Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
آفرینش با سنگ و رنگ

جدیدآنلاین: استاد علی‌اکبر صنعتی در سال ۱۲۹۵ متولد و در سال ۱۳۸۵ در سن ۹۰سالگی درگذشت.

در گزارش تصویری این صفحه مجسمه‌ساز عباس مشهدی‌زاده از زندگی و کارنامۀ استاد صنعتی می‌گوید.

متنی که در پی می‌آید، متعلق به استاد زند‌ه‌یاد محمدعلی جمالزاده است که در خصوص دوست قدیمی خود، استاد علی‌اکبر صنعتی، قلمی نموده و دریک  سال پیش از انقلاب یعنی در سال ۱۳۵۶ از ژنو، محل اقامتش، به ایران فرستاد و در شمارۀ ۱۰۳۹۷ روزنامه کیهان (دوشنبه، ۱ اسفند ۱۳۵۶)، به چاپ رسید.

محمدعلی جمالزاده
سید علی‌اکبر صنعتی در کرمان به دنیا آمده و پدرش پس از جنگ بین المللی اول به مرض طاعون درگذشته‌ است. از آن جایی که مادر تهی‌دست، از عهدۀ نگهداری فرزند دلبندش بر نمی‌آمده، او را به شادروان حاج علی‌اکبر صنعتی سپرد و آن مرد خیرخواه و بزرگوار سرپرستی طفل یتیم را، چنان که باید و شاید، به عهده گرفت. 

خود سید علی‌اکبر به من نوشته‌ است که از همان سن هشت‌سالگی ذوق نقاشی در خود احساس می‌نموده‌ است و می‌نویسد:

"روزی شاخه‌ای از گل را بر صفحۀ کاغذ کشیده بودم و چون رنگ نداشتم، رنگ خود آن گل را بر روی کاغذ آوردم و برگ‌های سبزش را هم از برگ‌های سبز – تا جایی که امکان پذیر بود – استفاده کردم و بدین ترتیب شاخۀ گلی کشیدم و در روز عید نوروز به مربی خود تقدیم کردم، و او از همان روز مرا تشویق کرد که به کار نقاشی بپردازم و خدا آن مرد خیرخواه را بیامرزد که مرا به کاری که برای آن خلق شده و استعداد داشتم، راهنمایی و تشویق فرمود."

سید علی‌اکبر باز به من نوشته‌ است که "به قدری شوق نقاشی داشتم که چه بسا در سر درس، عکس معلمان را می‌کشیدم، و به همین جهت مکرر مزۀ کتک را، که در حقش گفته‌اند، چوب استاد به ز مهر پدر، چشیدم. هرچند که از خردسالی یتیم و بی‌پدر شده و مزۀ مهر پدر را نچشیده بودم."

سرانجام همین که تحصیلات ابتدایی این طفل هنرمند مورد توجه اطرافیانش واقع گردید، مرحوم حاج علی‌اکبر صنعتی او را نزد پسر خود، شادروان عبدالحسین صنعتی‌زادۀ کرمانی، فرستاد و او نیز او را به مدرسۀ کمال‌الملک سپرد.

سید علی‌اکبر، ۱۲ سال تمام درآن مدرسه، در نزد استادهای نام‌آوری مانند ابوالحسن‌خان صدیقی و علی‌محمد حیدری و اساتید دیگری از شاگردان درجۀ اول کمال‌الملک، کار کرد.

سیدعلی‌اکبر، چه در زمینۀ نقاشی و چه در کار مجسمه‌سازی، به قدری جذاب و دلفریب است که مانند شمع فروزان، هر پروانه‌ای را که برشاخۀ تکنیک ننشسته واز ساغر اکولوژی قطره‌ای نچشیده باشد هم طبعاً مجذوب خواهد ساخت، و الحق جا دارد بگوییم، ماه رخ خورشید باشد نور او.

شرمنده‌ام که صلاحیت ندارم و می‌ترسم مشمول کلام بسیار معروف گردم که "پشه رقاصی می‌کرد و خرک خراطی و شتر نمدمالی".

همین قدر است که در خاطر دارم. روزی که سی سال پیش از این درکنار میدان سپاه به زیارت نمایشگاهی رفتم، چشمم خیره گردید و نمی‌توانستم باور کنم که تنها یک نفر جوانی، که قدمش را از خاک ایران بیرون ننهاده‌ است و هیچ یک از زبان‌های بیگانه را نمی‌داند و با هنر دنیایی که ما آن را به حق یا ناحق دنیای مترقی می‌خوانیم و آن همه نقاش‌های بسیار بزرگ وآن همه مجسمه‌سازهای نامدار بار آورده‌ است، نتوانسته‌ است تماس مستقیمی پیدا کند و تشنگی خود را از آن دریای بی‌کران، تسکین ببخشد، با دست تنها و خالی توانسته‌ است آن همه مجسمه (که عده‌ای از آنها گروهی از افراد را – در حدود بیست و سی نفر – نشان می‌دهد و هر یک با حال و حرکاتی بسیار طبیعی و هنرمندانه) بسازد و با آنها موزه‌ای را پر نماید و آن همه پرده‌های نقاشی - آب رنگ و رنگ و روغن و "پرتره" و منظره و انواع و اقسام دیگری که نام‌شان بر من مجهول است، با مجسمه‌ها و پرده‌هایی که همه با کمک نیروی تخیل خداداد و هنر فطری و شکل‌آفرین طبیعی و رنگ‌آمیزی استادانۀ جبلی آفریده شده‌ است و بدون هیچ مبالغه چند تالار بزرگ موزه‌ای را می‌تواند زینت‌بخش باشد و هر یک از آن همه پرده و مجسمه به زبان حال با روح و چشم و ذوق و ادراک و داوری تماشاچی، داستان‌های گوناگون (همه با مغز و معنی و از وقایع نشاط‌ انگیز و یا اندوه‌زای زندگی و تاریخ ما) حکایت می‌کند.

