Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
Subscribe to RSS - ایران
ایران

مقالات و گزارش هایی درباره ایران

آزاده نوری

اکبر گلپایگانی، که بعد ها به گلپا هم شناخته شد، اولین آوازش را که از برنامه گل های جاویدان رادیو پخش شد، برای نوروز سال ۱۳۳۸ اجرا کرد. گلپا در هفده سال اول فعالیت موسیقایی خود آواز سنتی می خواند و بعد به خواندن تصنیف هم پرداخت.

او هر سال ترانه ای به مناسبت سال نو اجرا می کرد که یکی از معروف ترین آنها آوازی است که شعر آن با  "مست مستم ساقیا دستم بگیر" شروع می شد.

یکی دیگر از آوازهای معروف او، آوازی است که با محمد ظاهر خواننده افغانی  اجرا کرده است. گلپا این آواز را در سفری اجرا کرد که با برخی از هنرمندان برای روز جهانی زن به افغانستان و پاکستان رفته بود.

گلپا درباره این آواز می گوید: "برای برنامه ای با موضوع گرامی داشت مقام زن به افغانستان دعوت شده بودیم که با محمد ظاهر خواننده افغانی آشنا شدم. به اسد الله ملک نوازنده تنبک که همراه ما بود گفتم دلم می خواهد با او آواز مشترکی برای بهار بخوانم. ملک گفت حالا که وقتی تا عید نمانده. در ثانی محمد ظاهر که دستگاه های موسیقی ایرانی را نمی شناسد. گفتم به هر حال یک دستگاه پیدا می شود که او هم آن را بشناسد."

سرانجام گلپا و محمد ظاهر این آواز را در دستگاه ماهور با شعری با مطلع "بگذار به سودای تو مردانه برقصم" خواندند که آهنگ آن را  اسد الله ملک ساخت.

آخرین آواز بهاری گلپا ماجرایی شنیدنی دارد. این آواز در کشاکش روزهای انقلابی سال ۱۳۵۷ برای نوروز سال ۱۳۵۸ ساخته شده بود اما هیچ وقت مجال پخش شدن از رادیو و یا آمدن به بازار به صورت یک آلبوم را پیدا نکرد.

گلپا در گفتگویی داستان اولین و آخرین آوازی را که به مناسبت بهار خوانده باز می گوید.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

آمدن بهار و دیدن سبزه ها و گل ها  ياد آور همه زیبایی هايی است كه ما در باره نوروز آموخته ایم.

خانم فاطمه حبيبى زاد، اولين زن نقال شاهنامه كه به نام گردآفريد شهرت پيدا كرده، در آستانه سال نو با خواندن اشعارى از شاهنامه نوروز را به  همه فارسى زبان ها در سراسر دنيا تبريك گفته است.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

از سوی همه همکاران جدید آنلاین فرارسيدن بهار و آغاز سال ١٣٨٧ خورشیدی را با تقدیم سه ترانه از تاجیکستان،  افغانستان و ایران به شما شادباش می گوییم.

 

 تاجیکستان: ترانه نوروزی از گروه شمس

شمس از محبوب ترين گروه های هنری  تاجيکستان است. موسيقی گروه شمس آميزه ای است از موسيقی پاپ و راک غربی با آهنگ های فولکلوريک تاجيکستان. يکی از نمونه های آن ترانه نوروزی امسال گروه شمس با نام "خوش آمدی" است که به گفته "ناب آور"، آوازخوان اصلی اين گروه، مردم منطقه بدخشان در پيشواز نوروز آن را می خوانند.

 

افغانستان: آهنگ نوروزی از وجیهه و فرید رستگار

وجیهه و فرید رستگار دو هنرمند شناخته شده در موسیقی امروز افغانستان اند که در آلمان زندگی می کنند. هدیه رستگار، دختر خردسال آنها نیز آواز می خواند.  آلبومی که این دو هنرمند با همکاری سمیع حامد، شاعر، تهیه  کرده اند از آثار برجسته  موسیقی امروز افغانستان شمرده شده  که می تواند برای دیگران راهگشا باشد.

 

ایران: ترانه والس بهاری از احمد عاشور پور

عاشور پور (١٣٨٦-١٢٩٦) از خوانندگان برجسته ایران در این قرن شمرده می شود که  از موسیقی دانان  مردمی و محلی گیلان بود.  او در کنار خواندن آهنگ های نو، بسیاری از ترانه های محلی را  بازسازی و از نو تنظیم  کرد و همه ایرانیان  را با موسیقی محلی آشنا ساخت.  


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
سيروس على نژاد

هرچه ادبیات کلاسیک فارسی نوروزنامه ها و بهاریه های شاهکار خلق کرده، ادبیات داستانی معاصر از این حیث فقیر و بی چیز است.

معروف ترین داستانی که در آن از عید سخن به میان می آید، همان داستان "دید و بازدید"  جلال آل احمد است. داستانی که گذشته از پایان بندی خوب آن، یادآور طنزها و نمایشنامه های رادیویی سال های سی و چهل و رویکردی انتقادی از رفتار برخی مردم در ایام نوروز دارد.هرچند گاهی نیز پاره ای شخصیت های خود را تحسین می کند.

