ماریا صبای مقدم
در میان ساکنین کشورهایی مانند ایران، اتیوپی، مصر، سودان، عربستان، کویت و... اعتقاد به زار به عنوان باد، روح یا موجود اثیری که در وجود آدمیان لانه می کند و سبب ناخوشی آنان می شود، وجود دارد.
زار کلمه ای است که در زبان فارسی وجود دارد و به جز شکل خاصی از آن در زبان امهریک (زبان حبشه قدیم)، در زبان های رایج هیچ یک از کشورهایی که در اعتقاد به زار سهیمند، وجود ندارد. در تمامی کشورهای فوق، اعتقاد به زار منجر به تشکیل گروه هایی می شود که در خلال برگزاری مراسم خاصی که با بخور، موسیقی و حرکات همراه است، در پی رهایی خود از زار هستند.
شباهت های حیرت انگیزی بین نحوه برگزاری مراسم زار در کشورهای مختلفی که در بسیاری موارد فاقد مرزهای مشترکند و در زمان حاضر نیز ارتباط گسترده اجتماعی و فرهنگی با هم ندارند، وجود دارد. این شباهت ها همراه با حضور غالب سیاهپوستان در میان مبتلایان زار و رهبران این گروه ها، می توانند نمایانگر این نکته باشند که زار از منطقه خاصی شروع شده باشد و با نقل و انتقال ساکنان آن منطقه به دیگر کشورها انتقال یافته باشد.
"زار" در زبان های امهریک (زبان قبایل امهارا در شمال مرکزی اتیوپی که از خانواده زبان های سامی است) به معنای "آسمان" و "خداوند" است و به اعتقادات اولیه بومیان برمی گردد. ممکن است که بعدها با نفوذ ادیان دیگر و ظهور خدای یهودی، مسیحی و مسلمان تعبیر "خداوند" در میان بومیان تبدیل به جن و روح پلید و وجودی شیطانی شده باشد.
یک اسطوره قدیمی اتیوپیایی می گوید که پس از اینکه حوا سی فرزند به دنیا آورد، از حسادت خداوند نگران شد. وقتی خدا از حوا خواست که فرزندانش را به او نشان دهد، حوا پانزده فرزند را که از بقیه زیباتر بودند، پنهان کرد.
خدا از این کار حوا عصبانی شد و برای تنبیه او، پانزده فرزندی را که حوا پنهان کرده بود، به نامرئی بودن ابدی محکوم کرد. این پانزده فرزند نامرئی تبدیل به زارها شدند و همواره سرنوشت خواهران و برادران قابل رویت خود را کنترل می کردند.
تاریخ دقیق مکتوبی از زار در ایران در دست نیست، اما بر اساس گفتگوهای من با بابازارها و مامازارها و زاری ها من به این نتیجه رسیدم که زار در ایران حداقل صد سال قدمت دارد.
از قرن شانزدهم تا قرن نوزدهم زنان و مردان سیاهپوست آفریقایی ناخواسته و در چهارچوب کارگر، غلام یا برده به بندرهای جنوب ایران وارد می شدند. برخی از این سیاهپوستان به مناطق دیگر فرستاده می شدند و برخی در جنوب به کار گرفته می شدند. با لغو قانون برده داری در دوره قاجار، به تدریج این تازه واردین به جامعه وارد شدند و به مرور با هویت و ملیت ایرانی خوگرفتند. اما پیوندهای خود با آفریقا را نیز از طریق حفظ موسیقی، رقص، و اعتقادات و آیین های گوناگون حفظ کردند.
به نظر می رسد که زار یکی از این اعتقادات است که در ابتدا از طریق آفریقایی ها به ایران آمده و بتدریج به بخشی جدانشدنی از فرهنگ مردم جنوب ایران تبدیل شده است. در بندرعباس و قشم، من هیچگاه به کسی برنخوردم که از زار بی خبر باشد، تحصیلکرده یا بی سواد، زن یا مرد، پیر یا جوان، ثروتمند یا فقیر همه و همه از وجود زار اطلاع داشتند.
برخی به آن اعتقاد داشتند و قوم و خویشی "زاری" داشتند، برخی آن را مسخره می کردند و برخی بی تفاوت به آن نگاه می کردند، اما همه از زار و مراسم مربوط به زار آگاه بودند. و این خود نشانه نفوذ عمیق این اعتقاد و مراسم در سنت های مردم جنوب ایران است.
قلمرو زار در ایران در طول زمان محدودتر شده، اما از میان نرفته است. در حال حاضر مراسم زار در بوشهر برگزار نمی شود، اما در بندرعباس، قشم و میناب برقرار است. پیش از انقلاب و پس از انقلاب محدودیت هایی در زمینه برگزاری مراسم زار از طرف دولت های وقت، اعمال شد.
بخشی از این ممنوعیت ها در جهت مبارزه با خرافات بود و زار به نوعی در قلمرو خرافات به حساب می آمد. به میان آمدن علم پزشکی و ایجاد بیمارستان و مراکز درمانی نیز ممکن است در کاهش وابستگی مردم به روش های سنتی معالجه تاثیر گذاشته باشد. این عوامل ممکن است در کاهش شماره افراد یا خلاصه کردن مراسم تاثیر گذاشته باشد، اما باعث از میان رفتن زار نشده است.
از آن جایی که قربانیان زار غالبا زنان و فقرا، یعنی حاشیه نشینان اجتماع، هستند، برخی افراد به مراسم زار به عنوان صدایی برای به حاشیه رانده شدگان نگاه کرده اند. فرصتی که در آن، آنان که همیشه در کنار قرار گرفته اند، به مرکز توجه تبدیل می شوند.
گروهی نیز به این اعتقادات و مراسم به عنوان بازی و راهی برای ارضای خواسته های سرکوب شده مادی، اجتماعی و روانی نگاه می کنند. تا به امروز در ایران تحقیق دقیقی از دیدگاه علمی یا پزشکی به زار نشده است، تقی مدرسی در نوشته ها و پایان نامه خود به ضرورت بررسی روانشناختی زار اشاره می کند، اما جوابی نمی یابد.
قدر مسلم زار فرصتی برای رها کردن تنش ها، هرچند موقتی فراهم می کند، فرصتی که در خلال آن ساختار خانوادگی، اجتماعی یا سیاسی دچار دگرگونی نمی شود و بدین طریق زار به نوعی به تقویت نظام ها و چهارچوب های حاضر کمک می کند. ممکن است زار به نظر بازی یا بیماری یا فرصتی برای فرصت طلبان به نظر بیاید، اما قدر مسلم در اعتقادات بخشی از ایرانیان سواحل جنوب نقش مهمی دارد.
گزارش تصویری این صفحه در باره اعتقاد به زار در جنوب ایران و شیوه های مداوای آن است.
* با تشکر از شراره ایزدی راد و احمد بازماندگان قشمی، درحوزه هنری استان هرمزگان.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
خیلی خوب بود . من بایکی از این ماما زارها صحبت کردم البته تلفنی ایشان در یک سری از کارها به من کمک کردند و دوعدد مهره به نام مهره سلیمانی به من دادند که همیشه بایستی همراه من باشه ایشان در این مورد یه مقداری توضیح داده بودند ولی با تاریخچه و توضیحات شما اطلاعاتم تکمیل تر شد.
ممنون
اگر رفرنس آن نیز اعلام میشد بسیار کامل تر می بود
بخصوص آن بخش که مربوط به سی فرزند حوا می باشد
با تشکر
Farya.
shabnam