Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
در فراق حنجرۀ مهریار
شهباز شکوه

سخنان پرستو مهریار، همسر رحیم مهریار
هر روز که می‌گذشت چنگال های سرطان بر تنش فروتر می‌شد. اما او امید شگفتی آوری به آینده داشت. چهار ماه پیش هنگامی که او را در جشن نوروز در شهری در آلمان دیدند، عینکی سیاه بر چشم داشت و قسمت هایی از سر پرشورش را موهای بلند ترک گفته بود.

هنوز می‌خندید، هنوز می‌کوشید در صحبت‌های دوستانه از بیماری کشنده‌اش چیزی نگوید و نشنود. از کارهای آینده می‌گفت، از آلبوم‌هایی که قرار بود منتشر کند.

شبی هم که برای آخرین بار به شفاخانه می‌بردندش تنها از درد پا شکایت کرده بود و هیچ کسی نمی‌توانست آن بار رفتن به بیمارستان را بی‌ بازگشت تصور کند.

در بستر هم که بود می‌گفت به زودی خوب خواهد شد و به ملک خویش باز خواهد گشت.رحیم مهریار درخشانترین سال‌های جوانی خود را در کابل گذرانده بود، کابل و کابلی‌ها سال‌ها به صدای خوش او گوش داده بودند و در شب‌های مهتابی در محلۀ کارتۀ چهار بارها در شب نشینی‌های سال‌های جوانی، آهنگ‌های پرسوز عاشقانه خوانده بود.

ترانه‌ای از پرستو و رحیم مهریار
وقتی از دنیا رفت، همه در هنگام بیان تأسف و غم می‌گفتند: "رحیم‌جان یک توته ادب بود". شاید همین "یک توته ادب" بودن‌ها بود که رحیم‌جان خیلی خود را به رخ خلق نکشید و تا بود شبیه کسی ماند که آمده باشد برای گفتن حرفی و آن حرف را نگفته برگشته و رفته باشد.

او در ۵۴ سال زندگی که ۳۰ سال آن صرف آوازخوانی شد، نزدیک به ۱۵۰ آهنگ خواند، اما هنوز دوستدارانش گلی از گل‌های او را شگفته می‌پنداشتند که... برگ عمرش از درخت زندگانی فرو لغزید.

عبدالوهاب مددی، نویسندۀ کتاب سرگذشت موسیقی معاصر افغانستان، محمد حسین آرمان، آهنگساز، مسحور جمال، آهنگساز و چندین آوازخوان که از دوستان دیرین او بودند، مرگ او را نابهنگام دانستند و می‌گفتند که نمی‌توان رفتنی چنین زود را باور کرد.

پرستو مهریار، همسر او، در حالی که نمی‌توانست نگرید، می‌گفت در فراق او صبر پیشه می‌کند، چرا که خداوند چنین خواسته‌است.

سال گذشته در چنین شب و روزی پرستو و رحیم مهریار در مجلس یادبود احمد ظاهر در شهر هامبورگ حضور داشتند، وقتی از رحیم مهریار خواسته شد آهنگی به یاد احمد ظاهر بخواند، ابتدا برخاست و دسته‌گلی در پای پیکرۀ احمد ظاهر گذاشت و در حالی که سر به تعظیم او خم کرده بود، دقیقه ای سکوت کرد. بعد به آهستگی در پشت میکروفون قرار گرفت و پیش از آنکه آهنگی بخواند، به ستایش آوازخوانان معروف دیگری که آنجا بودند پرداخت. وقتی از همسر خود نام می‌برد، چشمانش برق می‌زد و می‌شد در نگاهش ذوقی پنهان و غمی ناپیدا را با هم دید.

می‌گفت: "پرستو رفیق شفیق من است"

حالا پرستو در آشیانه‌ای که مهریاری از آن پرکشیده‌، تنهاست و شاید آهنگی را زیر لب زمزمه کند که سال‌ها پیش هر دو آن را با هم خوانده بودند:

باز هم قصۀ عشق من و تو
قصۀ عشق دو دلداده به هم
همه جا ورد زبان خواهد شد
مثل افسانه بیان خواهد شد.

در شش ماه گذشته ظاهرش به سامان نمی‌بود، نکتایی (کراوات) و دریشی (کت و شلوار) و آراستگی ظاهر نمی‌توانست آثار آن بیماری ناجوانمرد را بزداید.