اشارات آل احمد در این داستان آنجا که وجه مثبت به خود می گیرد در حرکات "خانم بزرگ" دیده می شود که به رسم عیدی اسکناسی در کف دست راوی می گذارد و جیب هایش را ازنقل و شیرینی و گندم و شاهدانه پر می کند، و آنجا که وجه منفی به خود می گیرد در حرکات و سکنات نوکیسگانی به ظهور می رسد که در روزها آخر اسفند آگهی می کردند تعطیلات نوروز به سفر خواهند رفت و از دیدار دوستان محروم اند: " تبریکات صمیمانه ام را در این نوروز ملی باستانی به خدمت تمام دوستانی که همه ساله سرافراز می فرمودند تقدیم داشته و در ضمن خبر مسافرت چند روزی خود را به نواحی جنوب اعلام می دارم. ازین جهت با هزار تاسف و پشیمانی از پذیرفتن و درک حضور دوستان در ایام نوروز معذور، و امید است که ... ."

جالب است که بعد از آل احمد، بیش از همه در آثار داستانی یک بانوی شیرازی به جشن نوروز بر می خوریم که همسر همان نویسنده دید وبازدید عید بود.

سیمین دانشور در یک داستان کوتاه از مجموعه داستان "شهری چون بهشت" و نیز در رمان "جزیرۀ سرگردانی" به نوروز توجه می کند.

در داستان کوتاه "عید ایرانی ها » به یک عنصر نوروزی که حالا دیگر رو به زوال است -حاجی فیروز- می پردازد و در رمان جزیرۀ سرگردانی یک فصل را اساسا به نوروز اختصاص می دهد و در آن راوی به شرح و وصف آداب نوروزی برای خارجیانی می پردازد که در جشن نوروز حضور یافته اند.

دانشور در این شرح و بسط، سعی می کند جنبه های اسطوره ای بزرگترین عید ایرانیان را از یاد نبرد و از دود کردن اسفند و برسم می نویسد و می گوید:

احمد گنجور برسم (ترکه) در دست و کستی (کمربند زردشتیان) به کمر چند قدم راه رفت و سخنرانی اصلی اش را شروع کرد: « در نوروز کیهان از نو رویش می یابد. جشن نوروز جشن زایش زمین و آسمان است. فرورها که نام فروردین از نام آنها گرفته شده، به زمین می آیند و مهمان بازماندگان می شوند. فرورها فرشته نگهبان آدمیان در آسمان هستند. روح در گذشتگان هم هستند. حالا ما در انتظار فرورهای درگذشتگانمان هستیم.
لعل بیگم دستهایش را به هم زد و گفت: خدای من، پس آسمان ایران پر از فرشته است…

گنجور با صدایی جدی گفت: ضمنا انار درخت مقدسی است، چرا که شکوفه هایش شبیه شعلۀ آتش است. اما هفت سین که در این سفره می بینید نماد شادی و وفور نعمت و سمبل اهورامزداست که در رأس شش امشاسپند قرار دارد.
این بار موری انگشتانش را شمرد و گفت: با خودش می شود هفت تا.
گنجور گفت: درست گفتی. هفت سین.
سکوت کرد، انگار بقیۀ سخنرانی یادش رفته بود. بیژن به دادش رسید. بابا امشاسپندان چی هستند؟
گنجور لبخند زد: امشاسپندان صفات اهورا یا مظاهر او هستند. اهورامزدا با کمک آنها جهان را اداره می کند و عدد هفت مقدس است.
لعل بیگم گفت: همه تان می دانید که من مسلمانم، خواستم بگویم در اسلام هم هفت ملک مقرب داریم، جبرائیل، میکائیل، ...
گنجور نگذاشت لعل بیگم حرفش را تمام بکند، گفت: زرتشتیان بالای سفرۀ هفت سین، کتاب اوستا را می گذارند و ما مسلمانها قرآن می گذاریم و با برسم هایش به قرآن کریم اشاره کرد.
مستر هیتی پرسید: حالا آمدیم یک ایرانی یهودی بود.
بیژن پیشدستی کرد: خوب،آن وقت تورات می گذارد .

قدیم ترین داستان نویسی که در آثار خود به نوروز توجه می کند عبدالحسین صنعتی زاده کرمانی است. او که پدر رمان تاریخی ایران خوانده می شود از اولین رمان نویس های ایرانی و صاحب رمان های متعددی  است که از آن میان سه رمان « دامگستران یا انتقام خواهان مزدک »، « مجمع دیوانگان » و « رستم در قرن بیست و دوم » در دهه اول قرن شمسی حاضر و تقریبان همزمان با « یکی بود یکی نبود » جمال زاده نوشته شده اند.

از این میان در رمان « مجمع دیوانگان » صنعتی زاده به آینده سفر می کند و نوشدن بشر را نوید می دهد که از قضا همزمان است با نوروز ایرانیان و نوشدن طبیعت.

پس از صنعتی زاده باید از علی دشتی یاد کرد که اگرچه یک رمان با عنوان "فتنه" نیز در کارنامۀ خود دارد اما داستان نویس نبود. او را باید بیشتر روزنامه نگار و اهل تحقیق به حساب آورد. دشتی در "ایام محبس" خود که شرح دورۀ کوتاه زندان اوست، مراسم نوروز را در میان زندانیان مطرح می کند.

