Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
Subscribe to RSS - ایران
ایران

مقالات و گزارش هایی درباره ایران

مايکل اکس ورتی*

کلات نادری به رغم نامش که قلعه و قصر نادر معنی می دهد، چيزی بيش از قصر است، و حتی قرنها پيش از سلطنت نادرشاه  که نام خود را از آن گرفته دارای اهميت بوده است.  کلات نادری فلات وسيعی است و بخشی از دشت خاوران. کلات درست در مرز شمال خراسان امروزی قرار گرفته و محدوده شمالی آن در خاک ترکمنستان است.  شهر مشهد در ۱۷۰ کيلومتری جنوب غرب آن واقع شده است. دور تا دور فلات توسط کوهها و صخره های پرشيب احاطه شده و کمتر جای نفوذ به داخل دارد، از اين رو به درستی دژ طبيعی نام گرفته است.

از آنجايی که کلات در نزديکی جاده ابريشم بين شهرهای ماورا النهر(فرارود) و نواحی مرکزی فلات ايران قرار داشت از ديرباز دارای اهميت بود. اين فلات همچنين مسير عبور ارتشهای مهاجم بود. درقرن چهاردهم ميلادی( اواخر قرن هشتم قمری) قشون تيمورلنگ در آغاز گسترش سلطه خود به سمت غرب، اين فلات را محاصره و کلات را تسخير کردند.  سلطان محمد خوارزمشاه در نظر داشت در اين فلات مقابل مغولها بايستد. اما در عوض به سمت غرب فراری شد.

نادر شاه در نزديکی کلات تولد يافت.  او کلات را تحت کنترل خود در آورد. در دوران پرآشوب سالهای پايانی صفويه که فرماندهان جنگی رقيب نادر،  در پی فتح اصفهان توسط افغان ها   و سقوط حکومت صفوی، برای سلطه جويی مبارزه می کردند، کلات پايگاه نادر بود.

نادر با عزل شاه طهماسب دوم خود را نايب السلطنه و  بعد از چند سال با تاجگذاری به پادشاهی ملقب کرد. اما در طول همه اين رويدادها خراسان و کلات پايگاه و هسته اصلی فرمانروايی او بود. هر گاه مصلحت سياسی ايجاب می کرد او ادعا می کرد که هيچگونه جاه طلبی سياسی ندارد و تنها قصدش برقراری ثبات است تا بدين ترتيب بتواند مدتی در کلات آرام بگيرد. نادرشاه مرتب از خراسان ديدن می کرد و در هر سفر از کلات می گذشت تا از پيشرفت ساخت و ساز در آنجا که خود دستورش را داده بود آگاه شود. بنا به تاريخچه ای که از او مانده، اين ساخت و سازها شامل بود بر باغها، ميدانها، حمامها و مسجدها،  قصر، خزانه،  و همچنين آرامگاهی که برای خواب ابدی خود در نظر گرفته بود.او همچنين دستور داده بود تا ديوارها و دروازه هايی که برای تقويت استحکامات طبيعی ساخته شده بودند تکميل شوند.  خزانه ای که نادر ساخته بود با غنائم و ثروتهايی که  از  هند غارت شده بود پر شد.

اما هيچيک از اينها در آخرين بحران دوران سلطنت نادرشاه  هنگامی که برادرزاده و بسياری از نزديکترين پيروانش عليه  بی رحمی ها و زياده جويی ديوانه وارش شوريدند بکارش نيامد. او برای حفظ جان زنان و فرزندانش آنها را به کلات فرستاد. اما پس از آنکه به قتل رسيد برادرزاده اش نيرويی از بختياری ها را به کلات روانه کرد.  آنها با استفاده از نردبانی که يک نفر بطور اتفاقی و يا عمدی در کنار برجی جا گذاشته بود به داخل کلات راه يافتند.  همه مردان خانواده سلطنتی و حتی زنان حامله را بقتل رساندند. تنها يکی از نوه های نادرشاه به اسم شاهرخ زنده ماند که بعنوان فرمانروايی دست نشانده مدتی کوتاه حکومت کرد.

