Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
داریوش دبیر

اردشیر رستمی هنرمند طراح در آستانه بهار نمایشگاه تازه ای از آثارش درتهران برپا کرد. اردشیر چند سالی است که نزدیک نوروز تقویم سال آینده را به همراه نقاشی هایش که شعرهایی مرتبط با حال و هوای آن دارد منتشر می کند.

مثلا چند سال پیش براى ماه اسفند  دخترانى را کشیده بود که سر در بالای ابرها داشتند و دامن هایشان طرحی از ماهی های قرمز کوچک سفره هفت سین بود. شعری که برای این ماه و تصویر انتخاب شده بود از حافظ موسوی بود.

" همین دختران سیاه سوخته
با لباس های چرک و موهای شانه نخورده
لااقل گوشت و پوست و استخوانشان واقعی است
و می توانند از همین دریای نفرین شده، ماهی
و از تو – اگر داشتی – دلی صید کنند. "


١٢ ماه سال را به تصویر کشیدن و با شعری همراه کردن کاری بود که اردشیر در اواخر دهه ١٣٧٠ خورشیدى آغاز کرد و در دوره ای که  سرخوردگی داشت  کم کم فضا را پر می کرد، حرفی تازه و انسانی مى زد  که به خلوت آدم ها راه می برد.

در دوره ای که روزنامه های ایران پر از کاریکاتورهای سیاسی و سنگین با مضمونی خاکستری و افسرده بودند، اردشیر در اولین شماره یک روزنامه کوچه ای را تصویر کرد که عشاق در حال قدم زنی در آن بودند و در سطل های زباله تیرهایی قرار داشت که پیش از این لابد به قلب هائى خورده بود.

خودش می گوید "برای این کاریکاتور خیلی به روزنامه زنگ زدند، چقدر تشکر کردند. انگار همه دنبال چنین کوچه ای بودند."

به این شکل بود که اردشیر آرام آرام به پر کردن جای خالی لطافت در زمينه یکی از سیاسی ترین و پر شتاب ترین دوره های ایران معاصر رو آورد.

"ریسمان را بارها دیده ایم از آن هم  تاب ساخته ایم و هم طناب دار. با آن تا آسمان رفته ایم و از نشاط و شادی سرشار شدیم  ولی با آن نفس آدمی را هم گرفته ایم و از زندگی محرومش کرده ایم. اکنون اگر در زیر حلقه دار چند قطره اشک ترسیم کنیم، پیک موجزی شدیم و آن این که طناب از کشتن بیزار است و به غمباری می گرید."

دلمان برای خودمان تنگ می شود

نمایشگاه تازه اردشیررستمی نام ندارد اما شاید بتوان آن را سنگ و رنگ نامید. اردشیر مدتی است که در میان سنگها به دنبال تصاویری از زندگی می گردد. سنگ ها را خیلی  دوست دارد و مشتی سنگ هم مقابل در ورودی نمایشگاه روی زمین چیده و با خودش تا به اینجا اورده است.

در یکی از نقاشی های این نمایشگاه مشتی سنگ روی زمین ریخته که انگار به سوی کسی پرتاب شده اند. سنگ ها صورت زنان را دارند که از این پرتاب غمگین شده اند. مثل آن طناب که گریه می کرد.

"روزهای سختی داریم ولی سنگ ها آرامم می کند. آنها را لمس می کنم، می بوسم، می بویم، کنار بالشم می گذارم و به نوعی گرسنه سنگ ها می شوم ولی حالم خوب می شود."

اردشیر می گوید ناخواسته و بی هدف هنگامی که در کوچه و خیابان قدم می زنیم به نرده حیاط و حریم پارک و تیرهای آهنی دست می زنیم یا دستمان را به آب دریا و رودخانه می زنیم و لذت می بریم. "ما سرشته عناصر هستیم و در درونمان نمک و آهن وجود دارد. ما با عناصر سازنده خودمان مراوده می کنیم در واقع دلمان برای خودمان تنگ می شود."

نگاه انسانی و زمینی اردشیر رستمی شاید یکی از دلایل موفقیت اش در زمانی نسبتا کوتاه باشد. در زمانی که خوبی در بهترین حالت آن نه مربوط به زندگی روزمره که مال آسمان ها و داستان ها است، اردشیر درآثارش مى خواهد نشان بدهد که شاعرانه نگاه کردن به زندگی را می توان زیست.  می گوید اگر مهر و عشق و لطفی هست این من هستم، تو هستی، ما هستیم. اینها را ترسیم می کنم تا خودمان را تشویق کنم.

اردشیر می گوید تلاش می کند در آثارش ارزش های ماندگار را از توهمات ذهنی خارج و آنها را زمینی و سرانجام قابل لمس کند تا بتوانیم راحت تر زندگی کنیم.

" هرگز نخواستم به زمین اهانت کنم. روی زمین راه بروم، آب و نان آن را بخورم و آن وقت به آسمان فکر کنم. به قول احمد شاملوی عزیز وحی از زمین می رسد."

