Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
موجی از خلاقیت

سیروس علی نژاد

بحران افغانستان  در کنار دربدری ها و آوارگی هایی که برای مردم افغانستان پدید آورد، این پیامد را هم داشت که جهان فارسی زبان را بیشتر به هم پیوند داد. پیش از آن حدود دویست سالی بود که کشورهای فارسی زبان ارتباط چندانی با هم نداشتند.

اگر خلیل الله خلیلی به ایران می آمد، بیشتر سر و کارش با ادبا بود، و اگر دکتر خانلری به کابل یا دوشنبه سفر می کرد، سخنرانی او دربارۀ زبان فارسی، با همۀ شور و شوقی که بر می انگیخت، گذشته ها را در بر می گرفت؛ و بابا جان غفورف هم اگر به تهران می آمد، از فارسی ای که صحبت می کرد چندان شرمگین بود که ناگزیر به زبان روسی می گفت.

 اما مهاجرت سنگین افغان ها به ایران و تاجیکستان، از یک سو و فروپاشی شوروی از سوی دیگر خصلت ظروف مرتبطه را به جهان فارسی زبان باز آورد.

از یک سو نسلی از جوانان افغانستان در ایران بزرگ شدند و هر چند با دشواری، در ایران درس خواندند و گروهی از آنها به دانشگاه ها و حوزه های علمیه راه یافتند و توانستند در کنار درس های دیگر توانایی های خود را در زبان فارسی از قوه به فعل در آورند.

 به همین جهت است که امروز در ایران کتاب های متعددی از نویسندگان و شعرای افغان منتشر می شود و سطح زبان و فرهنگ و شگردهای داستان نویسی و شعر را هرچه بالاتر می کشد.

وضع تازه هنوز به تمامی حاصل نداده است ولی خواهد داد.  رسانه های  افغانستان امروز پر است از کسانی که در ایران بار آمده اند و علی رغم بسیاری کم لطفی هایی که به آنها شده، توانسته اند زبان بسیار شیوایی  را در سطح وسیعی گسترش دهند و مروج آن شوند.

از سوى ديگر، علاقه مند شدن تدریجی ایرانیان به مسائل افغانستان و بالا رفتن خوانندگان ایرانی مولفان اهل افغانستان است.

در دهۀ ۱۳۴۰ همایون صنعتی، بنیانگذار انتشارات فرانکلین و ناشر کتاب های درسی ایران،  در جستجوی بالا بردن تیراژ کتاب در ایران به کابل سفر کرد و دست خالی باز می گشت، اما امروز نویسندگان افغان می توانند اطمینان داشته باشند که بخشی از تیراژ آنها در ایران تأمین خواهد شد.

امروزه شمار کتاب ها و مجلات چاپ تهران و مشهد که به کابل می رود اندک نیست. استقبالی که خوانندگان ایرانی از نویسندگان افغان در سال های اخیر کرده اند، و شمار خوانندگان افغانی که کتاب های ایرانی می خوانند، سکر آور است.

مسابقه ای که در ترجمه "بادبادک باز" و "هزار خورشید درخشان" در ایران درگرفت و ترجمه های متعددی که از آنها منتشر شد، گویای همین امر است. داستان سنگ صبور عتیق رحیمی که در پاریس برنده جایزه ادبی کنگور شد بی شک در ایران با استقبال روبرو خواهد شد.

 تا ده دوازده سال پیش  ناشران ایرانی از کتاب های نویسندگان افغان استقبال چندانی نمی کردند،  اما امروز برخی نویسندگان افغان ناشر ایرانی خود را یافته اند. تنها نشر چشمه در تهران کتاب های متعددی از افغان ها منتشر کرده است. انتشارات آگاه نیز که گویا در این زمینه پیشتاز بود جای خود دارد.

اینها به غیر از انتشارات مخصوص افغان هاست. یکی از آن ها نشر عرفان محمد ابراهیم شریعتی است که  گنجینه ای از کتاب های مربوط به افغانستان را راهی بازار تهران و از آنجا راهی کابل کرده است.

در واقع بهانۀ نوشتن این یادداشت، چند کتاب از کارهای آفرینشی در زمینۀ شعر و داستان از انتشارات عرفان است که اخیرا به دست من رسیده است.