در دسامبر سال گذشته،  یعنی همین شش ماه پیش، در یک اجرای تلویزیونی برای شبکه‌های داخلی افغانستان آهنگی خواند که بسیاری‌ آن را حدیث نفس او تعبیر کردند:

من بندۀ آزادم، عشق است امام من
عشق است امام من، عقل است غلام من
هنگامۀ این محفل از گردش جام من
این کوکب شام من، این ماه تمام من
ای عالم رنگ و بو این صحبت ما تا چند
مرگ است دوام تو، عشق است دوام من

سه دختر و یک پسر حاصل ازدواج این زوج هنرمند است که همه جوان شده‌اند و دوتا از دختران‌شان به خانۀ بخت رفته و دو فرزند دیگر مشغول درس در دانشگاه هستند.

رحیم مهریار در شیوۀ کلاسیک یا در اصطلاح اهل فن، شیوۀ غزل بسیار توانا بود، اما بیشتر آهنگ‌ پاپ می‌خواند. ولی در آغاز چنین آهنگ‌هایی نیز از آن تک‌بیت‌های استادانه استفاده می‌کرد، مانند این یکی:

خود بیا و حال ما بنگر که در ملک فنا
روزگار ما ز روز و شب جدا افتاده‌است

رحیم مهریار بیست سال آخر عمر را در آلمان به‌سر برده بود، اما یاد وطن و آرزوی صلح در سرزمین پدری رهایش نمی‌کرد. در آخرین روزهای حیات پیوسته از آرزوی خود برای بازگشتن به کابل و گذراندن باقی عمر در آنجا می‌‌گفت. اما چه چاره که به گفتۀ حسنک وزیر، پایان کار آدمی مرگ است.

رحیم مهریار آرزوی دیدار وطن را به وطنی دیگر برد.... روانش شاد و صدایش ماندگار باد!

رحیم مهریار سال ۱۹۵۶ میلادی در شهر کابل به دنیا آمد و روز ۲۳ ژوئن ۲۰۱۰ بر اثر ابتلا به سرطان جگر در آلمان درگذشت.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- مسعود جبل عاملی، 2011/04/29
"استاد مهریار"
گیرم شکست پشت زمستان بهار کو سنبل کجاست نرگس شب زنده دار کو
گیرم شکست صولت سرماي بهمنی در فرودین نشانه اي از نو بهار کو
موج زلال در رگ هر کوچه باغ و باغ آب حیات در دهن چشمه سار کو
گیرم بهار هست و گل و سبزه نیز هست اما بهار علم و ادب"مهریار" کو
آن اوستاد نادره گفتار نغز گوي آن در دیار و شهر ادب شهریار کو
عمري به باغ علم و ادب نغمه ساز بود بی او طنین نغمه ز هر شاخسار کو
روح حکیم طوس از او زنده بود و شاد شهنامه را چنو د گر آموزگار کو
او دوستدار مام وطن بود و بشنوید بانگ وطن که هاي زند غمگسار کو
فرهنگ جان گرفت ز انفاس گرم او بی او ز درد آه بر آورده یار کو
اي شاه بیت دفتر عشق و شعور و شعر این هر سه را نباشی اگر شاهکار کو
تو یادگار نادره کاران رفته اي با رفتنت ز ناموران یادگار کو
رفتی و مانده یاد تو با یاد دوستان بی یاد دوست اهل وفا را قرار کو
اسفند ماه هشتاد و نه
وحیدا
- یک کاربر، 2011/01/06
با تشکر از سایت زیبایتان
- رفیع پوپل از هرات، 2010/09/05
تشکر از جدید آنلاین افسوس که رحیم مهریار رفت
استاد موسیفی بود
- یک کاربر، 2010/07/20
dast marizad
- یزیراحمد دهذاد- هرات، 2010/07/20
باتشکرازسایت جدید آنلاین.صد حیف که رحیم مهریار مرد .
- khalid، 2010/07/17
با تشکر فراوان از سایت زیبا تان. خالد هستم از کابل. موفق باشید
- فرشته، 2010/07/01
با تشکر فراوان از جدید آنلاین که همیشه به موقع درست موضوعات مهم و جالب را انتخاب می‌کند و با نشر گزارش های واقعاً دقیق و درخور توجه به جاودانگی آنها کمک میکند. گزارش مرگ مهریار هم نمونه ای کامل از کارهای جدید آنلاین است.
- یک کاربر، 2010/06/29
مهریار رفت، ولی صدایش برای همیشه ماندگار خواهد بود.
- Zahra zarrin، 2010/06/25
I was in my childhood when i left Kabul. Rahim Mehryar is a big part of my memoreis from that time. He was one of our best singers.
- aslam، 2010/06/25
tashakkor az Jadid ke hamisha poshtibaane farhang ast
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.