Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
بچه های نان آور
شوكا صحرائى

وقتی جوانی تنها نان آورخانواده باشد باید ازصبح تا شب کار کند و اگر بتواند در کنار آن درس هم بخواند مثل سعید سیزده ساله و جلال هفده ساله در تهران. 

بزرگ مردان کوچک

در يکی از خيابان های شرق تهران نوجوانی سرش را به کاپوت ماشين پرايد چسبانده و از راننده می خواهد گاز بدهد. راننده با اشاره دست پسرک پا بر گاز می گذارد و باز با اشاره او پايش را از روی گاز بر می دارد. چند باری اين کار تکرار می شود و سر انجام پسرک می گويد: "بسه ديگه گاز نده".

با دستان کوچک و سياهش کاپوت ماشين را بالا می زند و با موتور آن ور می رود. بعد می گويد:" بنزين خوب به موتور نمی رسد، برای همين گاهی ترتر می کند. بمانيد درستش می کنم."

اسمش حسن است. حسن آقا صدايش می کنند. ١٦ سال بيشتر ندارد و از سه سال قبل، بعد از مرگ ناگهانی پدرش در يک حادثه رانندگی، درس را رها کرده تا به قول خودش کمک حال مادر بيمارش و دو برادر و يک خواهرش باشد. از کارش راضی است. صاحب تعميرگاه نيز می گويد او را به کارگران بزرگسالش ترجيح می دهد.

صاحب تعميرگاه می گويد: سه سال و نيم پيش يکی از آشنايان به من گفت آيا حاضرم پسرک ١٣ ساله ای را به عنوان شاگرد قبول کنم؟ من گفتم که تعميرگاه جای مناسبی برای نوجوانی که می گويی نيست و نمی توانم او را قبول کنم.

"آشنايم توضيح داد دليل اين پيشنهاد وضع بد مالی خانواده ای است که پدر را از دست داده، مادر نيز به سختی بيمار است و نمی تواند کار کند. زندگی سختی دارند. اگر ممکن است اورا به عنوان شاگرد بپذيريد و مبلغی به عنوان حقوق به او بدهيد."

صاحب تعميرگاه اضافه می کند: "با بی ميلی تمام پذيرفتم اما اصلا پشيمان نيستم. چون حسن آقا هم کارش را خوب ياد گرفته و هم به اندازه بقيه کارگرهای بزرگسال حقوق می گيرد."

حسن آقا هم که مثل آدم بزرگ ها حرف می زند از وضعش راضی است و می گويد: "خدا پدر اوستا حسن را بيامرزد که بانی خير شد و من الان شغلی دارم و می توانم با حقوقم به خانواده ام کمک کنم."

اين سرنوشت خيلی ديگر از نوجوانان ايرانی است که به دلايل مختلف ناچار شده اند درس و مدرسه را رها کرده برای کمک به خانواده کار کنند. سرنوشت کودکان و نوجوانان افغانی نيز که در مناطق مختلف شهر به کارهای سخت مشغولند همين است.

آمار دقيقی از کودکان و نوجوانانی که نان آور خانه هستند وجود ندارد اما بدون آمار هم پيداست که تعداد کثيری از آنها به کارهای خدماتی، صنعتی و ساختمانی مشغولند.

در فروشگاه های بزرگ، تعميرگاه های ماشين، آرايشگاه ها و کارگاه های ساختمانی حتا واکسی های سر خيابان، بسياری از اين نوجوانان را می توان ديد که مثل بزرگسالان کار می کنند هر چند موقعيت کاری خيلی از آنها مثل حسن آقا نيست.

در قانون کار ايران، به کار گماردن افراد کمتر از ١٥ سال ممنوع است و به کار گرفتن کارگران ١٥ تا ١٨ سال نيز که قانون کار آنها را کارگران نوجوان می داند تنها با شرايطی امکان پذير است.

کارفرمايان ايرانی اگر بخواهند از کارگران نوجوان استفاده کنند بايد ابتدا آنها را به سازمان تامين اجتماعی معرفی کرده و بعد از آزمايش های پزشکی و مشخص شدن سلامت و تناسب کاری آنها با توانايی فردی استخدام کنند.

بعد از استخدام نيز قانون کار محدويت هايی برای کار نوجوانان در نظر گرفته است و کارفرمايان حق ندارند به آنها کار اضافی محول کنند. علاوه بر اين ارجاع کارهای سخت و زيان آور، انجام کار در شب، و حمل بار با دست بيش از حد مجاز، برای نوجوانان ممنوع است.

با وجود چنين قوانين سفت و سختی، کارفرمايان ايرانی يا از آن بی اطلاع هستند يا آن را جدی نمی گيرند. نوجوانان بسياری در حال انجام کارهای سخت و طاقت فرسا هستند که هيچ تناسبی با توانايی هايشان ندارد.

برخی کارشناسان عقيده دارند که وزارت کار بر اجرای قانون کار نوجوانان نظارت کافی ندارد و همين مسئله باعث شده تا برخی کارفرمايان از نوجوانان نيازمند در کارهای سخت استفاده کنند.

با وجود اين، پرسشی هم وجود دارد که نمی توان به سادگی از آن گذشت. اين که اگر سه سال پيش قانون کار در باره حسن آقا در تعميرگاه ماشين اعمال می شد خانواده اش چه سرنوشتی پيدا می کردند و چطور می توانستند از پس مشکلات زندگی برآيند.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.