Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
اخوان از نگاه کدکنی
سیروس علی‌نژاد

 

حالات و مقامات م. امید، مجموعه‌ای است از نوشته‌های استاد محمد رضا شفیعی کدکنی، درباره مهدی اخوان ثالث و شعر او، که به تازگی منتشر و در بیست و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه شده است.
 

"گامی در آن سوی هنگام" عنوان پیش گفتاری است از استاد شفیعی که آن را با تعریف تازه‌ای از شعر آغاز می‌کند: "شعر معماری زبان است و موسیقایی شدن تصویر عواطف انسانی در زبان" و در خلال آن گفته می‌شود که یادداشت‌های مربوط به اخوان در فاصلۀ حدود نیم قرن "دربارۀ یکی از معماران بزرگ زبان فارسی" نوشته شده است.

اما در این میان ستون اصلی بنایی که "حالات و مقامات م. امید" نام گرفته، همان بخش اول کتاب یعنی مقاله‌ای باهمین عنوان است که خاطرات شخصی شفیعی کدکنی از اخوان ثالث را در بر دارد و انگیزۀ نوشتن آن هم پیغامی است که ه. الف. سایه (هوشنگ ابتهاج) پس از درگذشت اخوان از آلمان برای شفیعی فرستاده که مطالبی بفرستد چون قصد دارد مجلسی برای اخوان برپا کند. بنابراین شفیعی نامه‌ای خطاب به سایه نوشته و در آن از اخوان گفته اما در طول سالیانی که از آن زمان گذشته چیزهایی به آن افزوده است.  

گرچه بسیاری از نکاتی که در باره زندگی‌نامه اخوان آمده، پیشتر هم گفته شده، اما در این روایت نکته‌هایی می‌توان جست که تازگی دارد. از جمله آنکه نشر شعری از اخوان به نام  "حافظ جان"  مایه دردسرهایی شده است. به گفته شفیعی "در یکی از دایرة‌المعارف‌های بزرگ و بسیار مهم عصر ما که به زبان فارسی و درتهران چاپ می‌شود، در مدخل اخوان ثالث مقاله‌ای چاپ شد (سال چاپ ۱۳۷۵) مدتها بر سر اینکه چه کسی آن مقاله را بنویسد از بنده پرسش می‌شد. قبلا چند نفر، ظاهرا، نوشته بودند و به دلایلی پذیرفته نشده بود. من آقای دکتر جلالی پندری را، که در دانشگاه تهران درسی هم با اخوان گذرانده بود و تقریرات درس اخوان به خط او موجود است و اخوان در چند یادداشت از او تجلیل بسیار کرده است، معرفی کردم. مقاله را سرانجام او نوشت و بسیار خوب و به هنجار. مقاله چاپ شد و نشر یافت. یکی از روحانیون سیاسی عصر، وقتی آن مجلد را دیده بود، آشوبی به پا کرده بود که "این مرد کافر است و زندیق و دشمن دیانت و شعر حافظ جان را گفته است… نباید در دایرة‌المعارف نامی از او بیاید".

ناچار شدند تمام نسخه‌های آن مجلد را جمع آوری کردند و مدخل "اخوان الصفا" را که در جوار مدخل "اخوان ثالث" قرار می‌گرفت چندان گسترش دادند و بر حجم آن افزودند تا آن خلأ پر شد و کتاب بار دیگر به صحافی رفت و نشر یافت".

اما دربارۀ مقامات اخوان، شفیعی نکات بدیعی می‌آورد. او می‌نویسد بهترین دوران شاعری اخوان از اواخر "زمستان" آغاز می‌شود، از حدود ۱۳۳۳ و تا ۱۳۴۵ طول می‌کشد. بعد از این تاریخ به تدریج نوع شعرها عوض می‌شود و "ایجاز" جای خود را به نوعی "اطناب" می‌دهد. اما مهمتر این است که به عقیدۀ آقای شفیعی "در شعر نو و قوالب آزاد نیمایی، هیچ شاعری به اندازۀ اخوان شعر درخشان ندارد"، و "او بزرگترین کیمیاگر زبان فارسی بود. کسی که با کلمات زبان فارسی طلا می‌ساخت و سکه می‌زد؛ سکه‌هایی که هیچگاه از رواج نخواهد افتاد".