اما توجه فولکلوریک به نوروز را باید در داستان "دختر رعیت" م. الف. به آذین جست. او چند مجموعۀ داستان و رمان دارد که معروف ترین آنها "دختر رعیت" است.

دختر رعیت ماجرای فریب خوردن کلفتی در خانۀ ارباب و نشان دهندۀ نگاه طبقاتی نویسنده به جامعه ایران است. در این داستان، وقتی ماجراهای کودکی صغرا قهرمان داستان تعریف می شود، از نوروز و مراسم آن بسیار یاد می شود.

"یک ساعت و هفده دقیقه مانده به آفتاب، سال تحویل می شد. خانم و حاج آقا از مدتی پیش بیدار بودند. دو تا کلفت ها نیز سرپا بودند و به دستور خانم، بساط هفت سین را در شاه نشین تالار بالا می چیدند."

اهمیت یادکردهای به آذین در این رمان از نوروز و سفرۀ نوروزی بویژه از این روست که به آداب و سنن گیلانیان نظر می افکند." سیر و سماق و سمنو و غیره، با یک کاسه آب جهت روشنایی و یک بشقاب چینی پر از برنج، نشانۀ برکت، در وسط سفرۀ قلمکار میان مجموعۀ برنجی بزرگی نهاده بود."

آخرین داستانی که باید در اینجا از آن نام ببریم "روز به در شده" نوشتۀ جواد مجابی است که در مجموعه داستان "از دل به کاغذ" آمده است.

مجابی در این داستان قصد دارد رقص و شادمانی مردمان را به مناسبت روز سیزده به در به نمایش بگذارد اما از آنجا که می داند چنین شرح و وصفی با تیغ برندۀ سانسور در روزگار ما مواجه  خواهد شد این رقص و شادمانی را در قالب لباس هایی بیان می کند که قاعدتا در تن افراد است.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
هاله حيدرى

سمنو تنها سین هفت سین است که از مخلوط کردن چند ماده مثل آرد گندم و جوانه گندم و آب تهیه می شود.

اگر در این روزها سری به میدان تجریش بزنید متوجه می شوید که تنها 'سین'ی هم هست که با نام و مارک های متفاوتی در بازار عرضه می شود. از سمنوی "لیلا" و "عمه شمسی" گرفته تا "آقای زاهدی."

ظاهراً سمنوی عمه لیلا معتبرترین مارک بازار تجریش است. عمه لیلا حدود ٨٠ سال است كه سمنو می پزد. او پيش تر فقط سمنو را به صورت نذرى مى پخت و بین در و همسایه پخش می کرد.

اما بعدها که طرفداران سمنوی عمه لیلا زیاد شدند و خانم های خانه نیز کار سخت درست کردن سمنو را کنار گذاشتند، توليد سمنو کارى جدى شد.حالا عمه لیلا سمنو را برای فروش می پزد و از راه آن کسب درآمد می کند.

در بازار تجریش تمام سمنو فروش ها مدعی داشتن نمایندگی معتبر از عمه خانم هستند. تاریخچه سمنوی بقیه عمه ها و دایی ها و خاله ها هم تقریباً به همین شکل است.

در زمان مادر بزرگ های ما که هم خانه ها بزرگتر بود و هم دل ها تا حدودی نزدیک تر، از اواسط اسفند فامیل دور هم جمع می شدند و سمنو و شیرینی می پختند و سبزه سبز می کردند. اما حالا دیگر شهرنشینی و آپارتمان کوچک و از همه مهم تر دور شدن از زندگی قیبله ای چنین اجازه ای به خانواده ها نمی دهد.

بیشتر خانواده ها نه تنها سمنو و شیرینی را از بیرون تهیه می کنند که سبزه شب عید را هم به راحتی می توانند از گلفروشی محل با قیمت مناسب بخرند.

با وجود این خیلی ها ناراضی اند. همیشه این وقت سال یاد روزهای قدیم می افتند و خاطرات آن روزها را برای جوانترهای خانواده تعریف می کنند که یاد آن روزها به خیر. وقتی بچه بودیم دور هم جمع می شدیم. ما بازی می کردیم و بزرگتر ها از شب تا صبح بیدار می ماندند تا سمنو بپزند.

پختن سمنو حال و هوای خاص خود را داشت. خانم ها از شب تا صبح به نوبت دیگ سمنو را ساعت ها بهم می زدند و برای داشتن سالی خوب و پر برکت برای همه فامیل دعا می خواندند. رسمی که حالا دیگر فراموش شده است.

روش درست کردن سمنو

برای درست کردن سمنو باید دانه هاى گندم را در جایی مرطوب گذاشت تا جوانه بزند. بعد جوانه ها را چرخ مى کنند و مقدارى آب روى آن مى ريزند. آن قدر جوانه آسیاب شده را هم می زنند تا شيره آن در آب حل شود. سپس آن را از صافي رد مى كنند. تفاله باقى مانده را آنقدر روی صافى فشار مى دهند تا عصاره گندم كاملا گرفته شود .