قصر خورشيد

معروفترين جاذبه ديدنی کلات نادری قصر خورشيد است. اين قصر از ۶۵ برش سنگی ساخته شده و دارای سه طبقه زيرزمين همکف و بالا است. گچبريها و طلاکاريهای فراوانی در درون قصر ديده می‌شود و ديوارهای آن بارها برای يافتن گنجهای نادر شکافته شده‌اند. نکته جالب در معماری اين بنا نقش پرندگانی مانند طوطی و ميوه‌هايی مانند موز و آناناس است که حکايت ازهندی بودن معماران قصر می‌کند که نادر شاه آن هارا بايد از هند آورده باشد.

روبروی قصر خورشيد مسجد گنبد کبود متعلق به دوران ايلخانان و احيا شده توسط نادرافشار ديده می‌شود  که در شبستان آن يکی از سلاطين آل جلاير مدفون است. نرسيده به کلات و در ابتدای دوراهی باجگيران آبشار زيبا و پرآب قره سو قرار دارد که در ايام تابستان تفرجگاه مشهديها است.

تنها راه ارتباطی کلات از طريق تونلی است که احداث آن پيش از انقلاب آغاز شده و بعد از انقلاب به پايان رسيده است. نکته عجيب درباره اين تونل اين است که ابتدای آن فراخ تر است و هر چه به انتهای آن نزديک می‌شويد تنگ تر می‌شود.

بعد از تونل شهر کلات نادری به شکلی مستطيلی در کنار رود کلات ساخته شده است. همان رودی که در ادامه به دشت خاوران - قره قوم - ميرسد و پس از طی مسافتی به آمودريا می‌ريزد.

يکی ديگر از بناهای تاريخی منطقه بند نادری است که در چهار کيلومتری شرق کلات قرار دارد. اصل اين بنا متعلق به دوران سلجوقی است و در دوران نادر ترميم شده است. تاج سد در حدود ۹۵ متر ارتفاع آن ۷۰ متر و ضخامت سد بين ۲۰ تا ۲۷ متر در نوسان است. آجر و ساروج در ديواره سد و سنگ و ساروج در قسمتهای جانبی آن به عنوان مصالح به کار رفته است.

کتيبه نادری در دربند که  يکی از وروديهای کلات است بر روی سنگ نوشته شده است. بيست و چهار بيت اين کتيبه در رثای نادر فرزند شمشير است که چهار بيت اول آن فارسی و بقيه ترکی درگزی است. پايان کتيبه به علت مرگ نادر رها شده است.

در کنار کتيبه نادر و بر بالای تنگه دربند برج هشت متری ارغونشاه قرار دارد. اين برج از کف رودخانه چهل متر ارتفاع دارد. ورود و خروج به حصار کلات در گذشته ازاين برج مراقبت می شده است.

در کنار اينها بايد به لوله کشی دوازده هزار متری اشاره کرد که بوسيله آن استادکاران ايرانی با تراشيدن دل سنگها با قطر يک متر و قرار دادن آنها با طولی در حدود ۳۰ تا ۶۰ سانت در کنار هم  آب را از آبشار قره سو به قصر خورشيد می‌آوردند.

همچنين سيصد و شصت حوض سنگی ارتفاعات  دهکده خشت که گويا نادرهر روز از يکی از آنها برای آب  لشگريانش استفاده می کرده است.

درارتفاعات بالای کلات قلعه ای به نام فرود ديده می‌شود و در شاهنامه فردوسی به کلات و نبردی که در آن بين ايرانيان و تورانيان به رهبری فرود پسر سياوش در می‌گيرد اشاره شده است.

از ديرباز و در دوران نادر شاه و تا زمان  رضا شاه برای جلوگيری از حمله تاتارها و ترکمنها و ازبکها  از آن سوی آمو  عشاير کرد، ترک، لر، عرب و فارس به اينجا کوچانده شده اند و همين باعث تنوع قومی و زبانی فراوانی در منطقه شده است.