شفیعی همچنین از استادان و معلمان اخوان یاد می‌کند که دو تن بیش نبودند: کاویان جهرمی و شریعتی مزینانی. اما این اخوانی که "چیزی دیگر از کسی نیاموخته بود، به برکت قریحۀ ذاتی و پشتکار عجیب و دیوانه‌وارش تمام متون ادبیات فارسی را – از عصر رودکی تا دوران معاصر، چه نظم و چه نثر – به دقتی از نوع دقت‌های بدیع‌الزمان فروزانفر و علامۀ قزوینی خوانده بود. تصور می‌کنم اگر روزی یادداشت‌های او را از کنار صفحات کتاب‌های کتابخانۀ شخصی او استخراج کنند، کمتر از یادداشت‌های قزوینی نخواهد بود".

هدیه‌هایی از عالم غیب

شفیعی در مقاله‌ای با این عنوان می‌نویسد شعرهای اندک یابی هست که موجب شگفتی ما می‌شود. مثل بخش‌هایی از مثنوی، دیوان شمس، اوجیات سعدی، و حافظ و خیام و… اما او که شعر بسیار خوانده از شعر هیچ‌کس از معاصران در شگفت نشده الا از بعضی شعرهای اخوان. شعرهایی مانند سبز و نماز و حالت و آنگاه پس از تندر. "این را با اطمینان می‌گویم که در شعر صد سالۀ اخیر ایران – با همۀ لذتی که از بعضی شعرهای بهار، ایرج، نیما، شاملو، و فروغ و سایه و چند تن دیگر برده‌ام – از شعر هیچ کدامشان در شگفت نشده‌ام … اما از ۱۳۳۹ که دست‌نویس شعر آنگاه پس از تندر به مشهد رسید من این حالت شگفتی را نسبت به این شعر داشته‌ام و لحظه به لحظه بیشتر شده است".

اخوان و شاملو

یک مقاله عجیب و جدل‌برانگیز هم از تازه‌های کتاب است. عجیب برای اینکه رویکردی از این دست به شعرا در این جا معمول نیست. اما آقای شفیعی دست به این کار زده یعنی دو شاعر (اخوان و شاملو) را بر اساس طرز فکر طرفدارانشان دیده است. می‌گوید "طرفداران شعر اخوان بیشتر کسانی هستند که شعر فارسی و ادبیات کهن را به خوبی می‌شناسند. برعکس، طرفداران شاملو گروهی از شعرخوانان یا شعردوستان‌اند که ارتباط چندانی با عرصۀ تاریخ ادب فارسی ندارند". یا "از چشم‌انداز دیگر، طرفداران اخوان را بیشتر کسانی تشکیل می‌دهند که نسبت به مسائل ملی ایران شیفتگی بسیار دارند ولی طرفداران شاملو چنین نیستند" و البته در تمام موارد تأکید دارد که استثناها را باید به یک سو نهاد.

سپس به مقولۀ کیفیت و کمیت روی می‌آورد و می‌نویسد "شمار "شاعران" طرفدار شاملو چند برابر شاعران طرفدار اخوان است. یعنی طرفداران شاملو به لحاظ کمیت بسیارند… ولی طرفداران اخوان کیفیت کارشان بهتر است". شاهد استاد مرثیه‌هایی است که پس از مرگ این دو شاعر گفته شده و می‌گوید آنچه مربوط به اخوان بوده بیشتر در حافظه‌ها مانده است.

با این‌همه شفیعی می‌نویسد "برای کسانی که از فضای کهنه و تکراری شعر سنتی فارسی ملول‌اند، شعر شاملو واقعا "هوای تازه"ای است. از عوالمی سخن می‌گوید که مورد نیاز روحی انسان معاصر است و آن عوالم در شعر اخوان کمتر وجود دارد".


