Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
جای خالی نوروز
سيروس على نژاد

هرچه ادبیات کلاسیک فارسی نوروزنامه ها و بهاریه های شاهکار خلق کرده، ادبیات داستانی معاصر از این حیث فقیر و بی چیز است.

معروف ترین داستانی که در آن از عید سخن به میان می آید، همان داستان "دید و بازدید"  جلال آل احمد است. داستانی که گذشته از پایان بندی خوب آن، یادآور طنزها و نمایشنامه های رادیویی سال های سی و چهل و رویکردی انتقادی از رفتار برخی مردم در ایام نوروز دارد.هرچند گاهی نیز پاره ای شخصیت های خود را تحسین می کند.

اشارات آل احمد در این داستان آنجا که وجه مثبت به خود می گیرد در حرکات "خانم بزرگ" دیده می شود که به رسم عیدی اسکناسی در کف دست راوی می گذارد و جیب هایش را ازنقل و شیرینی و گندم و شاهدانه پر می کند، و آنجا که وجه منفی به خود می گیرد در حرکات و سکنات نوکیسگانی به ظهور می رسد که در روزها آخر اسفند آگهی می کردند تعطیلات نوروز به سفر خواهند رفت و از دیدار دوستان محروم اند: " تبریکات صمیمانه ام را در این نوروز ملی باستانی به خدمت تمام دوستانی که همه ساله سرافراز می فرمودند تقدیم داشته و در ضمن خبر مسافرت چند روزی خود را به نواحی جنوب اعلام می دارم. ازین جهت با هزار تاسف و پشیمانی از پذیرفتن و درک حضور دوستان در ایام نوروز معذور، و امید است که ... ."

جالب است که بعد از آل احمد، بیش از همه در آثار داستانی یک بانوی شیرازی به جشن نوروز بر می خوریم که همسر همان نویسنده دید وبازدید عید بود.

سیمین دانشور در یک داستان کوتاه از مجموعه داستان "شهری چون بهشت" و نیز در رمان "جزیرۀ سرگردانی" به نوروز توجه می کند.

در داستان کوتاه "عید ایرانی ها » به یک عنصر نوروزی که حالا دیگر رو به زوال است -حاجی فیروز- می پردازد و در رمان جزیرۀ سرگردانی یک فصل را اساسا به نوروز اختصاص می دهد و در آن راوی به شرح و وصف آداب نوروزی برای خارجیانی می پردازد که در جشن نوروز حضور یافته اند.

دانشور در این شرح و بسط، سعی می کند جنبه های اسطوره ای بزرگترین عید ایرانیان را از یاد نبرد و از دود کردن اسفند و برسم می نویسد و می گوید:

احمد گنجور برسم (ترکه) در دست و کستی (کمربند زردشتیان) به کمر چند قدم راه رفت و سخنرانی اصلی اش را شروع کرد: « در نوروز کیهان از نو رویش می یابد. جشن نوروز جشن زایش زمین و آسمان است. فرورها که نام فروردین از نام آنها گرفته شده، به زمین می آیند و مهمان بازماندگان می شوند. فرورها فرشته نگهبان آدمیان در آسمان هستند. روح در گذشتگان هم هستند. حالا ما در انتظار فرورهای درگذشتگانمان هستیم.
لعل بیگم دستهایش را به هم زد و گفت: خدای من، پس آسمان ایران پر از فرشته است…

گنجور با صدایی جدی گفت: ضمنا انار درخت مقدسی است، چرا که شکوفه هایش شبیه شعلۀ آتش است. اما هفت سین که در این سفره می بینید نماد شادی و وفور نعمت و سمبل اهورامزداست که در رأس شش امشاسپند قرار دارد.
این بار موری انگشتانش را شمرد و گفت: با خودش می شود هفت تا.
گنجور گفت: درست گفتی. هفت سین.
سکوت کرد، انگار بقیۀ سخنرانی یادش رفته بود. بیژن به دادش رسید. بابا امشاسپندان چی هستند؟
گنجور لبخند زد: امشاسپندان صفات اهورا یا مظاهر او هستند. اهورامزدا با کمک آنها جهان را اداره می کند و عدد هفت مقدس است.
لعل بیگم گفت: همه تان می دانید که من مسلمانم، خواستم بگویم در اسلام هم هفت ملک مقرب داریم، جبرائیل، میکائیل، ...
گنجور نگذاشت لعل بیگم حرفش را تمام بکند، گفت: زرتشتیان بالای سفرۀ هفت سین، کتاب اوستا را می گذارند و ما مسلمانها قرآن می گذاریم و با برسم هایش به قرآن کریم اشاره کرد.
مستر هیتی پرسید: حالا آمدیم یک ایرانی یهودی بود.
بیژن پیشدستی کرد: خوب،آن وقت تورات می گذارد .

