Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
ناف تهرون
فرشید سامانی

همۀ شهرها، شمال و جنوب و شرق و غرب و مرکز و حاشیه و منطقه و محله و بازار و پاتوق و گذر و غیره و ذالک دارند، اما تهران غیر از اینها یک "ناف" هم دارد که تهرانی‌های اصیل خود را به آن می‌چسبانند و می‌گویند "بچۀ ناف تهرونیم!" این ظاهرأ از ابداعات خود آنهاست، چون کمتر شنیده شده – یا شاید اصلأ شنیده نشده- که کسی از ناف یزد یا ناف سنندج یا ناف بندرعباس سخن بگوید. این اصطلاح به فرهنگ مشهدی‌ها هم راه پیدا کرده و وقتی بخواهند از تفاخر یا ناز و افادۀ کسی صحبت کنند، می‌گویند: "همچی [فلان و بهمان] مُکنن که انگار تخمشاره تو ناف تهرون کاشتن…!"

فکرش را بکنید، شهری که از شمال تا ارتفاعات بالای ۱۸۰۰ متر البرز و تا عمق دره‌هایش پیش رفته؛ از یک طرف خود را به لواسانات رسانده و از طرف دیگر کن و سولقان را بلعیده؛ شهری که از جنوب، شاه عبدالعظیم را پشت سر گذاشته؛ شهری که از غرب به کرج رسیده و از شرق پهلو به پهلوی جاجرود می‌زند، سر و تهش کجاست که نافش باشد؟

"ناف تهرون" اصطلاحی قدیمی است و طرز به کار بردنش نشان می‌دهد که به قدیمی‌ترین جای تهران اطلاق می‌شود. بنابراین پونَک و باغ فیض و طرشت و علی‌آباد و چند دَه آبادی و روستای دیگری که طی دهه‌های اخیر در معدۀ پراشتهای تهران هضم شده‌اند، نمی‌توانند ناف تهرون باشند و این ناف را باید در محدوده‌های قدیمی‌تر جستجو کرد. مثلأ محدودۀ تهران دورۀ قاجار که ناصرالدین شاه گردا گردش را خندق کشید و نامش را "دارالخلافۀ ناصری" گذاشت.(سال ۱۸۶۸م ، ۱۲۴۷ش)

توضيحات ناصر پازوکی، رئيس پيشين سازمان ميراث فرهنگی استان تهران، در بارۀ كاوش‌های باستان‌شناختی در محدودۀ روستای تهران
از روی نقشۀ امروز تهران، این دارالخلافه از شمال به خیابان انقلاب، از جنوب به خیابان شوش، از شرق به خیابان هفده شهریور و از غرب به خیابان کارگر محدود می‌شد؛ البته با کمی تفاوت، چون دارالخلافۀ ناصری هشت‌ضلعی بود و نه چهارضلعی.

شاید بتوان دارالخلافۀ ناصری را همان ناف تهرون قلمداد کرد، اما وقتی به نقشه‌های آن دوره نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که بخش زیادی از آن خصوصأ در قسمت شمالی خالی از سکنه و جایگاه باغات و زمین‌های کشاورزی بود و تازه در دورۀ رضاشاه بود که سرتاسرش زیر ساخت‌وساز رفت. پس ناف تهرون اگرچه از محدودۀ خندق ناصرالدین‌شاهی خارج نیست، اما همۀ آن هم نیست.

لاجرم باید بگردیم دنبال محدوده‌ای که خیلی پیشتر از دورۀ ناصری جزء شهر بود؛ یعنی محدودۀ حصار شاه تهماسبی که ناصرالدین شاه ناگزیر شد بر اثر افزایش جمعیت، آن را خراب کند و پایتخت را گسترش دهد. این حصار - چنان که از نامش پیداست – به وسیلۀ شاه تهماسب صفوی ساخته شد و به عدد سوره‌های قرآن ۱۱۴ برج  داشت. در واقع با ساخت همین برج و بارو بود که تهران در سال ۱۵۵۳م، ۹۳۲ش جامۀ شهریت به خود پوشید و از حالت روستایی یا شهرک‌مانند خارج شد.

