Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
آمریکا، از غرب به شرق
امیر جوانشیر

کالیفرنیا را قبلا پاره پاره دیده بودم و دربارۀ برخی نقاط آن نوشته بودم. این سفر را از آریزونا آغاز می‌کنم که سرزمینی خشک و بی آب است. تنها در نزدیکی‌های گرند کانیون چهره آبی رود کلرادو به چشم می‌آید که با پیکر آرام خود از بیابان می‌گذرد. پس از آن تا پارک ملی گرند کانیون که همانا جنگلی از درختان بلند کاج است و صدها هکتار را در بر می‌گیرد، چیز مهمی دیده نمی‌شود. اما خود گراند کانیون از پدیده‌های استثنایی طبیعت است که بخش دیدنی آن نصیب ایالت خشک آریزونا شده.

آریزونا

از گرند کانیون که در آمدیم به جای رفتن به شهر فلگ استف  Flag staff که شهر مهمی در آریزوناست، به سمت ایالت یوتا حرکت کردیم. تمام راه خشک و بی آب و علف بود و فقر از زندگی باشندگان گهگاهی اش می‌ریخت. باور نمی‌توان کرد که در آمریکا هم این اندازه کپر نشین وجود داشته باشد اما دارد. جغرافیای یوتا در واقع ادامه همان جغرافیای آریزوناست. با این تفاوت که به جای گرند کانیون، در آنجا سنگها و صخره‌ها گویا بر اثر باد، در طول میلیونها سال هیبت مجسمه‌هایی را یافته اند بسیار شکیل و زیبا، چنانکه پنداری دست بشر آنها را تراشیده است. این نوع مجسمه‌های طبیعی را در پنج هزار کیلومتری که طی کردیم فقط در یوتا دیدیم که جغرافیای متنوعش به اصطلاح جان می‌دهد برای فیلم‌های وسترن.

ارتفاعات راکی

در این ایالت گهگاه آبادی‌های کوچکی دیده می‌شد با ساکنانی که تا آنجا که می‌شد در یک عبور از جاده اصلی دید، بیشتر در کانتینر می‌زیستند و نمی‌دانم سرخ پوست بودند یا مکزیکی. مکزیکی برای آن می‌گویم که شمار مکزیکی‌ها بخصوص در ایالت‌های غربی زیاد است و گاهی چهرۀ مکزیکی‌ها در کنار جاده پیدا می‌شد. مثلا در کنار جاده، مکزیکی‌ها یک بازار روز محقری راه انداخته بودند و در کنار اتومبیل‌های خود که وسیله ای جدانشدنی از زندگی شان به نظر می‌رسید، چیزهایی در معرض فروش گذاشته بودند.

جنگل های راکی

از زمانی که از پارک ملی گرندکانیون در آمدیم درخت نایاب شد. بخصوص در ایالت یوتا چشم هر چه می‌گشت سایه ای نمی‌یافت که بتوان دمی در آن آسود. درخت در آنجا گوهری کمباب است و اگر ناگهان در جایی پیدا شود، تازه زیبایی آن نمودار می‌شود. در جغرافیای یوتا به آدم این احساس دست می‌دهد که درخت وقتی تک است و در بیابان برهوت سایه افکن می‌شود، بسی زیباتر است از درختی که در جنگل در میان انبوه درختان پنهان است. اما همۀ جغرافیای یوتا چنین نیست. مکان‌های سرسبز و خرمش را که دامداری‌های بزرگ دارد ما ندیدیم. یا شهری را که مثلا دانشگاه یوتا در آن واقع است و از معاریف ایران اردشیر زاهدی در آن درس خوانده است. 

کوه های راکی

در سرزمینی که آفتاب بی رحم است و گرما بیداد می‌کند در حیرتم که چگونه مردمان می‌توانستد در کانتینر زندگی کنند. ظاهرا توانایی بشر در تحمل دشواری‌ها اندازه ندارد. لطف طبیعت یوتا در این است که با وجود خشک بودن، هر دم طرح تازه ای در می‌افکند و رنگ خاک و جنس گیاهان و ارتفاع کوهها و شکل صخره‌ها همواره دیگر می‌شود.

از یوتا جاده ۱۹۱ را گرفتیم و به اتوبان ۷۰ رسیدیم که نمی‌دانم از کجا می‌آمد ولی بعد از اینکه وارد آن شدیم تا مریلند یکسره در آن راندیم. در واقع از غرب تا شرق، بیش از چهار هزار کیلومتر این اتوبان با ما همراه بود و سراسر غرب تا شرق آمریکا را به هم می‌پیوست. از یوتا که وارد اتوبان ۷۰ می‌شوید چیزی به ایالت کلرادو نمانده است. ایالتی که برخلاف دو ایالت پیشین سبز و خرم و پر آب است و نعمت از زمین و آسمانش می‌بارد.

