Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
علی آواز ندارد
فواد خاک‌نژاد

نامش علی است. پنج سال و نیم پیش از مرزهای صعب العبور ایران و افغانستان جان سالم به در برده، به امید زندگی بهتر به ایران آمده است. سی و هشت سال دارد و در گلخانه‌ای در یک روستا کار می‌کند. زندگی سخت ناشی از جنگ‌های طولانی مدت افغانستان او را به ایران کشانده تا شاید بتواند زندگی راحت‌تری برای همسر و فرزندانش فراهم کند.

از سختی‌های راه و زندگی مشقت بارش در ایران می گوید. به قول خودش شرم می‌کند خانه‌اش را به ما نشان دهد. از میان حرف‌هایش می‌فهمم خانه‌اش برق ندارد و همراه بیست نفر دیگر در جایی زندگی می کند که دو اتاق بیشتر ندارد و بیشتر شبیه یک مسافرخانۀ درجه‌چند است. همسر و سه فرزندش را در افغانستان گذاشته و به ایران آمده تا بتواند برای آنها خرجی بفرستد. هر روز ۵ صبح سرکار می‌آید و نزدیک غروب به خانه می‌رود. او یکی از هزاران افغانی است که در ایران کارگری می کنند.

از دلتنگی هایش می گوید:" دلم برای بچه‌هایم تنگ شده، جای قبلی که کار می‌کردیم تلفن نداشت، اما خوشبختانه در این نزدیکی دکۀ تلفن هست و می‌توانم با آنها تماس بگیرم. هر دو روز یک بار چند دقیقه‌ای از احوالشان با خبر می‌شوم."

می‌گوید: "شانس‌آوردم این جا را پیدا کردم. صاحب‌کارم را دوست دارم. این جا را دوست دارم. با این کاکتوس‌ها و گل‌ها احساس خوبی دارم". می‌پرسم بیشتر از کدام گل‌ خوشش‌می‌آید. می‌گوید این گل‌ها نباید برای من فرق داشته باشد. من باید به همه شان یکسان رسیدگی کنم. پس از ساعتی که با او گفتگو می کنم می گویم علی آوازی برای من بخوان! می گوید آواز ندارم که بخوانم.

وظایف زیادی بر عهدۀ اوست. از تمیزکاری گلخانه و رسیدگی به کاکتوس‌ها، تا سرو کله زدن با مشتریان. دائم در حال رفت و ٱمد در میان گل‌ها و کاکتوس‌هاست.

صورت عرق کرده‌اش روایت دردی ا‌ست که در طول زندگی‌اش کشیده. علی مردی ا‌ست مثل بسیاری دیگر که جنگ زندگی شان را دگرگون کرده است. تنها چیزی که می تواند از رنج هایش بکاهد، یک رادیو کوچک ترانزیستوری است که  او را به سرزمین مادری پیوند می‌دهد.

علی می‌گوید اگر روزی صد‌وپنجاه افغانی ( سه دلار) درٱمد داشت، به افغانستان بازمی‌گشت تا در کنار خانواده‌اش باشد. در کنار سه فرزندش، احمد، علی‌اکبر، راضیه.

آمار دقیقی از افغان‌هایی که در ایران مشغول به کار هستند در دست نیست. بسیاری از آن‌ها به صورت غیرقانونی وارد ایران شده‌اند. کارفرمایان ایرانی علاقۀ زیادی به کارکردن با آن‌ها دارند. دلیلش هم روشن است، حقوق کم و کار زیاد. افغان‌هایی که غیرقانونی در ایران به کار مشغولند به دلیل ترس از بازگشت اجباری ناچارند با دست‌مزدی کمتر کار کنند.

بسیاری از مهاجران، به صورت غیرقانونی از مرزهای ناامن و خطرناک به ایران می‌آیند. آن‌ها خطراتی چون پیاده‌روی‌های طولانی، اشرار و قاچاق‌چیان و فرار از دست ماموران مرزی را از سر می‌گذرانند تا خود را به ایران برسانند. تازه پس از رسیدن به ایران مشکلات تازه‌ای را تجربه می‌کنند. ناآشنایی با فرهنگ و سبک زندگی مردم، نا آشنایی با طریقه ورود به بازار کار و مشکلات دیگر. یک دوست افغان من می‌گفت: "وقتی مرز را پشت سر گذاشتم فکر می‌کردم همه چیز بر وفق مراد من پیش خواهد رفت. نمی‌دانستم مشکلات اصلی تازه آغاز شده است". با همۀ این اوصاف ایران هنوز برای بسیاری از افغان‌ها، که در افغانستان کار و شغل ثابتی ندارند، بهشتی برین به حساب می‌آید.

در گزارش تصویری این صفحه علی از مشکلات زندگی در ایران و آرزوهایش می‌گوید.

* انتخاب از آرشیو جدیدآنلاین.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.