بعد از آن آرد را در يك ديگ مسى مى ريزند و در حالى كه مرتب آن را هم مى زنند، آب و شيره جوانه گندم را اضافه مى كنند. در اين مرحله، بايد آرد را خوب هم بزنند تا گلوله نشود.

مقدار آب شيره گندم بايد به اندازه اى باشد كه مايع رقيق و يكنواخت شود. بعد آن را در ديگ مى ريزند و ديگ را روى آتش مى گذارند تا جوش بيايد. مايع سمنو بايد با حرارت ملايم جوشيده و غليظ شود. نكته بسيار مهم در تهيه سمنو، هم زدن مرتب آن است تا گلوله نشود و ته نگيرد .

سمنو بايد در حرارت ملايم آنقدر هم زده شود كه آب آن كاملا تبخير شود و حالت كش دار پيدا كند . در آخر، در ديگ را مى بندند تا سمنو با حرارت ملايم آتش دم بكشد و خوب جا بيفتد. پختن و آماده شدن سمنو چند ساعت طول مى كشد، طورى كه ديگ هاى بزرگ سمنو را معمولا از بعدازظهر روى آتش مى گذارند تا صبح روز بعد آماده باشد.

پختن سمنو به اين شكل ديگر مرسوم نيست و فقط در مواردى كه كسى نذرى داشته باشد و بخواهد سمنو را در خانه تهيه كند مجبور به انجام اين كار سخت است . امروزه زحمت به هم زدن ديگ هاى بزرگ را همزن هاى برقى مى كشند و شاگرد سمنو پزى فقط مجبور است ساعت ٥ صبح بيدار شود و جوانه هاى چرخ شده را با آب مخلوط كند.

آقاى زاهدى سمنوپزى معروفى در منطقه شميران دارد كه در تمام سال مى توان از خوردن سمنوهاى او لذت برد. اما هفته آخر اسفند كه از ساعت ٨ صبح مردم براى خريد سمنو صف مى بندند سمنو جيره بندى مى شود و آقاى زاهدى به هر نفر فقط يك كيلو سمنو مى دهد كه آن هم تا در عرض يك ساعت تمام مى شود.

به گفته آقاى زاهدى  " سمنو مختص سال نو و سفره هفت سين نيست و من در طول سال مشتريان ثابتى دارم كه سمنو دوست دارند.  سمنو داراى ويتامين B فراوان، مغذى و انرژى زا است و داروى طول عمر و آرامش اعصاب است."

سمنو در بازار با قيمت هاى متفاوتى عرضه مى شود. اگر فقط سمنو را براى سفره هفت سين بخواهيد مى توانيد آن را با قيمت بسيار ناچيز و در بسته هاى كوچك تهيه كنيد. ولى اگر مايل به خوردن آن نيز هستيد بايد هزينه بيشترى بپردازيد تا با سمنوى مرغوب و خوشمزه، كامتان را تا آخر سال شيرين نگاه داريد.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
هاله حیدری

هر سال اوایل اسفند سر و كله ماهى قرمز ها پيدا مى شود که از نزدیک شدن نوروز و بهار خبر می دهند. ماهى قرمز از حدود ١٠٠ سال پیش مهمان سفرهای نوروز شده و حالا دیگر یکی از نشانه هاى سفره هفت سين است. كارشناسان شيلات تعداد ماهى هاى قرمز را بين ٥٠ تا ٧٠ ميليون برآورد می کنند.

مدت ها این سئوال برایم وجود داشت که این همه ماهی قرمز از کجا می آید. می خواستم بدانم اين موجودات كوچک کجا و چطوری پرورش پیدا می کنند و چگونه به تنگ بلور سفره هفت سين ما می رسند.

تنها سرنخ گلفروشى ها و ماهى فروش هاى سر کوچه و خیابان بودند كه اين روز ها ماهی قرمز می فروشند.

رفتم سراغشان اما آنها اطلاعات دقيقي نداشتند. آنها که فکر می کردند من می خواهم ماهی قرمز بخرم و بفروشم سعی می کردند مرا قانع کنند که ماهى هايشان در شميران پرورش یافته اند و با آب تهران سازگارى دارند و مدت ها زنده می مانند. اما وقتی گفتم که می خواهم بدانم کجا پرورش پیدا کرده اند هیچکس نمی دانست.

سر انجام بعد از جستجو دریافتم که بخش عمده ماهی های قرمز در كاشان، اصفهان و رشت پرورش داده مى شود و از آنجا به ساير نقاط ايران فرستاده مى شود.

عمر ماهى هايى كه از كاشان و اصفهان مى آيند به دليل تفاوت املاح آب كمتر از ماهى هايى است كه از رشت آورده مى شوند. به همين دليل طرفداران ماهى هاى قرمز شمالى در تهران بيشتر است.

با اين توضيحات جستجو را از رشت شروع كردم و با كمك اداره شيلات آنجا به مزارع پرورش ماهى قرمز سر زدم.

اطراف شهر رشت در استان گيلان كنار بيشتر خانه ها بركه اى در مقياس بسيار كوچك ديده مى شود كه محل پرورش ماهى هاى قرمز است. در فصل زمستان مى توان ماهى هايى كه رشد بيشترى داشته اند را در سطح آب ديد ولى قبل از آن به سختى قابل باور است كه در زير آب كدر ماهى هاى كوچك ٢ گرمى زندگى مى كنند.