رود کلرادو

هنوز چندی در کلرادو پیش نرفته بودیم که به شهرک‌هایی رسیدیم یکی از دیگری زیباتر و دلنواز تر. پر از باغ‌های میوه و مزارع حاصلخیز. رود کلرادو که از کوههای راکی در ارتفاعات همین ایالت سرچشمه می‌گیرد، سراسر شیب تند کلرادو، و سپس صحرای یوتا و آریزونا را در می‌نوردد و از بخشی از کالیفرینا عبور می‌کند تا به اقیانوس آرام بپیوندد. این رود به علت برفی که بیشتر ایام سال در ارتفاعات کلرادو می‌بارد و نیز باران بسیار ارتفاعات راکی، در تمام سال پر آب است. به همین علت است که توانسته است در طول میلیونها سال ارتفاعات گرند کانیون را بشوید و دره عمیقی بسازد و زیبایی‌ها و جاذبه‌های کم مانندی به وجود آورد.

دشت های کانزاس

رود کلرادو، رود شگفتی است. نخست در ابتدای آریزونا آن را دیدم که خود را در میان دره‌ها پهن کرده بود و چهره آبی داشت. بار دوم که در شهر "موآب" با آن دیدار کردم، گل آلود بود. موآب طبیعت فوق العاده ای دارد و کوههایش که در دسترس شهرنشینان قرار دارد، در ماه اردی بهشت پر برف است و لابد آب شدن همین برف‌هاست که رود را گل آلود می‌کند. آخرین بار رود را در تنگه‌های شهر "کلیفتون" دیدم که باغ‌ها و مزارع شهر را آبیاری می‌کرد. آخرین بار می‌گویم برای اینکه پس از آن دیگر این رود تا ارتفاعات کوههای راکی ما را تنها نگذاشت. نه ما را، که دره پر حاصل کلرادو را هم، که همه نیرو و ثروت خود را از آن می‌گیرد.

شهر دنور

دره کلرادو به برکت این رود چنان آباد است که هیچ نقطه ای نیست که از ویلاها و خانه‌های ثروتمندان آمریکایی خالی باشد. تمامی بخش غربی کلرادو به یمن این رود پر رونق است. چنان است که گویی ایالت کلرادو دور این رود می‌پیچد و از ارتفاعات راکی پایین می‌رود تا به شهر زیبای "گرند جانکشن" برسد. در تمام ناحیه، آبادی‌ها به علت وجود این رود، به هم پیوسته اند و همه جا مانند شمال ایران از ویلاها و خانه‌های زیبا آباد است. خانه‌هایی که چه بسا از آن کسانی باشند که در شهرهای مختلف آمریکا زندگی می‌کنند و اینها صرفا خانه‌های ییلاقی شان است. یک اتوبان که به لحاظ زیبایی مانند ندارد، کناره رود را طی می‌کند و از آن بالا می‌رود تا به دنور برسد. این همان اتوبان ۷۰ است که ما را تا مریلند همراهی کرد.

شهر دنور

دره کلرادو چون به ارتفاعات می‌رسد هرچند به علت کوهستانی شدن، از آبادی‌ها و شهرهای زیبا تهی می‌شود، اما در عوض جنگلی در آن می‌روید که در همۀ عالم نظیر ندارد. یک جنگل سرو و کاج که درختانش چون خدنگ بالا رفته و چشم نوازترین جنگل عالم را پدید آورده است. در میانه این جنگل، هر چند صد متر یک بار، میدان‌های اسکی باز می‌شود تا ورزشکاران از هوای پاک کوهستانی اش بهره مند شوند. در این نواحی ارتفاع زمین از سطح دریا به ۹۰۰۰ پا و بیشتر می‌رسد. البته شاید این نقاط مرتفع ترین نقاط کوه‌های راکی نباشد چون این رشته کوه تا سرزمین کانادا ادامه می‌یابد. به هر حال سرچشمه رود کلرادو همین ارتفاعات است. ارتفاعات پر برفی که در بیشتر مواقع سال برای عبور از آن به زنجیر چرخ نیاز می‌افتد. از این روی جا به جا در اتوبان به مکان‌هایی بر می‌خورید که تابلوی "برای بستن زنجیر چرخ" در آن دیده می‌شود. در حالی که ایستادن در اتوبانهای آمریکا اساسا غیر مجاز است و هر جا بخواهید توقف کنید باید از یکی از خروجی‌های اتوبان بیرون بروید، در اینجا حاشیه‌هایی ساخته‌اند که بتوان ایستاد و زنجیر بست.

