Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
الهام آفتاب، ابهام ابر
پرنیان محرمی

تابستان است، اما اینجا در جنوب هلند در شهری نزدیک به رتردام هوا ابری و بادی است. از کنار خانه‌های هلندی با سقف‌های شیروانی و کانال‌های آب و پل‌های چوبی زیبا می‌گذرم. در خانه آقای "بهروز نقی‌پور" اما ظاهر آشنای ایرانی نگاهم را می‌دزدد، روی دیوارها و میزها، مجسمه‌ها، فرش‌ها، عکس‌ها و حتا موسیقی ایرانی که در فضای خانه پیچیده است.

بهروز نقی‌پوردر سال ۱۳۳۵ شمسی در کرمانشاه به دنیا آمده است و از همان ابتدای جوانی به تشویق و تحت تاثیر برادران خود به طراحی و موسیقی روی می‌آورد. در ایران رشته راه و ساختمان را نیمه رها می‌کند و به کار عکاسی  زیر نظر "امیرکاشفی" رو می‌آورد. در سال ۱۹۹۰ میلادی ایران را به مقصد هلند ترک می‌کند و در آکادمی هنر شهر لاهه در رشته "طراحی نقاشی گرافیک" (تخصص اچینگ)* به تحصیل پرداخته و جایزه تشویقی برای فارغ‌التحصیلان ممتاز را از آن خود می‌کند. بعدها در رشته مدرسی هنر از دانشگاه هنر شهر رتردام در مقطع کارشناسی ارشد فارغ‌التحصیل می‌شود و در حال حاضر مشغول به کار و تدریس هنر در هلند است.

در خانه بهروز نقی‌پور با آثار هنری مختلفی رو‌به رو می‌شوم. مجسمه‌هایی از فرم‌های بدن انسان، تابلوهای آبستره، تابلوهایی با طرح‌ها و نقش‌های ایرانی و کارهای گرافیکی چاپ دستی که همه کار دست خودش در سال‌های مختلف می‌باشد. از آنجایی که به قول او "اتفاق و انگیزه‌های درونی در هر زمان تعیین‌کننده و تقویت‌کننده گرایش‌های هنری هر هنرمند است" در طول بیست و یک سال زندگی در خارج از ایران در حوزه‌های مختلف هنری فعالیت کرده است. او راجع به دوران‌های مختلف احساسی و تاثیر این نوسان‌های روحی بر شکل‌گیری آثار هنری‌اش می‌گوید:

" درگیری‌های فردی که در من وجود داشت باعث به وجود آمدن خیلی از این آثار شده است. مجسمه‌های خمیرروزنامه، نقاشی‌هایی از فرم‌های نیمه بدن انسان، آدم‌هایی که با سایه خودشان درگیرند، آدم‌هایی که یقه خودشان را گرفته‌اند. کله‌هاشان را عوض می‌کنند و خودشان نیستند. تمام اینها مربوط به همان دوران جدل‌های درونی بود که من در ارتباط با محیطم داشتم و این سوال که من چقدر خودم هستم. این نقاشی‌ها نقد خودم بودند در سال‌های ورود به محیط جدید تا منجر به این شد که من خودم باشم، خود را رها کنم و کنترلی، بخصوص در کار هنری، در بین نباشد و بعدها این منجر به پدید آمدن کارهای آبستره من شد. من به آبستره روی آوردم تا از عنصرهای بصری استفاده کنم و آن ارتباط فلسفی‌ را که می‌خواستم با کارم بگیرم و درک خاص خودم را بیان کنم".

وارد کارگاه کوچک آقای نقی‌پور می‌شوم. با لیوانی از دم‌کرده چای ‌هفت گیاه ایرانی به تماشا می‌ایستم و راجع به تابلوهای آبستره که ترکیبی از رنگ و فرم و طرح هستند می‌پرسم:

"تابلوهایی را که از حروف فارسی در آنها استفاده کرده‌ام می‌توان به نوعی هم کار آبستره خواند و هم نه. در نوشتار به زبان فارسی، مخاطب فارسی‌زبان را متوجه یک عنصر آشنای قابل فهم و قابل خواندن می‌کنی و مخاطب ارتباط عینی با اثر برقرار می‌کند به خاطر همین، عنصرهای آبستره در این کارها مخدوش می‌شود. اما اگر بیینده ارتباطی با متن نداشته باشد، مثلا یک بیننده هلندی، این اثر به یک تابلوی پُست مدرن تبدیل می‌شود. نوشتار این تابلو بیینده را دچار ابهام می‌کند. برایش  موضوعیت ندارد و متن  قابل فهم نیست و به آبستره تبدیل می‌شود. متن‌ها هم برای من فردی است. برداشت فردی کسی است که با دو ملیت مختلف دست و پا می‌زند و نشانه‌های هر دو ملیت در این آثار دیده می‌شود. آدمی که در یک خانواده ایرانی تربیت و بزرگ شده و در محیطی غیرایرانی درس خوانده و کار می‌کند. این تاثیرها نسبی و ناخودآگاه است. مثلا وقتی اینجا هستم دوستانم به من می‌گویند خصوصیات ایرانی دارم و وقتی به ایران می‌روم فامیل و آشناها می‌گویند که چقدر خارجی شده‌ام. من هم با این موضوع ضدیتی ندارم. یاد گرفته‌ام خودم را محدود و کنترل نکنم و به همین خاطر تاثیر هر دو ملیت را در این تابلوها می‌بینید و حاصل این تاثیر همراه با سال‌ها تجربه در کار آبستره، رسیدن به یک نوع بافت خاصی است روی تابلوها که سبک کار من را مشخص می‌کند و دست خط من شده است."