نقشۀ نسبتأ دقیق این محدوده را یک جهانگرد و خاورشناس روسی به نام "الیاس بَرَه‌زین" در اوایل دورۀ قاجار (پیش از سال ۱۸۴۱م، ۱۲۲۰ش) کشیده‌است و تصویر آن را می‌توانید در گزارش مصور این صفحه ببینید. طبق این نقشه، تهران عصر صفوی از شمال به خیابان پانزده خرداد امروزی، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت اسلامی یا همان شاپور قدیم محدود بوده‌است. آیا می‌توانیم این محدوده را ناف تهرون بخوانیم؟

وقتی به نقشۀ بره‌زین نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که با وجود پایتخت شدن تهران و گذشت حدود سه قرن از ساخت برج و باروی شاه تهماسبی هنوز بخش‌هایی از آن غیرمسکونی و جایگاه باغات و زمین‌‌های کشاورزی یا حتا زمین‌های بایر است و بخش مسکونی شهر تنها قسمتی از آن را شامل می‌شود. طبق این نقشه حتا ارگ سلطنتی تهران که امروزه فقط کاخ گلستان از آن باقی مانده، خارج از شهر قرار دارد.

حالا می‌توانیم مطمئن باشیم حدود روستای تهران را که شاه تهماسب پیرامونش حصار کشید و آن را بدل به شهر کرد، یافته‌ایم و می‌توانیم آن را به قطع و یقین ناف تهرون بدانیم. فقط مشکل این جاست که این روستا پیش از دوران شاه تهماسب چند دوره از گسترش را تجربه کرده بود و از یک روستای گمنام و کوچک تبدیل به چیزی شده بود که برخی مورخان آن را "قصبۀ معتبر" خوانده‌اند و ما می‌خواهیم بدانیم آن روستای اولیه کجا بوده و چه وسعتی داشته است؟

نام روستای تهران نخستین بار در سدۀ نهم میلادی به منابع تاریخی راه یافت. آن هم در ذکر احوال یکی از دانشمندان عصر به نام "ابوعبدالله محمد بن حماد طهرانی" ( با این توضیح واضحات که تهران را تا دوران اخیر با حرف طاء می‌نوشتند) و بعد هنگام نام بردن از دانشمند دیگری به نام "محمد بن احمد بن حماد بن سعید انصاری ابوبشر دولابی طهرانی".

نام این فرد اخیر کمی عجیب است. اگر او منسوب به دولاب است (روستایی در نزدیکی تهران و در حوالی چهارراه دروازه دولاب امروزی در مرکز شهر) پس چرا تهرانی است و اگر تهرانی است، چرا گفته‌اند دولابی؟ دقیقأ نمی‌دانیم، اما ظاهرأ در آن دوره روستای تهران آن قدر گمنام بوده که ناگزیر شده‌اند نام روستای معروف‌تری در همان حوالی را بیاورند تا خواننده به قرینۀ دولاب بفهمد که تهران کجاست.

از سخن خود دور نیفتیم. سخن از روستای کوچک تهران است که به قطع و یقین از سدۀ نهم میلادی وجود داشته و همان هستۀ اولیه "تهران بزرگ" یا همان ناف تهرون است. آیا می‌توانیم محدودۀ این روستا را دقیقأ مشخص کنیم؟ آیا هیچ اثری از آن باقی مانده‌است؟ محدودۀ این روستا اکنون چه حال و هوایی دارد؟

گزارش مصور ما با همراهی آقای کامران صفامنش، معمار، شهرساز و پژوهشگر تاریخ تهران، به این پرسش‌ها پاسخ می‌گوید و عکس‌هایی از محدودۀ روستای تهران در وضع فعلی را پیش چشم شما قرار می‌دهد. عکس‌هایی که زیرنویس دارند متعلق به اماکن مشخص و بسیار قدیمی هستند که آقای صفامنش از آنها یاد می‌کند، اما سایر عکس‌ها فقط مربوط به محدودۀ روستای تهران و محلات آن است و آثارشان در دوره‌های بعدتر ساخته شده‌است.