نمای دور کانزاس سیتی

کلرادو به قدری زیباست و آب و هوایش به اندازه ای دلپذیر که این ایالت را به یکی از مقصدهای مهم مهاجرت از کالیفرینا بدل کرده است. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که کالیفرنیا خود رشک سرزمین‌های دیگر است و همه از نقاط دیگر به کالیفرنیا می‌کوچند. البته نباید فراموش گذاشت که زندگی در کلرادو، تا حدی ارزان تر از کالیفرنیاست و این بر جاذبه آن افزوده است.

در اوایل اردی بهشت ماه در حالی که در آریزونا و یوتا گرمای تابستانی جریان داشت، کلرادو مانند اواخر اسفند ماه تهران، تازه بهار کرده بود. این بهار پر طراوت که در برگ‌های تازه رسته نمود می‌یافت و دیدن آنها زندگی را تا سر حد پریشان حالی‌های خیامی غم انگیز می‌کرد، تا کانزاس ادامه می‌یافت.

 
موزه آیزنهاور

کانزاس سرزمین دشتهاست و کشتزارهایش تا آنجا که چشم کار می‌کند و زمین به آسمان دوخته می‌شود، ادامه دارد. اگر یکنواخت بودن و یکدستی زمین را بتوان ملال‌آور شمرد، کانزاس بیش از هر سرزمینی در مسیر پنج روزه ما خستگی آور بود. در عوض دشتهای حاصلخیزش در تمام ایالت‌های بر سر راه مانند نداشت. هر چند ما در زمانی از آن عبور کردیم که فصل برداشت گذشته بود، و زمین، لخت و عریان بود. اما طبیعت آن سرسبز و خرم بود و هرچه پیشتر رفتیم، سرسبزتر شد و این سر سبزی و طراوت تا نزدیکی‌های کانزاس سیتی، مرکز ایالت کانزاس، ادامه یافت. این نشان می‌داد که اگر در فصل سرسبزی کشتزارها از آن عبور می‌کردیم بکلی چهره دیگری از ایالت کانزاس دیده می‌شد.

سرزمین یوتا

کانزاس، هر چه به میسوری نزدیک تر می‌شود، زمینش از یکدستی بی انتها، بیشتر بیرون می‌آید و در حوالی میسوری پستی بلندی‌های دلپذیری پیدا می‌کند که چشم را می‌نوازد. در میسوری هم پست و بلند زمین افزایش می‌یابد، اما سرسبزی بخش‌های آخر کانزاس چیز دیگری است. کانزاس هر چند در اوایل - وقتی از کلرادو وارد آن می‌شویم - خالی از سکنه است اما هرچه به کانزاس سیتی نزدیک تر می‌شود، بر شمار شهرها و آبادی‌های آن افزوده می‌شود، به گونه ای که با توجه به آب و هوا و سر سبزی بی اندازه این احساس به آدم دست می‌دهد که جایی سزاوارتر از کانزاس برای زندگی نیست.

کانزاس سیتی

کانزاس سیتی شهر دلنشینی است. مرکز شهر آن شاید با مرکز هر شهر بزرگ دیگری در آمریکا فرق دارد. انبوهی درهم و تاریک مرکز شهرهایی مانند سان فرانسیسکو، لس‌آنجلس و حتا دنور را ندارد که حاصل تجمع بناهای بلند است. در آن شهرها بناهای بلند متعدد در کنار هم، مرکز شهر را دچار خفقان کرده است. کانزاس سیتی با وجود آنکه قدیمی به نظر می‌آید اما مرکز شهرش دلباز و آرام است و آرامش آن تنها از خلوت بودن آن نمی‌آید بلکه فرم ساختمان‌ها و قدمت آنها بافتی به آن می‌دهد که در شهرهای دیگر آمریکا نمی‌توان یافت. چنین است که ایالت کانزاس از دیگر ایالت‌ها متفاوت است و بیشتر از هر جا جای زندگی است.

این نکته را نیز نباید فراموش بگذارم که شهر کوچک آلبی در کانزاس، آرامگاه آیزنهاور رییس جمهوری مشهور آمریکاست. پدر و مادر آیزنهاور در این شهر می‌زیستند و خانه شان هنوز بر جای است و در همان محوطه ای قرار دارد که آرامگاه آیزنهاور. خانه محقری است و نسبت به دیگر خانه‌های شهر شکوهی ندارد و این نشان می‌دهد که آمریکا از دیر زمان سرزمین استعدادها بوده است نه طبقات اشرافی. برای آرامگاه آیزنهاور بنایی با اهمیت ساخته اند و کتابخانه قابل توجهی نیز بر آن افزوده اند. با وجود این، بنای آرامگاه آیزنهاور به نسبت بنای آرامگاه جان اف کندی در آرلینگتون (ویرجینیا) یا بنای آرامگاه نیکسون در یوربا لیندای اورنج کانتی در کالیفرنیا شکوه چندانی ندارد. بنای آرامگاه کندی یکی از جاذبه‌های توریستی آمریکاست و بنای آرامگاه نیکسون با تاریخ آمریکا درهم آمیخته است. آرامگاه آیزنهاور از این دست نیست. مقبره‌ای ابرومند است که خوب از آن نگهداری می‌شود و مسافران سری به آن می‌زنند و کتابخانه‌ای نیز در کنار آن ساخته‌اند.