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- یک کاربر، 2015/10/20
استاد نجف دریا بندری درمقدمه کتاب "چنین کنند بزرگان" شاملو راعینا" مثل خودشاملومعرفی کرده وگفته است: "از تخصص های احمد شاملو یکی هم این است که می تواند هرنشریه تعطیلی را دایر و هر نشریه
دایری را تعطیل کند". درحسن تشخیص استاد دریابندری تردیدی ندارم ولی دریک مورد درست در نمیآید
وآن مقاله ای از شاملو است در ماهنامه آدینه که درآن کشفی عجیب و حیرت انگیز را عرضه کرد حاکی
ازآنکه درشاهنامه باید جای ضحاک و کاوه آهنگر را باهم عوض کرد زیرا ضحاک فرزند خلق(!) های
محروم ایران و کاوه سرکوبگر جنبشهای خلقی(!) بوده است (چیزی بسیار نزدیک به این مضمون ).
معلوم نیست جناب شاملو زندگینامه این دوشخصیت اسطوریه ای شاهنامه را در کدام منبع پیدا کرده اند
وآن حقایق سترگ(!) چگونه برایشان مکشوف شد؟ خوشبختانه واکنش موج وار خوانندگان آدینه به این
کشفیات محیرالعقول خیزی را که شاملو برداشت تاطبق عادت مقدمات تعطیلی شاهنامه و خالق آن فردوسی
را نیزفراهم کند عقیم گذاشت و ایشان دریافت شاهنامه و فردوسی تعطیل پذیر نیستند و همیشه دایر خواهند
ماند. ازاشراف (!) جناب شاملو بر موسیقی ایرانی و کوشش او برای تعطیل کردن این موسیقی و دایر کردن موسیقی دیگری بجای آن وبگو مگوی فجیعی که دراین باب با استاد لطفی در همان ماهنامه آدینه
داشتند بگذریم . اما درمقایسه شاملو واخوان از استاد بزرگ شفیعی کدکنی احازه میخواهم شاملو را
شیک ترین شاعر معاصر و اخوان را شاعری که فرزند زمان خویشتن بود بدانم.
- یک کاربر، 2012/09/23
"نفسها ابر دلها خسته وغمگین"
فقط میتوانم تشکر کنم از استاد شفیعی کد کنی که "در این شب تیره" با تواضع و زنده نگهداشتن یاد اساتید بزرگ چون اخوان و شاملو و ...دلتنگی های مان را با زخمه هایی برسازی خوش آهنگ مرحم می نهد. و یادی هم از شعر زیبای آخرین شقایق باغ استاد شفیعی کد کنی که همیشه ارادتمندشم و امیدوارم پاینده باشند.
- فرياد آرام، 2012/08/04
استاد شفيعي زنده باشيد براي ايران و ايراني
در اين قحط سال دمشقي ...
وجود شما مغتنم است براي ما.
- بنفشه، 2012/06/07
وقتی که آدم استاد می شود، می شود آقای دکتر شفیعی کدکنی.
- یک کاربر، 2012/05/15
بسیار دقیق به تفاوت های دو شاعر اشاره کرده اند و مصادیق آن نیز (شاهد آن هم مصداق توضیحی ایشان در مورد خود من است به عنوان طرفدار یکی از دو شاعر) عین واقع است. دست مریزادی دیگر به این استاد گرانمایه در این اثر بدیع در بررسی قیاسی آثار.
- یک کاربر، 2012/05/13
دستتان درد نکند در این زمانه که شلوغیش فرصت جستجوی کتاب خوب را از ما گرفته این توضیحات مثل طلاست.
- یک کاربر، 2012/05/10
به هر حال خاطرات شفیعی کدکنی از اخوان ثالث مغتنم وارزشمند است اما فقط در این جور مقایسه ها که استاد میان اخوان وشاملو کرده اند باید مواظب بود که تفرقه در ادبیات ما نیفکند چه ما دوستدار هر دو شاعر بزرگ وطنمان هستیم. متاسفانه استاد شفیعی در کتاب با چراغ وآینه از شاملو با بی مهری یاد کرده اند و بسیار جای تعجب بود. آز آقای علی نژاد خواهش می کنم از آن کتاب هم یاد کنند ونظرشان را بنویسند.
- یک کاربر، 2012/05/09
با سلام به سيروس علي نژاد که برگ تازه اي برجديدآنلاين افزود، با سلام به محمدرضا شفيعي کدکني که با نگاه استادانه اش اخوان واقعي رانماياند وبا يادي از «م.اميد» که چه مهربان، چه بي تکلف، چه پرمايه و چه دوست داشتني بود.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.