفتن مهمتر است یا جلوی پا مال شدن شقایقها را. ولی خوشبختانه شقایقهای ایران هم پوستشان كلفت است!
- نادر، 2008/02/08
شهاب عزیز، درورد برتو. خلاصه کوتاه از سرگذشت سینمای ایران به قلم تو را خواندم. آیا فکر نمی کنی که نقدی جدی تر بر سینمای ایران ضروری باشد. به اعتقاد من در مرحله اول تقسیم بندی فیلم های ایرانی ضروری است.هر چند به جز چند نمونه استثنائی، بقیه فیلم های ایرانی را می توان در چارچوب فیلم فارسی تقسیم بندی کرد. البته به کارگردانان جدی، نه آنهایی که کار فیلم فقط برایشان جنبه تجارت دارد، درمواردی هم نمی توان ایراد گرفت. چرا که آنها نیز مجبورند با بودجه محدود خودشان و بدون کمک ویژه و بدون چشمداشتی، فیلم بسازند و به نوعی خودشان را با خواسته های تماشاگرانش تطبیق دهند. اما متأسفانه در میان تماشاگران فیلم ایران، از یک طرف بازار فیلم های هالیوود داغ است و از طرفی دیگر سوژه های هالیوودی و بالیبوودی که در قالب فیلم فارسی ساخته می شود، همچنان رونق دارد. اما هرروزه فیلم های بسیار جدی و مطرحی در سطح جهان، چه در سینمای انگلستان و دیگر کشور های اروپایی و چه در امریکا ساخته می شوند که راهی در میان بینندگان ایرانی پیدا نمی کنند.
در هر صورت به اعتقاد من نقد خیلی جدی تر و ریشه ای تر به فرهنگ سینمایی ایران و به تبع آن فیلم های فارسی می تواند زمینه های مناسب تری را برای گرایش به طرف فیلم های مطرح در سطح جهان فراهم سازد.
شاد و پیروز باشی
- علی، 2008/02/08
شهاب عزیز سلام
ممنون، استفاده کردم

جاری باشی
- یک کاربر، 2008/02/08
fekr mikonam in masale cinamaye emrooz jahan hast va albate Iran. motasefane. bayad be donbale mojeze bood.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.