در سراسر جنوب کلات کوههای هزار مسجد با پوشش جنگلی تنک ديده می‌شوند.  سراسر اين ارتفاعات را جنگل‌های خودروی سرو کوهی يا ارس پوشانده. چوب ارس بسيار مقاوم و سازگار با آب و هوای نيمه ‌مرطوب و خاک اسيدی است. در ارتفاعات هزارمسجد غير از ارس گونه‌های مختلف  زرشک، نسترن، گردو و پسته کوهی نيز ديده می‌شوند.

*مايکل اکس ورتی مولف زندگينامه نادرشاه است با نام شمشير ايران که امسال در لندن منتشر شد. وضع کنونی کلات و قصر خورشيد را از گزارش شهاب آزاده بر اين مطلب افزوده ايم.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

شهر امروزی مشهد، شهری است در حال گسترش و تغییر و زاییده دگرگونی هایی که  قاجارها وبخصوص پهلوی ها آغاز کردند و جمهوری اسلامی به صورت گسترده ای آن را ادامه می دهد.

در زمان رضا شاه با كشيده شدن فلکه بر گرد حرم امام رضا و خيابان هاى جديد و کم شدن کوچه های مارپیچ و دراز؛ شکل سنتی شهر اندکی تغییر کرد. پیش از آن مشهد مانند دیگر شهرهای تاریخی ایران متشکل از لایه هایی بود که با گذشت زمان بر گرداگرد ناحیه مرکزی شهر ایجاد شده بود و به این ترتیب بر وسعت شهر تا اندازه ای افزوده بود.

روند جدید در زمان رضاشاه بین سال های ١٣١٠ تا ١٣٢٠ با ‌تأسيس بيمارستان شاه  رضا (اکنون امام رضا)، كارخانه قند آبكوه، دانشكده پزشكى و نیز نصب اولین كارخانه برق در خیابان طبرسی سرعت قابل توجهی یافت.

اندکی بعد ورود ماشين تا حد زیادی چهره شهر را دگر گون کرد و در سال ١٣١٨ با ورود دو دستگاه اتوبوس شهری، اولین شبکه حمل و نقل مدرن مشهد ایجاد شد. در اولین سرشماری عمومی که در همان سال انجام شد، جمعیت مشهد در وسعت ١٦ کیلومتری شهر، بالغ بر ٧٦ هزار نفر اعلام شد.

با اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در شهریور ١٣٢٠ موجی از ناامنی روستاهای اطراف مشهد را فرا گرفت که باعث هجوم مردم از روستاهای اطراف به این شهر شد.

این هجوم با یک دوره قحطی ناشی ازکم آبی و خشک شدن قنات ها تشدید شد. تاسیس دانشگاه مشهد در شرایط آن روز ایران که مردم با  مظاهری از تمدن جدید آشنا شده بودند، و نیز گسترش خدمات درمانی  بر اهمیت شهر افزود.

در اواسط حکومت محمد رضا شاه،  مشهد  توسعه یافت اما توسعه ای بی رویه و نا منظم. بر این اساس در سال ١٣٤٦ یک طرح بیست و پنج ساله برای مشهد تدوین شد و فعالیت ها برای اجرای تخریب بافت های قدیمی و جایگزینی آن با سازه های مدرن آغاز شد.

در سال های ١٣٥٠ بود كه بازارهای قدیمی و مدارس اطراف حرم امام رضا به دستور دولت خراب شد. گر چه این کار بر فضای باز اطراف حرم افزود، اما  حذف بازارهای شرقی با ادویه و کالاهایی که بوی و عطر خود را داشتند، چهره مشهد را به کلی دگرگون کرد و گویی ناگهان رابطه مشهد را با گذشته اش قطع کرد.

در چند سال بعد از انقلاب اسلامی در ایران،  توسعه شهر مشهد در برخی موارد مطابق برنامه قبلی و در بسیاری موارد خلاف برنامه قبلی ادامه یافت. در سال های اخیر نوسازی اطراف حرم امام رضا که پرجمعیت ترین و فرسوده ترین بخش شهر را تشکیل می دهد، اصلی ترین مشکل شهر مشهد بوده است.