برخی از این کتاب ها نشان دهندۀ آن است که ادبیات و شعر افغانستان چه رشد چشمگیری را در دوران آوارگی تجربه کرده است. تنها نگاه به امضای پای نوشته ها و شعرها گویای آن است که تهران و مشهد و کابل یک سرزمین فرهنگی  اند؛ سرزمین فارسی زبانان.

همین کتاب ها نشان می دهند که بسیاری از نویسندگان افغان، زاده ایران اند یا در کودکی پایشان به ایران رسیده است. بدین جهت زبان آنان  به زبان فارسی ایران نزدیک تر است. به همین نسبت، شگرد روایت در قصه نویسی، دگرگون شده و شعر نسل جوان تحول یافته است.

در زمینۀ قصه نویسی، نویسندگان افغان از جمله آصف سلطان زاده و محمد حسین محمدی نشان داده اند که استعدادهای درخشانی در راه است. در همین زمینه کسانی مانند سید اسحاق شجاعی با کتاب "میراث شهرزاد در افغانستان" تاریخ قصه نویسی افغانستان را به ایرانیان ارائه داده اند که نشان می دهد قصه نویسی در افغانستان نیز مانند ایران از سالهای ۱۳۰۰ به بعد تحول یافته است.

چیزی که ما در ایران معمولا تصورش را نمی کنیم و خیال می کنیم در این امور جلوتر از افغان ها بوده ایم. حتا مشابهت هایی هم بین  جمال زاده ومخلص زاده و دیگران می توان یافت.

 

مخلص زاده در داستان "پانزده سال قبل" در واقع نیمی از راهی را که جمال زاده در "فارسی شکر است" طی می کند، پیموده است.

درون مایه "فارسی شکر است" از یک سو جدال بین کهنه و نو و از سوی دیگر به زبانی است که قرار است ادبیات نوین را بر دوش خود حمل کند. یعنی از یک طرف، پرهیز از غلنبه سلنبه گویی های عربی مآبانه، و از سوی دیگر، فرار از ادا و اطوارهای فرنگی مآبانه.

مخلص زاده در "پانزده سال قبل" که در ۱۳۱۱ شمسی نوشته شده (یازده سال بعد از فارسی شکر است) نثری ارائه می دهد که همان هدف را بر می آورد.

اما مهم تر این است که « میراث شهرزاد » گویای آن است که ادبیات داستانی افغانستان، در یکی دو دهۀ اخیر فاصلۀ درازی را پیموده و از صورت داستان نویسی اولیه به درون قصه نویسی مدرن پا گذاشته است.

این ها همه چراغ هایی است که به قول سید اسحاق شجاعی در غربت و بویژه در ایران روشن شده است. چون نویسندگان افغان در ایران "با ادبیات داستانی ایران مستقیما در تماس هستند؛ آثار برجسته ترین نویسندگان ایرانی و ترجمه های خارجی را در اختیار دارند؛ با تئوری های جدید ادبی آشنایی بیشتری می یابند و از امکانات و فضای رو به تحول فرهنگی ایران استفاده می برند."

با وجود این نمی توان ناگفته گذاشت که ادبیات داستانی افغانستان هم خود را صرف داستان کوتاه کرده و در زمینۀ رمان هنوز اثر جانداری که جهان فارسی زبان را تکان دهد به وجود نیاورده است. 

رمان عتیق رحیمی، سنگ صبور هم به زبان فرانسه نوشته شده است. هر چند در زمینۀ فیلم و سینما برعکس رمان، گام های بلندی برداشته شده و آثار خوبی در سینمای افغانستان پدید آمده و خواهد آمد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- یک کاربر، 2009/02/14
از شعر های شاعر زن سیما یاری هم بگویید .ادبیا ت ا فغانستان پیشرفت های وا فر داشته است.-نجیمه
- یک ایرانی، 2009/01/21
با سپاس از این متن . جای بسی خوشحالی است که اینگونه تبادلات فرهنگی رو به افزایش است .
- یک کاربر، 2008/12/15
juan cole dar blogash dar bareh-e ye in matalb neveshte ast.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.