Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
فصل هند در کتاب لندن

سیروس علی نژاد

کانون اصلی امسال نمایشگاه کتاب لندن کشورهند و انتشارات این کشور بزرگ آسیایی است. هند و چین دو ابرقدرت جهان آینده اند. اما هند بزرگترین دمکراسی جهان هم هست و کمتر سالی است که یکی از نویسندگان این کشور که بیشتر به زبان انگلیسی می نویسند، جایزه ای دریافت نکند.

تماشای کتاب های غرفه های هندی این عظمت هندیان را بار دیگر به ذهن می آورد که آنها توانسته اند از استعمار انگلیس، یک زبان نیرومند را بقاپند و خود آنها را بیرون بیندازند. این، یعنی زنده و زاینده بودن یک ملت برای گرفتن از دیگران و مستحیل نشدن در فرهنگ مهاجم. با وجود این، غرفه های هندیان چندان هم پرزرق و برق نیست و نوعی فروتنی هندی در آنها می توان دید.

اما در کنار این نمایشگاه سخنرانی های بسیار درباره هند و اهمیت آینده آن هم هست. از این گذشته بسیاری از کتاب های نویسندگان هندی را ناشران خارجی منتشر می کنند. حضور گسترده هندی ها  در گوشه و کنار این نمایشگاه در نقش های متفاوت، از ناشر گرفته تا پیشگام صنعت کتاب دیجیتال، نشان می دهد که تخصص و انعطاف هندیان را تا کجاها رسانده است.

و اما نمایشگاه کتاب لندن، تصور ما ایرانی ها را از نمایشگاه کتاب اصلاح می کند. درِ ورودی نمایشگاه درست رو به روی ایستگاه مترو "الزکورت"، در غرب لندن، باز می شود و بدین سان اهل کتاب به راحتی می توانند خود را به نمایشگاه برسانند، بی آنکه پارکینگ نمایشگاه از اتومبیل غلغله شود.

البته، در اینجا از هجوم وحشتناک جمعیت خبری نیست. مردم تک تک به نمایشگاه وارد می شوند و برخلاف نمایشگاه کتاب تهران این طور نیست که جمعیت، گروه گروه، محوطه و سالن های نمایشگاه را انگار در یک تظاهرات مسالمت آمیز فتح کرده باشد. اما به غیر از نظم و ترتیب، از همان دم در ورودی می توان دریافت که اگر این نمایشگاه در تهران هم برگزار می شد، جمعیت برای ورود به آن هجوم نمی آورد. ورودیۀ ۴۰ پوندی نمایشگاه مانع هجوم جمعیت های آنچنانی می شود. در واقع می توان گفت که این نمایشگاه بیش از آن که برای عموم باشد، برای ناشران و کتابفروشان است.

نمایشگاه هر چند در سالن های عظیمی برپا شده که نگاه کردن به آن سر آدمی را به دوران می اندازد، اما ترکیب یافته از غرفه های کوچک است. دانشگاه هاروارد با همۀ شهرت و عظمتش، یک غرفۀ کوچک و محقر دارد که در نمایشگاه تهران بی شک می توانست جایگاه یک ناشر کوچک و کم فعالیت باشد. در عوض، میزها و صندلی های اندکش را کسانی که در حال گفتگو با مسئولان غرفه هستند، پر کرده اند. شاید رکود اقتصادی را در این جا هم می توان دید.

البته غرفه های بزرگ لزوما با اهمیت تر نیستند. مثلا غرفۀ ابوظبی که نویسندگان چندانی ندارد بسیار بزرگ و پر زرق و برق است، اما بیشتر برای تبلیغات است که از دور خود را نمایان می سازد. در حالی که غرفۀ لبنان با همۀ کوچکی نشان دهندۀ آن است که در آن کشور کتاب و نشر اهمیت دارد و شاید انتشاراتش حتا از کشور بزرگ منطقه، مصر با اهمیت تر باشد. در غرفۀ لبنان این آگهی نیز چشمگیر است که با خط درشت نوشته اند: "بیروت، پایتخت کتاب های جهان در سال ۲۰۰۹".

نمایشگاه کتاب لندن فرصت هایی در اختیار می گذارد که برای ما ایرانیان حسرت برانگیز است. چنان آرام است که دیدار کنندگان به راحتی می توانند در گوشه ای بنشینند و کتاب ها را تورق کنند.