این گزارش در دو بخش تهیه شده‌است. بخش دوم آن با عنوان "بدرود، ناف تهرون" که در ستون "مطالب مرتبط" می‌بينيد، به آسیب‌های وارده بر محدودۀ روستای تهران و خطرات سهمگینی که متوجه آن است، اختصاص دارد.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- یک کاربر، 2019/01/09
مصاحبه با آقای صفامنش در تاریخ (5 مهرماه 1388) انجام شده است، لطفا تاریخ مطلب را اصلاح کنید. با توجهبه کشفیات تازه در بازار تهران، مهم است که این مطلب در چه زمانی عنوان شده است.
ممنون.
_____________________
با تشکر از پیام شما، همانطور که در شروع گزارش تصویری می بینید تاریخ انتشار این مطلب سال 2012 است و در تاریخ 12 آذر 1394 بازنشر شده است.
- علی، 2017/04/02
اصطلاح "ناف تهرون" ، اصطلاحی است که تهرانی های قدیم به کار می بردند و بیشتر برخاسته از روحیه شوخ طبعی و سادگی تهرانی هاست . لذا نباید زیاد در این اصطلاح باریک شد. در شهر ها و نواحی دیگر هم چنین اصطلاحاتی وجود دارد که پایه و اساس جدی ای ندارد. اما در مورد تاریخ تهران باید گفت، تهران قریه ای بسیار گمنام از اقمار شهر باستانی و با عظمت ری (راگا) بوده که در کتب قدیمی تاریخی بسیار کم از آن یاد شده است. و حتی بعضی قراء ری همچون "دولاب" از آن مشهور تر بوده اند. این دانشمندی هم که نام بردید نام اصلی اش "اَبوبَشْرِ دولابی، محمد بن احمد بن حمّاد بن سعد انصاری رازی" - از محدثان و مورخان بزرگ ایرانی - می باشد که اهل قریه دولاب ری بوده است. از آنجا که در ایران دولاب های متعددی وجود داشته بعد از دولابی رازی را آورده اند که با دولاب های دیگر – مثل دولاب بغداد- اشتباه نشود.
- ساسان، 2012/10/17
ممنون از توضیحات. میگن کارو باید به کاردون داد یا از کاردون پرسید یعنی این.
- یک کاربر، 2010/11/09
بی نهایت زیبا و جالب بود
دستتون درد نکنه
- یک کاربر، 2010/11/03
vaghean jaaleb bud. dastetun dard nakone!
- مسعود، 2010/10/20
گزارش واقعأ زیبایی بود. دست شما درد نکند به خاطر این همه توجه به میراث فرهنگی ایران زمین. نکته ای که به نظرم آمد طرح کنم این که در شهرهای تاریخی ایران گذر به کوچه ای گفته می شود که دو سویش مغازه وجود دارد و داخل محله مسکونی قرار دارد. بنابراین گذر هیچ گاه مسقف نیست. حالا چطور شده که شهرداری به شهادت عکسی که شما انداخته اید، گذر لوطی صالح را مثل بازار سقف زده است، این را باید از خودشان بپرسیم اما شهرداری یا در حال صدور مجوز برای خراب کردن آثار تاریخی تهران است یا وقتی می خواهد کار مثبتی انجام دهد چون با این مسایل بیگانه است و کارشناسان آن تخصص لازم را ندارند دست به کارهای غیراصولی می زند و بافت تاریخی را تحریف می کند
چند وقت پیش که بعد از مدتها به بازار رفتم متوجه شدم دالان شرقی سرای حاج حسن را که از قدیمی ترین سراهای بازار است تخريب کرده اند و مشغول ساخت پاساژ هستند. این دالان طاقهای ضربی بسیار زیبایی داشت. بعد می روند و یک کوچه و گذر را با کلی هزینه و بدون هیچ دلیلی طاق ضربی میزنند!
- جواد، 2010/10/15
دست آقای سامانی درد نکند.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.