Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
دانه‌های بهشتی
نبی بهرامی

وارد کوچه‌باغ‌های تفت در نزدیکی یزد می‌شوم. شاخه‌های پُر بر و بار انار از دیوارهای کاه‌گلی آویزان شده‌اند. کنار جوی آبی که وارد باغ می‌شود، می‌نشینم و به صدای باغبان‌ها گوش می‌دهم. امروز از کنار هر باغی که گذشتم، صدای چند نفر می‌آمد که مشغول برداشت محصول باغشان بودند. صدای بلبل‌هایی هم که خود را به ضیافت انارهای ترک‌خورده مهمان کرده بودند، در باغ‌ها غوغایی بپا کرده بود.

اناری را بر می‌دارم تا بخورم؛ مزۀ میخوش و ملسی می‌دهد. با خودم می‌گویم: بی‌راه نبوده که خلفای عباسی والی شهرهایی را که انار داشتند، موظف کرده بودند که به همراه خراج و مالیات مقداری انار هم به دربار بفرستند.

شهرهای بسیاری در ایران و شرق به داشتن انارهای خوب مشهورند. قندهار، ساوه‌، قم‌، یزد، بَجستان‌ خراسان‌، فین‌ کاشان‌؛ که در این میان انار بى‌دانۀ سُرخۀ سمنان‌ و انار سیاه‌‌دانه ساوه نیز شهرت یافته‌اند.

شعر "ترانه شرقی" فدریکو گارسیا لورکا در وصف انار با صدای احمد شاملو
تفت همانند بسیاری از شهرهای حاشیۀ کویر است که تقریبأ همۀ باغ‌هایش پوشیده از انار است. تفت، در ۲۲ کیلومتری یزد، در میان دو کوه بنا شده‌است و اکثر مردمش به کشاورزی مشغولند. جاده‌ای که از تفت عبور می‌کند، طوری است که از بالای آن می‌گذری و تمام تفت را یکجا می‌بینی. می‌بینی که تا چشم کار می‌کند، انار است و باغ‌هایی پر از این میوۀ حیات‌بخش.

دبستان که بودم سر راه برگشت به خانه، سری پیش مادربزرگ می‌رفتم. کنارم می‌نشست و همیشه خوراکی برایم می‌آورد. گاهی اناری برایم می‌آورد و وقتی می‌خوردمش، با دقت نگاهم می‌کرد. همیشه می‌گفت: "یکی از اون دونه‌هایی که داری می‌خوری، بهشتیه. مواظب باش رو زمین نی‌افته، اگه اون رو بخوری میری بهشت". و من هم با دقت‌تر می‌خوردم و بعدش می‌گفت: "برام شعر بخون". و شعر "صد دانه یاقوت دسته به دسته / با نظم و ترتیب یکجا نشسته..." را برایش می‌خواندم.

بزرگ‌تر که شدم مادربزرگ نبود، اما آن حرفش همیشه همراهم ماند و انار را بادقت می‌خوردم. بعدها در کتابی خواندم: "سرسبزی‌ و حفظ سرزندگى‌ و جاودانگى‌ درخت‌ انار، به‌ این‌ رستنى‌ در پنداشت‌ بیشتر مردم‌ جهان‌ تقدس‌ بخشیده‌است‌ و آن‌ را مادر زمین‌ و زهدان‌ طبیعت‌ و مظهری‌ از فراوانى‌ و جاودانگى‌ پنداشته‌اند. پردانگى‌ میوۀ آن‌ را هم‌ نماد برکت‌ و باروری‌ به‌ شمار آورده‌اند. از این‌ رو، درخت‌ انار و میوه‌ و شاخه‌های‌ آن‌ در اسطوره‌های‌ بیشتر اقوام‌ جهان‌ و ادیان‌ الهى‌ مقدس‌ شمرده‌ شده‌اند".