ماهى قرمز منبع درآمد خوبى براى اهالى سنگر و آقا سيد شريف در نزديكى شهر رشت است كه در اوايل اسفند بورس فروش ماهى هاى قرمز است.

ماهى ها به دو روش طبيعى و مصنوعى تكثير مى شوند. در روش طبيعى ماهى هاى مولد را در حوضچه نگهدارى مى كنند و نخ هاى پلاستيكى كه دور شيرينى مى بندند را در آب مى اندازند.

ماهى ها به خيال اينكه گياهان دريايى هستند روى آنها تخم گذارى مى كنند و صاحبان مزارع پرورش ماهى هر روز رشته ها را خارج كرده و تخم هايى كه به آنها چسبيده را در استخر ديگرى جمع مى كنند. تخم ها كم كم تبديل به لارو و بعد بچه ماهى مى شوند.

در شهريور ماه وزن ماهى ها به ٢ تا سه گرم مى رسد . بيشتر ماهى هايى كه تا آن زمان زنده ماندند تا اسفند هم دوام مى آورند.

دو سال پيش كه وزارت بهداشت اعلام كرد ماهى هاى قرمز ناقل بيمارى هستند آقاى محمدى، صاحب مزرعه بزرگ پرورش ماهى قرمز در محله آقا سيدشريف، ٢٥ ميليون تومان ضرر كرد.

بعد از آن سال خيلى ها ورشكست شدند و استخر ها را تبديل به شاليزار كردند كه به مراتب كارى كم سود تر و پر دردسر تر است. ولى آقاى محمدى با وجود زيانى كه ديده بود اين كار را رها نكرد و حالا با خوشحالى مى گويد كه امسال محصول خوبى داشتم.

غذاى ماهى ها آرد و سبوس برنج است و به گفته آقاى محمدى با اين غذا ماهى ها رنگ بهتر و شفاف ترى پيدا مى كنند و مقاومتشان هم بيشتر مى شود. او تاكيد مى كند: "وقتى ماهى سرحال و زرنگى را ديديد مطمئن باشيد كه غذاى خوب خورده است."

روش ديگر توليد ماهى قرمز، تكثير مصنوعى است كه به طريق دستى تخم ها را بارور مى كنند و آنها در استخر هاى پرورش لارو نگهدارى مى شوند. در اين روش بيشتر لاروها به ماهى تبديل مى شوند.

به دليل اين كه ماهى قرمز ها را مى توان مانند ماهى كفال در كنار قزل آلا پرورش داد و نيازى به استخر جداگانه ندارد؛ حتى مزرعه دارهاى ماهى هاى گوشتى هم ماهى قرمز پرورش مى دهند.

در بهمن ماه چند مزرعه دار كه استخرهاى بزرگ تر و مجهزترى براى پرورش ماهى دارند ماهى ها را جمع آورى مى كنند و به همراه توليدات خود به دلالان ماهى قرمز مى فروشند.

حمل و نقل ماهى ها بايد به وسيله تانكرهاى ويژه حمل و همراه با اكسيژن دهى انجام گيرد اما چون اين كار مقرون به صرفه نيست ماهى هاى قرمز را با پيمانه هاى مخصوص در دبه هاى ٢٠ ليترى مى ريزند و با وانت به ديگر شهرها منتقل مى كنند. هر چه تعداد ماهى هاى قرمز در دبه ها بيشتر باشد ميزان تلفات احتمالى آنها بيشتر است.

ماهى هايى كه به تهران مى آيند در بازار تره بار جاده بهشت زهرا  به واسطه هاى خيابان مولوى فروخته مى شوند و در ظرف هاى بزرگ فيبرى تا اواسط اسفند نگهدارى مى شوند.

خرده فروش هاى سطح شهر تهران آنها را در حجم كمترى از خيابان مولوى خريدارى مى كنند و در گلفروشى ها يا مغازهاى عرضه ماهى قرمز تک به تک مى فروشند.

حداقل قيمت ماهى قرمز ٣٠ تومان است اما گاهى نيز در بعضى مناطق شهر به ٥٠٠٠ تومان هم فروخته مى شود. ماهى هاى قرمز زيبا با وجود عمر كوتاهشان* شادى و زندگى را بر سر سفره هاى هفت سين مى آورند.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید

* آقاى زيگعلى، يکى از کاربران سايت، توضيح مفيدى در اين مورد داده اند که عمر ماهى هاى قرمز الزاما کوتاه نيست و اگر اين نوع ماهى ها در شرايط مناسب نگهدارى شوند مى توانند از ده تا بيست سال زندگى کنند. رکورد ثبت شده براى عمر يک ماهى از اين نوع ٤٣ سال است. با تشکر از اين کاربر.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
آزاده نوری

شب چهارشنبه سوری تا چند دهه پیش به عنوان یک جشن آئینی و با جزئیات برگزار می شد. امروز بخشی که به آن توجه بیشتری می شود، بر پا کردن آتش و پریدن از روی آن است. 