در سال ١٣٧١ طرح جدیدی با  هدف اجرای طرح نوسازی و بازسازی بافت های شهری اطراف حرم به عنوان یک طرح بزرگ و ملی تدوین شد و به تایید رهبر ایران رسید.

این طرح در افق سال ١٤٠٠ تدوین شد و بر اساس آن قرار است تا ٢٧٠ هکتار از فضای فرسوده اطراف حرم امام رضا احیا و یا نوسازی شود. البته در این طرح مسائل دیگر شهری مانند ایجاد قطار شهری یا متروی مشهد برای حل مشکل ترافیک سنگین شهر و نیز طرح تقویت شهرک های اقماری در اطراف شهر به منظور کاستن از تراکم جمعیت و آلودگی مشهد در نظر گرفته شده است.

اگرچه از تدوین اولین طرح نوسازی شهر مشهد در زمان محمد رضا شاه ده ها سال و از طرح مشابه آن بعد از انقلاب ١٤ سال می گذرد اما هنوز صدها هکتار از فضای شهری اطراف حرم امام رضا فرسوده باقی مانده است.

بخشی از این اراضی که توسط نهادهای مربوطه خریداری شده نیز سال هاست که خالی از سکنه است. به نظر می آید که نهادهای مربوطه هنوز نتوانسته اند تصمیم بگیرند که این بخشها را به شکل سنتی و قدیمی شهر احیا و حفظ کنند و یا آنرا به بخش نوسازی شده و مدرن شهر بیفزایند.

شايد بتوان گفت که بزرگترین دگرگونی پس از انقلاب درمجموعه اطراف حرم امام رضا رخ داده و به جای بازارها و بناهای تخریب شده، ساختمان هاى زيادى ترمیم شده،  چندین زیرگذر برای رفت و آمدها وتعدادی رواق و صحن جدید برای زائران ایجاد شده است.

به هر حال مشهد اکنون بزرگترین کانون مذهبی و یکی از شهرهای دیدنی  ایران است و با نزدیک به سه میلون جمعیت  دومین شهر ایران. مشهد کنونی به بسیاری از شهرهای اطراف خود در حال پیوسته شدن است و تفريحگاه هایی چون کوهسنگی و وکیل آباد جزئی از مشهد شده اند.

مساحت این شهر اکنون بالغ بر ٢٠٠ کیلومتر مربع است. این مساحت البته  به سرعت در جهت افقی در حال بیشتر شدن است و ناحیه قدیمی، در قلب بخش های رو به گسترش و نوساز شهر، مانند نقطه ای در حال کوچکتر شدن.

نقطه ای که البته در هر نگاهی توجه زیادی را به خود جلب می کند. راه هاى ارتباطی زمینی و هوایی رفتن به مشهد را آسان کرده و هر سال میلیون ها زائر و توریست ایرانی و خارجی از این شهردیدن می کنند.

محمد پويا و افسانه داوودى در گزارش مصورى، که در بالاى اين صفحه مى توانيد بينيد، به محله هاى قديمى مشهد رفته اند و گوشه هائى از تحول اين شهر را ضبط کرده اند.

 

 


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

يکى از شاخصه هاى اصلى فرش مرغوب ايرانى ثبات رنگ آن است. وجود رنگ هاى هنوز زنده در قديمى ترين فرش ها و پارچه هاى ايرانى نشان دهنده دانش ايرانى ها در اين زمينه است.

پژوهشگرانى که در اين زمينه مطالعه کرده اند معتقدند رنگ هاى باثبات و درخشان بافته هاى ايرانى اعم از قالى و پارچه عموما از منابع و رنگ هاى طبيعى به دست مى آمده است.

محمد جواد نصيرى در کتاب 'فرش ايرانى' مى نويسد:

"ایرانیان برای رنگرزی پشم و ابریشم از دیر باز از گیاهان رنگ دار نظیر انار، گردو ، روناس ، اسپرک و همچنین از حشره قرمزدانه  و یا از مواد طبیعی دیگری مانند خاک سرخ که از معادن استخراج می شده استفاده می کردند."