همچنین نمایشگاه یک محل عالی برای گفت و شنودهای فرهنگی است. چیزی که در نمایشگاه کتاب تهران به هیچ صورت عملی نیست و برای آن پیش بینی های لازم نیز صورت نمی گیرد. در غرفۀ هند، وقتی همکارم می خواست با یک ناشر گفتگو کند، دختری که پیش از ما رسیده بود، چنان محکم بر صندلی مقابل مسئول نشست که ما ترجیح دادیم تا خلوت شدنِ یک غرفۀ دیگر صبر کنیم.

غرفه های ناشران ترک نیز نشان دهندۀ نفوذ این کشور در کشورهای منطقه است. غرفۀ یک ناشر ترک از دور به غرفۀ کشورهای آسیای میانه مانند است و کتاب ها و تألیفات این کشورها از جمله قزاقستان و ازبکستان در آن دیده می شود، اما وقتی نزدیک می شویم معلوم می شود ترک ها آسیای میانه را فتح کرده اند و حتا از چاپ کتاب های آنان، به زبان آنها و زبان روسی، نیز ثروت و نفوذ می اندوزند.

اما چیزی که در غرفه ترک ها چشمگیرتر است، ظاهر دختری از کارکنان غرفه است. یک چهرۀ کاملا محجبۀ اسلامی از نوع عربی آن. در حالی که اگر بیست سال پیش بود، بی تردید یک ظاهر کاملا اروپائی و احتمالا مینی ژوپ پوش می داشت.

ترک ها برخلاف مطبوعات بی پروایی که در زمینۀ چاپ عکس های لخت دارند، به طور حیرت انگیزی اسلامی می شوند و این دوگانگی فرهنگی حتا در نمایشگاه کتاب لندن نیز کاملا هویداست.

از میان غرفه های کشورهای اروپایی، وقتی از کنار غرفۀ چک می گذریم، یاد واتسلاو هاول، میلان کوندرا، ایوان کلیما، فرانتس کافکا، راینر ماریا ریلکه و حتا یان ریپکای ایران شناس در ذهن زنده می شود. پشت هیچ کشور اروپای مرکزی این همه به فرهنگ گرم نیست.

همان قدر که روس ها از زمان پطر کبیر تا انقلاب اکتبر در ادبیات درخشیده اند، چک ها در صد سال اخیر ستارۀ درخشان اروپای مرکزی و بعدها اروپای شرقی بوده اند. از میان کشورهای اروپایی که گرفتار سوسیالیسم روسی شدند نیزهیچ کشوری چنین ادبیات بزرگی علیه حکومت های توتالیتر به وجود نیاورده است.

غرفه های کشورهای بزرگ اروپایی در روز اول شلوغ بود. نه به معنی نمایشگاه کتاب تهران. فقط تا آن حد که حضور خریداران کتاب را می شد حس کرد. وقتی از کنار آنها می گذشتیم، ساعت از دو و نیم گذشته بود و همراه "داریوش" در پی رستورانی می گشتیم که رمق را به جان باز آورد.

در این میان، تابلوی غرفۀ دانشگاه کمبریج، بزرگ و چشم نواز، عطش ذهن را فرو می نشاند. این دانشگاه چه کتاب هایی دربارۀ گذشته ایران به ما هدیه کرده است: تاریخ اسلام کمبریج، تاریخ ایران کمبریج، تاریخ سلجوقیان، تاریخ غزنویان و چیزهای دیگر. اما تحقیقات دیگران تنها می تواند گذشتۀ ما را روشن کند. آینده را فقط خودمان می توانیم روشن کنیم. کی که گارد می گفت: "زندگی را تنها با نگاه به پس می توان دریافت، ولی تنها با نگاه به پیش می توان زیست".

به هنگام بیرون آمدن از نمایشگاه این حسرت ما را ترک نمی کند که شارجه هم در نمایشگاه لندن غرفه دارد، اما از ایران هیچ نشانی نیست. سهل است، جای زبان فارسی در نمایشگاه لندن خالی است. برای حضور داشتن در چنین جاهایی صرفا به فایدۀ مادی آن نباید اندیشید. حضور در این گونه مکان ها می تواند نام ما را در میان نام ها سربلند نگه دارد. "نگاه به پیش" مان کجاست؟

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.