 

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
شوكا صحرائى

ییلاقات تهران پیشترها همین دربند و سربند و فرحزاد و نیاوران و دزآشیب و پس قلعه و حتا قلهک  را در بر می گرفت. رفت و آمد آسان با اتومبیل بود که پای تهرانیها را به اوشان و فشم، لواسانات، کن و سولقان، اطراف رودخانه کرج، یا رودخانه لار و شهرهای فیروزکوه و دماوند  باز کرد.

اگرچه همه اينها امروز ديگر در شهر تهران غرق شده و دود ماشين و هوای آلوده همه جا را پر کرده است، اما تمام نواحی و روستاهايی که در ادامه دره های بزرگ تهران قرار دارند، همچنان با تابستانی خنک و آب و هوايی بهتر از تهران بسياری از مردم را به سوی خود می کشانند.

دره های بزرگ تهران که می گوييم يعنی دره هايی که در جنوب رشته کوه البرز در شميرانات واقع شده و روستاهای متعددی را در خود جای داده اند. دره های شمال تهران عبارتند از: دره فرحزاد که روستای مهم آن فرح زاد است. روستايی که هم اکنون به شهر بدل شده است؛ دره درکه، که روستاهای درکه و اوين در آن قرار دارند؛ و دره دارآباد ،  در سمت شمال شرق، که قريه مهم آن دارآباد است. البته قريه ای که ديگر قريه نيست بلکه به شهر چسبيده است.

وسرانجام دره مرکزی، که شميران در آن واقع است، ۸۴ روستا دارد که همگی گردشگاه مردم تهران در تابستان است.  پس قلعه و دربند و مجموعه  سعد آباد نيز در انتهای اين دره قرار دارد. مهمترين امتياز دربند، رودی است که خروشان از ارتفاعات پس قلعه می آيد و ناحيه شميران را مشروب می کند. بدون اين رود، باغ و کاخ سعد آباد يا آنچه امروزه به مجموعه سعد آباد شهرت دارد، وجود نمی داشت. باغ سعد آباد در دوره پادشاهان قاجار، ييلاق و محل استراحت آنان به حساب می آمد و در دوره پهلوی گسترش يافت و اکنون نيزبيشتر آن به موزه بدل شده است.

دربند به علت آب و هوای مناسب در پنجاه سال اخير به محل گشت و گذار روزانه و تفريح شبانه تهرانی ها بدل شده است. عصرهای بهار و تابستان ميدان سر بند و قهوه خانه ها و رستوران های اطرافش از جمعيت موج می زند و به کسب و کار اهالی رونق می بخشد.

پيش از رسيدن به ميدان سر بند، در سمت چپ رودخانه هتل ديپلمات قرار دارد که درزمان رضاشاه محل پذيرايی مهمانان خارجی بوده است. اين هتل امروزه بازسازی شده و صورت تازه تری به خود گرفته است. در عوض به بهانه های مختلف از جمله عمران و آبادی درختان کهن و زيبای مسير کم و بيش قطع شده و خيابان دربند نيمی از زيبايی خود را از دست داده است.

مشخصه ميدان سر بند مجسمه کوهنوردی آن است که نشان می دهد کوه پيمايان از آنجا وارد کوره راهی می شوند که به آبشار دو قولو و شيرپلا ختم می شود. از شير پلا نيز می توان تا قله توچال کوه پيمايی کرد. راه باريک و مال رو است. رستورانهای بين راه کالاهای خود را با قاطر حمل می کنند. اين امر سبب می شود که مسافران تقريبا بلافاصله پس از پارکينگی که اتومبيل خود را در آنجا متوقف کرده اند، وارد فضايی شوند که هزاران سال فضای سفر بوده است؛ آدم و اسب و شتر و قاطر در دشت و کوه در کنار هم و از کنار هم می گذرند. فضايی که در آن تمدن بر پشت اسب حمل می شده است.

در همين ميدان سر بند و در ابتدای راهی که کوهنوردان به سمت قله حرکت می کنند، از دهه پنجاه خورشيدی تله سی يژی به کار افتاده است که مسافران می توانند با آن مقداری از راه را طی کنند اما تله سی يژ بيشتر مورد استفاده کسانی است که روزهای پنجشنبه و جمعه برای تفريح به دربند می روند. کوهنوردان ترجيح می دهند همه راه را پياده طی کنند.

قهوه خانه ها و رستوران های دربند دردهه های اخير بيشتر ميعادگاه دلدادگان جوان است. در آنجا، بر روی تخت هايی که به شکل سنتی در زير درختان تناور، در کنار آبهای خروشان جای گرفته اند، به گفتگو می نشينند  و به يکديگر دل می دهند و در اين محيط دلپذير، با خوردن  غذاهای متنوع، کشيدن قليان و خوردن تنقلات يا ميوه های فصل مانندگيلاس و شاه توت و انگور خود را سرگرم می کنند. گرچه گاه مآموران انتظامی يا مآموران نهی از منکر آرامش اين مسافران جوان را سلب می کنند، اما  پياده روی های دوستانه و گاه هم عاشقانه و نيزديدارهای دسته جمعی خانوادگی به دربند پيوسته ادامه داشته است.

 

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
Home | About us | Contact us
Copyright © 2025 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.