امروز اما تعداد کسانى که به اين روش کار مى کنند بسيار کاهش يافته و استفاده از انواع مواد شيميائى در کار رنگرزى متداول شده است. البته هنوز هم استفاده از رنگ هاى طبيعى در بعضى کارگاه هاى رنگرزى متداول است.

محمد جمشيدپور يکى از کسانى است که مى کوشد با استفاده از رنگ هاى طبيعى در رنگ کردن الياف نخى و ابريشمى حسن شهرت منسوجات و قالى هاى ايرانى در اين زمينه را  حفظ کند.

شوکا صحرائى در گزارش مصورى که از کارگاه رنگرزى آقاى جمشيد پور فراهم کرده نحوه کار در اين کارگاه را نشان مى دهد.

 

 


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

حسن سربخشيان، عکاس ٣٨ ساله ايرانی، به خاطر عکس های خبری که برای  "آسوشيتد پرس" گرفته بود مشهور شد و بسياری کسان عکس هايش را ديده‌اند.

می گويد برخلاف خواهر و برادرش، تا هشت سالگی هيچ عکسی از خودش نداشته و شايد به همين دليل، نياز به ثبت و ماندگار کردن وقايعی خاص، او را از بچگی به وادی عکاسی و فيلمبرداری کشانده است.

زمانی که تمام همسن و سال هايش در تبريز مشغول درس خواندن برای کنکور دانشگاه بودند، او اولين فريم عکس خود را از موشکباران تهران، انداخت. سال آخر دبيرستان هم شوق و مشغوليت عکاسی باعث شد که مردود شود و گرفتن مدرک ديپلم اش را به بعد از دوران سربازی موکول کند.

حسن سربخشيان از سال ١٣٧٦ بعد از فارغ التحصيلی از رشته عکاسی دانشگاه آزاد، به طور جدی وارد مطبوعات شد.

او بر اين باور است که زنده ياد "کاوه گلستان" و "عباس عطار" تاثير پررنگی در نوع نگرش او در عکاسی داشته اند. می گويد ١٠ روزنامه ای که در آن ها کار کرده، همگی تعطيل شده اند و ديگر رغبتی برای کار در روزنامه ندارد.

او تا بحال جوايزی را در مسابقات دانشجويی (۱۳۷۴)، مسابقه عکس سال ايران (۱۳۷۴)، جشنواره کودک و نوجوان سوره (۱۳۷۵)، جشنواره مطبوعات کشور (۱۳۷۸-۱۳۷۹-۱۳۸۱) مسابقه عکس مطبوعاتی کاوه گلستان(۱۳۸۳) و مسابقه عکس گفتگو(۱۳۸۳) به دست آورده است.

آقای سربخشيان در گيرودار عکاسی خبری، از پرداختن به دلمشغولی های شخصی‌اش دست بر نداشته و مشغول تهيه دومين مجموعه عکس خود است.  پيشترکتابی از او با نام "نبض زمان"، که تجربه هشت سال عکاسی‌ اش است، منتشر شده است.

دومين مجموعه‌ که بهانه‌ی ساختن اين گزارش چند رسانه‌ای است، مراسم عروسی اقوام مختلف ايرانی است. تضادها و نکات ظريفی که او از مراسم عروسی در مناطق کلات نادری، تالش، خوزستان، خرم آباد و درگز ثبت کرده، علاوه بر زيبائی تصويری يک بررسی در آداب اجتماعی ايرانی ها نيز به حساب می آيد.

حسن سربخشيان به گوشه و کنار ايران سفر می کند و از دريچه دوربينش سنت‌ها و فرهنگ‌های اقوام ايرانی را به تصوير می کشد و اميدوار است که صد سال بعد، وقتی مردم به اين تصاوير نگاه می کنند، همان حس غريب و تعريف نشده‌ای را داشته باشند که خودش امروز هنگام نگاه کردن به عکس های دوران مشروطه دارد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

مى‌گويند صاحبان فوتبال يعنى انگليسى ها بودند كه براى اولين بار اين ورزش پر هيجان را وارد ايران كردند. در اوايل قرن  و بين دو جنگ جهانى اول و دوم، در دوران رضاشاه اولين تيم ملى فوتبال ايران تشكيل شد و يك بار با تيم باشگاه نفتچى در باكو و بار ديگر با تيم افغانستان در كابل بازى كرد كه حاصل آن يك شكست و يك تساوى بود.