در گذشته در اين مراسم ترانه ها و آهنگ های زیادی خوانده مى شد. حتی براى هر بخش از مراسم از جمله پریدن از روی آتش، قاشق زنی، خوردن آجیل چهارشنبه سوری و فالگوش ايستادن ترانه هایی وجود داشت.

اسماعیل خان مهرتاش، آهنگساز و کارگردان تئاتر، که تئاتر جامعه باربد را در لاله زار سرپرستی می کرد، بخشی از این ترانه ها را بازسازی کرد، روی آنها آهنگ گذاشت  و از شاعران طنزپرداز آن زمان خواست تا برای آنها شعر بسرایند. و آن گاه این ترانه ها بین دو پرده نمایشنامه و هنگام تعویض دکور ها برای مردم اجرا می شد.

اين میان پرده ها-که چون جلوى پرده اجرا مى شد به آن پيش پرده مى گفتند- به سبک  ترانه های کوچه بازاری اجرا می شد و آن قدر بین مردم جا باز کرده بود که در رادیو و بعدها در تلویزیون هم آنها را در شب چهارشنبه سوری پخش می کردند.

اجراى این آهنگ ها در تلويزيون معمولا به صورت تئاترى بود. مثلا خواننده اى که چادر به سر داشت برای قاشق زنی به در خانه ها می رفت و تصنيف قاشق زنى مى خواند و یا هیزم فروش هایی که چوب و بوته برای آتش چهارشنبه سوری می فروختند، آهنگ های چهارشنبه سوری را اجرا می کردند.

مهرتاش پیش پرده های دیگری هم با موضوعات مختلف دارد که از آن ميان پیش پرده های سال نو، هفت سین، بهاریه، مشاغل مختلف، پائيزه ها و ترانه های فروشنده های دوره گرد را مى توان نام برد. 

محمد صفار منتشری یکی از شاگردان مهرتاش است که بعد از سال ها پیش پرده های چهارشنبه سوری را با تنظیمی تازه آماده انتشار کرده است.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
هاله حيدرى

وقتی می خواستم به رشت بروم دوستی سفارش کرد که حتما بازار ماهی فروشان را ببینم. آدرسش را گرفتم و در اولین فرصت رفتم آنجا. مرکز شهر رشت نزدیک میدان شهرداری، راسته ای است که فقط ماهی می فروشند.

از دور صدای ماهی فروشان به گوش می رسید. ماهی سفید، ماهی آزاد، ماهی کفال، ماهی کپور، قزل آلا، ازون برون و ... ماهی دو هزار تومان، ماهی پنج هزار تومان، برای من این همه ماهی و این همه شلوغی در بازار، آن هم بازار ماهی فروشان، تازگی داشت.

در دهانه بازار زنیبل های زیبایی در یک ردیف کنار هم چیده شده بودند. این زنبیل های بزرگ پر بود از انواع ماهی که بعد از صید روزانه از استخرهای پرورش ماهی، رودخانه ها و دریای خزر به بازار منتقل شده بود.

چند جا عده ای جمع شده بودند دور تعداد زیادی ماهی که روی سنگفرش ریخته بود. یک نفر در آن میان با صدای بلند و با لهجه شیرین گیلکی می گفت: هشت هزار تومان، هشت هزار و پانصد تومان، هشت هزار و نهصد تومان. بعد هم سه بار تکرار کرد و گفت فروخته شد.

یکی زنیبل آورد و همه ماهی ها را جمع کرد. بعد مقدار زیادی دیگر ماهی روی زمین ریخته شد و دوباره قیمت گذاری شروع شد.

محمد یکی از فروشندگان بازار برایم توضیح داد که این کار هر روزه است و صیادان ماهی های صید شده را به این بازار می آورند و اینجا به قول معروف "چوب می زنند" و آن را با بالاترین قیمتی که خریداران پیشنهاد می کنند می فروشند.

این خریداران در واقع ماهی را در بازار می خرند و به صورت خرده فروشی در مغازه های دیگر نقاط شهر به مشتریان عرضه می کنند.

بازارماهی فروشان رشت یکی از دیدنی ترین و زنده ترین جاهایی است که به عمرم دیده ام. شور و حرارت عجیبی در راسته ماهی فروشان جریان داشت. بعضی ماهی ها هنوز زنده بودند و در میان هم وول می خورند.

بعضی نیز روی پیشخوان مغازه کنار هم چیده شده بودند. برخی نیز به سقف آویزان بودند. ماهی شور و ماهی دودی از در و دیوار آویزان بود. تعدادشان گاه آنقدر زیاد بود که شیبه موزه بود تا مغازه ماهی فروشی.

گیلانی ها ماهی شور و دودی را به عنوان چاشنی استفاده می کنند. در ظرف هایی نیز تخم ماهی یا "اشپل" شور گذاشته بودند. از تخم ماهی تازه کوکو درست می کنند که فوق العاده لذیذ است و از "اشپل" یا تخم ماهی شور نیز به عنوان چاشنی غذا استفاده می کنند و معمولا جای ثابتی در سفره اکثر گیلانی ها دارد.

در سراسر این راسته فقط ماهی بود و ماهی. در اندازه ها و انواع مختلف. بوی ماهی فضا را پر کرده بود. از ماهی پرورشی گرفته تا ماهی رودخانه و دریا. برخی از فروشندگان نیز در حال تمیز کردن ماهی بودند.