ظاهرأ تاریخ آشنایى‌ ایرانیان‌ با درختچۀ انار و شیوۀ اهلى‌ و بوستانى‌ کردن‌ و پرورش‌ آن‌ در ایران‌ دقیقاً روشن‌ نیست‌. پلوتارک‌ از یک‌ ایرانى‌ یاد مى‌کند که‌ با دادن‌ اناری‌ بسیار بزرگ‌ به‌ اردشیر اول‌، او را از پرورش‌ چنین‌ میوه‌ای‌ شگفت‌زده‌ کرده‌ بود. گفتۀ پلوتارک‌ نشان‌ مى‌دهد که‌ مردم‌ ایران‌ در دورۀ هخامنشى‌ در پرورش‌ انار بوستانى‌ مهارت‌ و ورزیدگى ‌داشته‌اند و اين که جاودانان یا گارد جاویدان، سربازان برگزیدۀ ایران باستان، نیزه‌هایی به شکل انار داشته‌اند، گواه اهمیت و تقدس این میوه است و چنان که "ابراهیم پورداوود" در مقاله ای نوشته‌است: بنا بر اساطیر یونانى‌، آفرودیته‌، رب‌النوع‌ عشق‌، درخت‌ انار را به‌ دست‌ خود در جزیرۀ قبرس‌ کاشت.

انار در دین‌ مزدیسنا از درختان‌ مینوی‌ و از عناصر مقدس‌ و خجسته‌ به‌ شمار مى‌رود و زرتشتیان‌ شاخه‌ و میوۀ آن‌ را در مناسک‌ و آیین‌های‌ دینى‌ خود به‌ کار مى‌برند. بَرسَمى‌ که‌ زرتشتیان‌ در آیین‌های‌ عبادی‌ به‌ دست‌ مى‌گیرند، بنابر متن‌های‌ متأخر زرتشتى‌، از ترکه‌های‌ درختان‌ اناری‌ است‌ که‌ معمولاً در آتشکده‌ها مى‌کاشتند و ایرانیان‌ باستان‌ با سوزاندن‌ شاخه‌های‌ هذانئپاتا (درخت‌ انار) و پراکندن‌ دود چوب‌های‌ سوختۀ این‌ گیاه‌ در فضا، دیوهای‌ پنهانى‌ را از خانه‌ و کاشانه‌ مى‌راندند و فضای‌ زیست‌ را پاک‌ مى‌ساختند. و کلینی، مؤلف کتاب کافی، می‌نویسد که مسلمانان‌ دود شاخه‌های‌ سوختۀ درخت‌ انار را رمانندۀ حشرات‌ و گزندگان‌ و نگه‌ داشتن‌ شاخۀ انار را گریزانندۀ مار و کژدم‌ از خانه‌ و خوردن‌ انار را رمانندۀ شیطان‌ از دل‌ مؤمن‌ و وسیلۀ دور کردن‌ وسوسۀ شیطانى‌ از او دانسته‌اند.

برای طبیبان نیز انار میوه‌ای است شگفتی‌آفرین و بزرگانی چون ابن سینا، على‌ بن‌ عباس‌ اهوازی، ابوریحان بیرونی و ابومنصور هروی در تألیفات خود‌ در بارۀ این‌ گیاه‌ و خواص‌ دارویى‌ و درمانى‌ اجزاء و میوۀ آن‌ و شیوۀ کاربرد آنها نوشته‌هایی مشروح دارند.

انار در ادبیات هم جای خود را بازکرده‌است. فردوسی در شعرهایش لب زیبارویان را به ناردان و عنصری گونه‌های یار را به نار شکفته و انوری دل‌ پر‌ از درد و اندوه‌ را به‌ انار پاره ‌تشبیه کرده‌اند.

در موسیقی و ترانه‌ها و نیز در ادبیات عامه و فولکلور هم همه شنیده‌ایم که چهرۀ شرمسار و برافروخته‌ و گل‌‌انداخته‌ را به‌ انار و گل‌ انار تشبیه‌ کرده‌، مى‌گویند: "صورتش‌ مثل‌ انار، سرخ‌ یا قرمز شد". یا مثلأ در مورد کسى‌ که‌ از شنیدن‌ خبری‌ یا واقعه‌ای‌ ناگهان‌ به‌ گریه‌ مى‌افتد، مى‌گویند: "مثل‌ انار ترکید و به‌ گریه‌ افتاد". برای سهراب سپهری نیز انار نقش مهمی در شعر و نقاشی‌اش داشت. نقاشی‌های او از انار بسیار ارزشمند است و خودش از اشتیاق به انار چنین می‌گوید: "تا اناری تَرَکی برمی‌داشت، دست، فوارۀ خواهش می‌شد."

* انتخاب از آرشیو جدیدآنلاین.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.