از دوست قدیم هنرمند و فرشته‌خصال خود خواسته بودم که دربارۀ آثارش شرحی برایم بنویسد. به خط خود برایم نوشته‌ است:

"در این کارها مقصود بیشتر نمایاندن فقر اجتماعی است، که بعد از جنگ بین‌الملل دنیا را به قعر بیچارگی کشید. مثلاً، یکی از آنها صحنۀ "مرد بیکار را با عائله‌اش" نشان می‌دهد که نگران آینده است. در کار دیگری صحنه‌ای از اطفال یتیم و بی پناه ساخته شده‌ است که اگر کسی به فکر آنها نباشد، خیلی احتمال دارد که سرنوشتشان به زندان برسد. در صحنۀ دیگر، ۳۵ تن زندانی را نشان داده و صحنۀ دیگر حضرت مسیح را در بالای صلیب نشان می‌دهد با جمعی از بینوایان، که در دور صلیب جمع‌اند و دعا می‌کنند؛ و می‌خواسته‌ام توجهی را نشان بدهم که حضرت مسیح به بینوایان داشته و همواره نوع بشر را به محبت و داد دعوت می‌کرده‌ است.

"در مجسمۀ دیگری چوپانی را نشان می‌دهم که نی می‌نوازد و چوپان دیگری مشغول پشم ریستن یا طبلک است. مجسمۀ دیگری از مجسمه‌هایم مردی را نشان می‌دهد که با کبر و غرور در پشت میز ریاست نشسته‌ است و خدا را بنده نیست و جز گرفتن رشوه و افاده فروختن، فکر و ذکر دیگری ندارد و به هر ترتیبی هست، باید جیب و کیسه را پر کند و از طریق بینوایان به نوایی برسد، و باز صحنه‌های گوناگونی از فئودال‌های خودمانی و بیگانه، که همه را با سنگ مرمر و سنگ‌های سیاه ساخته‌ام.

"و متأسفانه، چون در نمایشگاه جا تنگ بود، آنها را چسبیده به هم به صورت نامطلوبی جا داده‌ام. از این قبیل مجسمه‌های گروهی و دسته‌جمعی، گذشته، مقداری هم از شخصیت‌های بزرگ و مشهور دنیا ا ساخته‌ام و در نمایشگاه گذاشته‌ام؛ از قبیل گاندی و چند تن از رهبران دیگر هندوستان و همچنین همسر گاندی، که در زندان پونه درگذشت، و ویکتور هوگو، هانری دونان، مؤسس صلیب احمر و باز عده‌ای از دانشمندان ایرانی را از قبیل تقی‌زاده و دهخدا و ملک‌الشعرا و باز از اشخاص نیکوکار دیگر از امثال فیروزآبادی.

"از این مجسمه‌ها در حدود صد عدد در نمایشگاه است، به اضافۀ یک‌صد عدد پرده‌های نقاشی رنگ و روغنی، که همه را مخصوصاً طوری ساخته و پرداخته‌ام که تمام طبقات مردم به آسانی، معنی آن را بفهمند. چون معتقدم که همان طور که مردم نان زارع را می‌خورند و کفش کفاش را می‌پوشند، هنر هم باید برای عموم مردم قابل درک و فیض باشد تا بتواند رفته رفته سطح فکر و ذوق مردم را بالاتر ببرد. و خلاصه آن که همواره در موقع کار و انتخاب موضوع در مد نظر داشته‌ام که تا حد مقدور از محیط خودمان الهام بگیرم.

"من، روی‌هم‌رفته، در طول زندگی‌ام، در حدود یک هزار تابلو و چهارصد مجسمه از سنگ و برنز و گچ و سیمان ساخته‌ام، که قسمتی از آنها در منازل اشخاص و مابقی در نمایشگاه عمومی و بعضی هم در منزل شخصی خودم هست. ضمناً، ناگفته نماند که گذشته از آن چه در نمایشگاه و در منزل خودم و در منزل اشخاص گوناگون موجود است، قریب یک‌صد مجسمه و مقداری هم تابلوهای رنگ و روغنی از صحنه‌های مختلف در موزۀ مرحوم صنعتی‌زاده است، که ملک شخصی خود ایشان می‌باشد. آن مرحوم، که حق بسیار به گردن من دارد، نمایشگاه جداگانه‌ای در میدان راه آهن تأسیس فرمود، که پس از وفات او به حال تعطیل مانده‌است."


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- یک کاربر، 2010/02/22
ali bud zende bashi
- سمیرا، 2010/02/21
زنده باد.لذت بردم
- یک کاربر، 2010/02/21
So beautiful! Thanks
- یک کاربر، 2010/02/20
خانم صحرایی
تبریک بابت گزارش زیبا و حرفه ایتون. بسیار دوست داشتمش
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.