در هیاهوی بازار گم شده بودم. همه دعوتم می کردند که از ماهی هایشان عکس بگیرم. یکی می گفت ببین خانم این ماهی هنوز زنده است. برخی با خوشرویی تمام در باره چگونگی نمک سود کردن ماهی می گفتند و برخی در باره نحوه طبخ آن.

ماهی فروش ها بعد از فروش معمولا ماهی ها را همانجا تمیز کرده و تحویل مشتری می دادند. با چنان تبحری پولک ها را جدا و شکم ماهی را خالی می کردند که هر لحظه فکر می کردم همین حالاست که دستشان را ببرند. در فاصله چند دقیقه ماهی ها را قطعه قطعه و تمیز شده تحویل مشتری می دادند.

برخی ماهی ها نیز کوچکتر از بقیه بودند که گیلانی ها به آن "کولی" می گویند و همانطور كامل سرخ می کنند.

بازار ماهی فروشان رشت و انزلی همیشه شلوغ و پرهیاهوست اما این روزها که زمان کمی تا عید نوروز مانده، شلوغ تر از همیشه است. جا برای سوزن انداختن نیست.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
شوكا صحرائى

آثار تجسمی نازنین آیگانی اعم از نقاشی، تصویرگری، و چیدمان یا اینستالیشن به دلیل گرایش جدی او به ادبیات و علوم انسانی و تجربه های بسیارش در این زمینه همیشه رنگ و بوی ادبی داشته اند.

نقش "واژه" در آثار او را می توان دلیلی برای این مدعا دانست. او درسال های ١٣٧٨ تا ١٣٨٠ در مجموعه سه نمایشگاه از هنر مفهومی (conceptual art) برای کودکان - که از اولین تجربه های هنر جدید برای کودک در ایران بود- با تاکید بر موضوع استعاره و تعاریف ساده فلسفه برای کودکان از چیدمان برای بیان ادبی و فلسفی استفاده کرد.

اما در كار تازه او با عنوان "مذاب"، كه در گالرى باران به نمايش گذاشته شده، برخلاف همیشه نقش ادبیات غیرمستقیم است.

با وجود آن که طرح این اثر (اینستالیشن مذاب) برگرفته ازیکی از شعرهایش با عنوان جنسیت (sexualite) است، اما این بار برخوردی متفاوت با دغدغه های ادبی اش دارد.

نقش فرم و استفاده از عناصر طبیعت همچون آتش، خاک، خون و گیاه، وبیان غیرمستقیم از ویژگی های "مذاب" است.

"مذاب" حکایت رابطه ای بیماراست. رابطه ای که می آید و ادامه می یابد، اما نه رویشی در پی دارد و نه جوانه ای، رابطه ای که نه به شکوفایی می انجامد و نه به زایش.

"مذاب" حکایت زن و مرد است. حکایت آن گونه ازروابط انسانی که به دلیل قرار نگرفتن در جای درست و شکل درست خود، عذاب و تنهایی در پی دارد. گاو بر زمین خیش می کشد و آن را برای رویش و خلق مهیا می کند.

نازنين آيگانى در باره "مذاب" مى گويد: "درتمثیل هاى اين اثر خیش به جای آن که بر گرده گاو بسته شده باشد به شاخ او بسته شده است و او را در حرکتی عذاب آور به عقب می کشد. گردن گاو کشیده می شود و در پی این حرکت دردآور زخمی که بر تن زمین می زند نیز عمیق تر از حد است."

"جان زمین می خراشد، زخم می شود و از زخم ها خون بیرون می زند. زن عذاب می کشد، مرد عذاب می کشد، و در پی این شکنجه ناگزیر، زخم تا ( سر) ذهن زن ادامه می یابد."

"ذهن همان آتشفشان زمین است که در پی زخم این خیش برآن فوران می کند، "مذاب" فواره می کند و زن و مرد و گاو و زمین و خیش و جوانه و مرگ و زایش، همه و همه می سوزند و خاکستر می شوند. همه چیز نابود می شود و این دو بی آن که بخواهند، در پی این جدال ناگزیر، یکدیگر را عقیم می کنند."

از ویژگی های دیگر "مذاب" می توان به موسیقی خاص آن اشاره کرد. اصوات، کشش ها، تیزی های عذاب آور، صدای چکیدن قطرات برزمینه ملودیک ساده اثر، همه وهمه، نشان از درک عمیق و درست "بهرنگ بقایی" آهنگساز مذاب دارد .

وی که تجربه های بسیاری در زمینه آهنگسازی تئاتر دارد با تاکیدهای درست ما را یاری می دهد تا در حس اثر سهیم شویم.  فضاسازی های روایتگر او، نشان از دریافتی مستقل از مفهوم "مذاب" دارد که در عین استقلال هنرمند در خلق به یاری چیدمان شتافته است.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

در چند کیلومتری شهر مشهد و در نزدیکی روستایی به نام چهارچشمه، یک مجتمع بزرگ اداری است که در برابر آن هر روز چند صف طولانی تشکیل می شود. گاهی وقت ها این صف ها به اندازه ای طولانی است که افرادی از شب قبل درآنها نوبت می گیرند.