رود میسوری

ایالت بعدی بر سر راه، میسوری بود که سر سبزی آن مانند کانزاس و چین و شکن زمینش بیشتر از آن است. در این ایالت آنچه اهمیت یاد کردن دارد همانا رود میسوری است که در تاریخ آمریکا سرگذشتی خواندنی دارد. رودی که در مرز ایلینوی به می‌سی‌سی‌پی می‌پیوندد و آن را به یکی از بزرگترین و با شکوه‌ترین رودهای جهان بدل می‌کند. چون درباره می‌سی‌سی‌پی جداگانه نوشته‌ام در اینجا بیشتر به آن نمی‌پردازم. همین اندازه بگویم که می‌سی‌سی‌پی یک رود نیست، یک دریاست.

از زمانی که از کالیفرنیا راه افتادیم در طول حدود سه هزار کیلومتر تا ایندیانا بی اغراق حتا یک دست انداز یا چاله در طول اتوبانها و جاده‌ها ندیدیم، همچنانکه هیچ تصادفی در این راه دراز به چشم نمی‌خورد. اما در ایندیانا تا حدی آسفالت اتوبان وصله پینه بود و به دست انداز می‌خورد. آیا ایندیانا به لحاظ اقتصادی از دیگر ایالات ضعیف تر است؟ نمی‌دانم اما اینطور به نظر می‌رسد. پس از آن وقتی وارد اوهایو و سپس پنسیلوانیا و ویرجینیا شدیم دوباره راه بهتر می‌شد و چون به ایالت مریلند رسیدیم، اتوبان ۷۰ چنان بزرگ (چند بانده) و صاف می‌شد که اتومبیل انگار بر آب می‌رفت. من خیال می‌کنم هر کس وارد این ایالت‌ها شود و صرفا جاده‌هایش را ببیند، تفاوت سطح زندگی در آنها را احساس خواهد کرد و در خواهد یافت که ایالت ثروتمند به چه معنی است. در ویرجینیا و مریلند لازم نیست شهرک‌های پاکیزه و ویلاهای خوش نقش و نگار را که بر دامن طبیعت جای گرفته اند ببینید تا به سطح بالای رفاه در آنها پی ببرید، همان دیدن اتوبان کافی است.

 
واشینگتن دی سی

با دیدن ویرجینیا و مریلند یاد حرف آرنولد توین بی افتادم که می‌گفت "اهالی امریکا از آغاز تاریخ خود انزواطلب بودند، می‌کوشیدند بهشتی زمینی در دنیای نو بنا کنند و از چنگ بدیهای کهن برهند." ظاهرا آنها دنیای نو را ساخته‌اند و حتا از شر دنیای کهن رهیده‌اند اگر ورود آنها به جنگ‌های عراق و افغانستان و امثال آن نباشد.

 

 

 برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- یک کاربرMehrdad Gilani، 2010/08/06
ba dorud . ta hala dar mowrede bozorgani mesle sheykh zahede gilani, sheykh abdollahe ansari estelahe aref ra shenideh budam, amma nemidanestam ke ardeshire zahedi ham MA'ARIF tashrif darand!
- یک کاربر، 2010/07/28
in response to the comment below regarding American Ghettos, i can say this: "America is the land of opportunities and it is up to the individuals to what to do with the opportunities given to them. In America everyone has equal chance and unlike other countries there is nothing to stop you if you want to achieve something.
cheers
- یک کاربر، 2010/07/28
what about the Americans ghettos and barrios all over this country
Las Vegas
- یک کاربر، 2010/07/26
خیلی جالب و زیبا نوشته ای. سری هم به شیکاگو می زدی. سواحل شمالی شهر که یکی از زیباترین نقاط مسکونی در امریکاست ارزش دیدن دارد. امیداوارم که یک روز راجع به مسیر شمالی (اتوبان 90/94) نیویورک به شیکاگو و ایالت های شمالی و در نهایت وایو مینگ و پارک یلو استون هم بنویسید. زیبایی این مسیرهم کم نظیر است.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.