هرچند بازى فوتبال در ايران نزديک به يک قرن سابقه دارد اما شکوفائى آن به سال هاى دهه پنجاه بر مى گردد. رقابت هاى دو تيم پرسپوليس (پيروزى) و تاج (استقلال) و ايجاد دو جناح از طرفداران آنها در بين مشتاقان فوتبال اين شکوفائى را به اوج رساند.

در آن روزگار خيلى از ملى پوش هاى ايرانى با گيوه فوتبال بازى مى‌كردند و تنها يك نفر از آنها كه تازه از اروپا آمده بود كفش استوك دار داشت.

استادیوم آزادی 

در دهه بيست خورشيدى استاديوم قديمى شهر تهران يعنى امجديه ساخته شد. اما با پذيرش ميزبانى بازيهاى آسيايى تهران ديگر اين استاديوم قديمى جوابگوى سيل مشتاقان نبود.

به همين منظور در خارج شهر و در ابتداى جاده كرج، استاديوم بزرگ و جديد صد هزار نفرى آزادى، ساخته شد. اين استاديوم رسما در سال ١٣٥٤ افتتاح شد و اولين بازى در اين استاديوم بين تيم ملى ايران و باشگاه برزيلى گره ميو بود.

شهاب آزاده در گزارش مصورى که در اين صفحه مى بينيد ماجراهاى رفتن به استاديوم آزادى و تماشاى يک بازى فوتبال را روايت مى کند.

 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

لباس پوشيدن آدم ها همه جاى دنيا به نوعى معرف طرز تفكر آنهاست اما وقتى پاى ايدئولوژى و قانونگزارى به اين عرصه كشيده مى شود هر پيچش و چرخشى در انتخاب لباس از محدوده سليقه و تشخص فردى فراتر مى رود و تعبيرهاى اخلاقى، اجتماعى و سياسى پيدا مى كند.

لباس پوشيدن و آرايش هيپى ها در سال هاى دهه شصت شاخص اعتراضى بود که در آمريکا به جنگ ويتنام شکل گرفت و بعدا در سراسر دنيا به پوشش متداول جوانانى که به چيزى معترض بودند تبديل شد.

چينى ها در سال هاى حکومت مائو مجبور به پوشيدن لباس هائى شدند که در ايران هم به لباس مائوئى معروف شد. پوشيدن اين طرح خاص لباس اگر در چين از سر اجبار بود در جاهاى ديگر دنيا، حداقل در اکثر موارد، نشانه اى از يک تمايل سياسى به تفکر چپ بود.

در ايران هم پس از مشروطه شیوه پوشیدن لباس ملی مطرح شد و در زمان رضا شاه برداشتن حجاب و دستار و گذاشتن کلاه پهلوی به سیاست دولت بدل شد.  از زمان استقرار حکومت اسلامى هم نحوه پوشش شهروندان، بخصوص زن ها، از مشغوليت هاى ذهنى و در عين حال دست و پاگير دولت ها بوده است.

در بسيارى از جوامع اسلامى  در تعبير و تفسیر آیات قرآن و روايت هایی که در مورد  نشان دادن مو و یا دست و صورت و بدن زن ها نقل شده  اختلاف نظر وجود دارد.  و حتی در جاهایی هم که قوانینی وضع شده،  اجرای این قوانین موضعی و بسته به سليقه مجريان است.

قوانين معطوف به پوشش مردها در اين جوامع معمولا فقط به قصد نشان دادن نوعى عدالت در مصاديق قانون است اما نه قانونگزار و نه مجريان قانون اين بخش از داستان را چندان جدى نمى گيرند.

از آن سو هم زن هائى که مبانى اين قوانين پوششى را بعضى از ديد مذهبى، بعضى از منظر سياسى و از همه بيشتر از ديد زيباشناختى قابل قبول نمى دانند به اشکال مختلفى از زير بار آن شانه خالى مى کنند.