این مجتمع اداری مربوط به دفتر امور اتباع و مهاجرين خارجی وزارت کشور ایران است كه همه روزه شمار زیادی از مهاجرين افغان به آن مراجعه می کنند. عده ای خواهان بازگشت به افغانستان هستند، عده ای خواهان تمدید مدارک اقامتی خود هستند و عده ای هم می خواهند که از این دفتر مجوز مسافرت به شهرهای دیگر ایران را بگیرند. اما اکنون طرحی به منظور سازماندهی مهاجرین افغان شروع شده که به نظر می آید با تمام طرح های قبلی متفاوت است.

آمارهای رسمی در ایران حاکی از این است که افغان های مهاجر هم اکنون حدود ٤ درصد جمعیت ایران را تشکیل می دهند. کمتر از نیمی از جمعیت این افغان ها به طور متوسط بیش از بیست سال را در ایران سپری کرده اند.  یک و نیم میلون افغان دیگر نیز سال ها در ایران زندگی کرده اند و اکنون به صورت غیر قانونی در ایران به سر می برند.

در طرح جدید دفتر امور اتباع و مهاجرين خارجى وزارت كشورايران اعلام كرده اگر مهاجرين خارجي غيرمجاز اقدام به بازگشت به افغانستان نکنند، در صورت دستگیری مجبور خواهند بود تا 5 سال را در اردوگاهی ویژه سپری کنند که ماهیتی شبیه زندان دارد.

در حقیقت از هم اکنون روشن شده است که در صورت عملی شدن این امر، باید یک و نیم میلیون تبعه افغانستان که مدارک اقامتی معتبر در ایران ندارند، به زندان بروند!

اما وزارت کشور مدارک اقامتی کسانی را که به شکل مجاز در ایران به سر می برند برای مدتی تمدید می کند. برای اولین بار این طرح از طریق اینترنت انجام می شود به این معنا که افغان ها بجای انتظار در صف های طولانی می توانند به یکی از کافه نتهای سطح شهر مراجعه کنند و از طریق سایت اینترنتی وزارت کشور (www.amaiesh3.ir) درخواست تمدید مدارک اقامتی خود را ارائه كنند.

البته این امر ضمن این که تسهیلاتی را فراهم کرده، مشکلاتی را نیز به وجود آورده است. از جمله عدم آشنایی بسیاری از افغان ها با اینترنت و نیز معرفی یک تبعه ایرانی دارای کارت ملی به عنوان كارفرما و ضامن.

یکی از نکات بسیار مثبت این سایت این است که مشاغلی را که افغان ها می توانند به طور قانونى به آنها بپردازند،  مشخص کرده و شرايط آن را روشن کرده است. براساس اطلاعات ارائه شده در این سایت اینترنتی  مردان ١٨ تا ٦٠ ساله مى توانند با دريافت كارت مجوز كار به مشاغلی که برای افغان ها بلامانع اعلام شده بپردازند.

در اين طرح، هر فرد بالای ١٨ سال باید حدود ٨٠ دلار برای دریافت کارت و طی مراحل قانونی آن، البته برای یک مدت مشخص، بپردازد.

استان های مرزی و نیز چندین استان دیگر به عنوان استان های ممنوعه برای افغان ها تعیین شده و آنها حق اقامت و کار در این مناطق را ندارند.

افغان های دارای مدارک قانونی معتبر نیز هنوز نمی توانند با این مدارک اقدام به بازگشایی حساب بانکی نمایند، و یا به طور قانونى دارائی هایی که نیاز به ثبت دارد، مانند زمین، مسکن، اتومبیل، و سیم کارت تلفن همراه، را به نام خود ثبت کنند.

همچنين ایران گله مند است که حضور دو و نیم میلون مهاجر افغان روزانه حدود ٥ میلیون دلار هزینه دارد و می گوید مبلغی که از سوی سازمان ملل به اين منظور پرداخت می شود کافی نیست.

اگر چه ابتدا برای استفاده از این سایت یک دوره معین اعلام شده بود اما اکنون اعلام شده است که این سایت اینترنتی جهت اطلاع رساني فعال خواهد ماند و مسئولين مربوطه در نظر دارند از اين پس برنامه هاى دیگری را نیز از طریق این سایت دنبال کنند.

یکی از این برنامه ها امکان "گرفتن برگه تردد" است. در طول تمام این سال ها  مهاجرینی که قصد داشته اند، در ایران از شهری به شهری دیگر مسافرت کنند، باید از ادارت اتباع  وزارت کشور درخواست برگه تردد می کردند که نوعی مجوز مسافرت است. 

ديگر این که براى گرفتن نامه ثبت نام فرزندانشان مى توانند از طريق اين سايت اقدام نمايند و نيازى به مراجعه به دفاتر اتباع نيست. اما با توجه به اين كه طرح آمايش ٣ مهاجرين براى اولين بار است كه به صورت اينترنتى در ايران اجرا مى شود هنوز هم به زمان زيادى نياز است تا هم  اتباع افغانستان و هم ادارت مربوطه در ايران با ابعاد آن آشنا شوند.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.