قدیم ترین داستان نویسی که در آثار خود به نوروز توجه می کند عبدالحسین صنعتی زاده کرمانی است. او که پدر رمان تاریخی ایران خوانده می شود از اولین رمان نویس های ایرانی و صاحب رمان های متعددی  است که از آن میان سه رمان « دامگستران یا انتقام خواهان مزدک »، « مجمع دیوانگان » و « رستم در قرن بیست و دوم » در دهه اول قرن شمسی حاضر و تقریبان همزمان با « یکی بود یکی نبود » جمال زاده نوشته شده اند.

از این میان در رمان « مجمع دیوانگان » صنعتی زاده به آینده سفر می کند و نوشدن بشر را نوید می دهد که از قضا همزمان است با نوروز ایرانیان و نوشدن طبیعت.

پس از صنعتی زاده باید از علی دشتی یاد کرد که اگرچه یک رمان با عنوان "فتنه" نیز در کارنامۀ خود دارد اما داستان نویس نبود. او را باید بیشتر روزنامه نگار و اهل تحقیق به حساب آورد. دشتی در "ایام محبس" خود که شرح دورۀ کوتاه زندان اوست، مراسم نوروز را در میان زندانیان مطرح می کند.

اما توجه فولکلوریک به نوروز را باید در داستان "دختر رعیت" م. الف. به آذین جست. او چند مجموعۀ داستان و رمان دارد که معروف ترین آنها "دختر رعیت" است.

دختر رعیت ماجرای فریب خوردن کلفتی در خانۀ ارباب و نشان دهندۀ نگاه طبقاتی نویسنده به جامعه ایران است. در این داستان، وقتی ماجراهای کودکی صغرا قهرمان داستان تعریف می شود، از نوروز و مراسم آن بسیار یاد می شود.

"یک ساعت و هفده دقیقه مانده به آفتاب، سال تحویل می شد. خانم و حاج آقا از مدتی پیش بیدار بودند. دو تا کلفت ها نیز سرپا بودند و به دستور خانم، بساط هفت سین را در شاه نشین تالار بالا می چیدند."

اهمیت یادکردهای به آذین در این رمان از نوروز و سفرۀ نوروزی بویژه از این روست که به آداب و سنن گیلانیان نظر می افکند." سیر و سماق و سمنو و غیره، با یک کاسه آب جهت روشنایی و یک بشقاب چینی پر از برنج، نشانۀ برکت، در وسط سفرۀ قلمکار میان مجموعۀ برنجی بزرگی نهاده بود."

آخرین داستانی که باید در اینجا از آن نام ببریم "روز به در شده" نوشتۀ جواد مجابی است که در مجموعه داستان "از دل به کاغذ" آمده است.

مجابی در این داستان قصد دارد رقص و شادمانی مردمان را به مناسبت روز سیزده به در به نمایش بگذارد اما از آنجا که می داند چنین شرح و وصفی با تیغ برندۀ سانسور در روزگار ما مواجه  خواهد شد این رقص و شادمانی را در قالب لباس هایی بیان می کند که قاعدتا در تن افراد است.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- Yusuf، 2012/05/21
I'm impressed you souhld think of something like that
- یک کاربر، 2008/03/23
dâstân-e kabâb-e ghâz-e Mohammad Ali Jamalzadeh ham nabâyad farâmush beshe ke dar hâl-o havây-e noruz neveshte shode.
- یک کاربر، 2008/03/22
مطلب خوبي است. کاش در باره فيلم هم چيزي مي نوشتيد که فيلمها فقط از اسم چهارشنبه سوري ونوروز استفاده مي کنند.
- فریده رشیدی، 2008/03/20
در رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد صحنه های قشنگی درباره ی نوروز هست.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.