باد در بالکن اتاق نشیمن را باز می‌کند. باران شدیدتر شده است. آقای نقی‌پور در حالیکه از جایش بلند می‌شود تا در بالکن را ببندد با ته لهجه شیرین کرمانشاهی از هوای همیشه بادی و بارانی اینجا شکایت می‌کند و برمی‌گردیم سرصحبت اجراهای گروهی نقاشی (کارگاه‌ها) و هدف از اجرای آنها. او راجع به سال‌ها تجربه در اجرای کارهای گروهی نقاشی می‌گوید:

"در کارهای گروهی، نقاش‌ها با هم و روی کار هم نقاشی می‌کنند. روی بوم‌های مختلف می‌چرخند، جایشان را عوض می‌کنند و روی نقاشی‌های هم نقاشی جدید می‌کشند و وقتی برمی‌گردند روی اثر خودشان با یک اثر جدید روبرو می‌شوند و حالا باید دوباره با خلاقیت خود با این نقاشی جدید طرح خودشان را شکل بدهند. در این پروسه یادگیری هم اتفاق می‌افتد. اینکه چقدر می‌توانی کارهای گذشته را فراموش کنی و با کار جدید خلاقیت به خرج دهی و اینکه برای هر پدیده‌ای بتوانی راه حل هنری پیدا کنی. یا کارت خراب شده، حالا می‌خواهی چکار کنی؟ هنرمند باید همیشه حضور داشته باشد، راه حل پیدا کند، کشف کند، ابتکار داشته باشد و در لحظه تصمیم بگیرد. به همین دلیل آدم‌های مختلف با سبک‌های مختلف در کارهای گروهی واکنش‌های مختلف نشان می‌دهند و این شکستن چهارچوب‌ها و مرزهاست، رها شدن است. از طریق کار گروهی شما به خلق یک اثر هنری نمی‌رسید. هدف در کار گروهی بررسی رفتارهای اجتماعی هنرمندان و فرایندی‌است که طی می‌شود. رسیدن به اینکه هنر یک کنش فردی است و هیچ کنترلی در آن نباید اعمال شود. نقاش‌ها در کار گروهی بین عدم کنترل خودشان و رعایت یک‌سری رفتارهای اجتماعی دچار تعارض می‌شوند و غالبا واکنش‌های خاصی نشان می‌دهند. مثل دختر هلندی که وقتی می‌بیند کسی در حال خراب کردن نقاشی اوست نمی‌تواند تحمل کند و یک نقاش دیگر را کنار می‌زند یا نقاش عراقی که پیشنهاد می‌دهد مستقل کار کنیم. اگر هم در کارگروهی اثری خلق شود حتما اثر یک تاثیر، یک دست  و یک غلبه فردی را در آن خواهی دید. تسلط یک نفر را در آن پیدا خواهی کرد."

طی ۱۲ سال گذشته بهروز نقی‌پور کارگاه‌های زیادی را در هلند و ایران (کرمانشاه، تهران، اصفهان) اجرا کرده و با هنرمندان و دانشجویان ایرانی و غیرایرانی گرافیک و نقاشی زیادی کار کرده‌ است:

" تفاوتی که بین اجراهای گروهی هنرمندان ایران و غیرایرانی وجود دارد این است که در ایران هنوز درک اصلی از آبستره وجود ندارد. وجود دیدگاه معنوی که یک اثر همواره باید همراه با یک حرف یا پیام اجتماعی باشد در ایران بسیار غالب است. عنصرهای بصری در آبستره هنرمند را راضی نمی‌کند و باید حتما یک چهره و شکل آشنا در آن پیدا کند که پیامی را انتقال دهد و نکته دیگر این است که "مخاطب" برای هنرمند ایرانی خیلی مهم است و این یک مانع است برای هنرمند."

در گزارش تصویری این صفحه  که با سه‌تار نوازی بهروز نقی‌پور همراه شده است، او از فردیت گرایی در هنر و در اجراهای گروهی نقاشی صحبت می‌کند. عکس‌های اجراهای گروهی، از آرشیو عکس خودشان است که توسط همکاران و شاگردان‌شان در هلند و ایران تهیه شده‌ اند. 

‫‬
*اچینگ را به حکاکی اسیدی یا باسمه سیاه قلم یا لوحه سازی ترجمه کرده اند که عبارت است از گراوور یا چاپ دستی با لوحه فلزی کنده کاری شده‫.‬

 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- حسن حقیقی تاجور، 2012/08/19
چه قدر دوست دارم یکی این هنر منجمد، سنگ شده، تاریخی ایرانی را که معلوم نیست تو کدوم پستویی هزار ساله است که همین جوری تو صندوق خاک می خوره و بیرون نمی یاد را بیرون بیاره تا ما دنباله رو اون باشیم.
- یک کاربر، 2012/08/17
به نظرم کار ایشون با اینکه قوی هست ولی دقیقا تلاش داره کلیشه های غربی را برای غربی ها بازسازی کنه. ابهامی که ایشون به اون اشاره می کنند در حقیقت عدم شناخت تاریخ ایران هست. عدم شناخت هنر ایران و فرهنگ ایران هست. نه تنها ایشون بلکه اکثریت هنرمندان نوگرای ایرانی طرز تفکری را اجرا کردند که اصلا تجربه نشده بود تا به شکل فرم هنری قابلیت ارائه یک مفهوم را داشته باشه. هنر مدرنی که ایشون ازش صحبت می کنند فقط ارائه فرم های بصری زیبا با ترکیب بندی هایی از برداشت غربی از شزق بود و هست. هنر مدرن ایرانی بعد از دهه پنجاه کودکی است که نابالغ از دنیا رفت. اگر این هنر مدرن ایرانی درست تجربه شده بود هنرمندان ایرانی به ارائه performanceو installation های قوی و صاحب سبک هم دست می زدند.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.