اما براى کسانى که چادر و لباس و مانتوهاى تصويب شده اسلامى را نه در مخالفت سياسى يا مذهبى بلکه دلزده از بى رنگى و بى تنوعى آنها نمى پسندند پيدا کردن مد و پوششى که هم نشان از ذوق و سليقه شخصى آنها داشته باشد و هم اسباب درگيرى با مأمورين نشود چالشى است که طراحان زيادى را به کار کشانده است.

پريچهر رحيمى، که فارغ التحصيل رشته طراحى صحنه است و در دانشکده سينما و تئاتر دانشگاه هنر  'تاريخ لباس و طراحى لباس' تدريس مى کند سال ها در زمينه پوشش هاى قديم ايرانى ها پژوهش کرده و مجموعه اى از يافته هاى خودش را به صورت تنديس هائى با پوشش هاى ايرانى در ادوار مختلف فراهم کرده است.

نازنين معتمدى و عليرضا واصفى در دو گزارش مصور که در اين صفحه مى بينيد با خانم رحيمى در باره  يافته ها و ساخته هاى او گفتگو کرده اند.

 

 


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

چهارمین جشن خانه تئاتراز شنبه هشتم ارديبهشت ١٣٨٦ در خانه هنرمندان با صحبت های ایرج راد مدیرعامل خانه تئاتر آغاز گردید .

ايرج راد درقسمتی از صحبت های خود خاطر نشان کرد: پیام روز جهانی تئاتر پیام همدلی و اتحاد و برابری میان هنرمندان فعال این رشته در سراسر جهان است و این مسئله است که انستیتوی بین المللی تئاتر ( I T I ) همواره در طول سال های فعالیت خود به آن تاکید ویژه ای دارند، بنابراین ما بعنوان اعضای خانه تئاتر امیدواریم با برگزاری چنین برنامه هایی بتوانیم از کلیه  هنرمندان تئاتر ایران در جهت حمایت های معنوی و مادی و صنفی نقش ایفا کنیم و بتوانیم حرکت سازنده ای را انجام دهیم و البته اثرات آن را در سال ٨٦ ببینیم.

بعد از وی سهراب سلیمی که مدیریت این دوره از جشن ها را به عهده داشت به تشریح و معرفی برنامه ها پرداخت.

به جز دو روز اول کلیه مراسم در خانه هنرمندان برگزار گردید که البته بخشی از آن که شامل تئاتر خیابانی و نمایش های بی کلام و حرکات موزون بود در فضای بیرونی و بر روی سنی که به صورت موقت بر روی حوض خانه هنرمندان آماده شده بود اجرا و بخش دیگر که شامل سخنرانی ، اجرای نمایش های کوتاه و تقدیر از هنرمندان تئاتر بود در سالن های عزت الله انتظامی و ناصری و مراسم اصلی در تالار بتهون برگزار گردید.

در راهروها نیز نمایشگاه عکس از اساتید وبزرگان تئاتر همچنین عکس کارگردانان تئاتر ایران به نمایش در آمده بود.

در طول هفته تئاتر نمایشگران خیابانی هر روز از ساعت ١٦ برای علاقه مندان نمایش اجرا می کردند. یکی از نمایش های اجرا شده به کارگردانی وحید میر یونسی نمایش  'پاها' بود که طبق برنامه قراربود فقط روز اول به نمایش گذاشته شود اما با توجه به استقبال مردم روزهای بعد هم این کار به نمایش در آمد.

حرکات آیینی شامل رقصواره هاى کردی ، چوب ، رژه وعروسی نیز هر روز توسط گروه حرکت به مدیریت خانم فرزانه کابلی به اجرا در آمد و توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرد.

 


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

هفته فردوسی بهانه ای است دلپذیر برای چند نگاه دیگر به این حماسه سرای چیره دست که در دهکده باژ توس زاده شد  و به گفته یکی از ادیبان عرب  "قرآن قوم ایرانی"  را سرود.

در باره  روزگار این افسانه سرای بزرگ مستند کم است و شیوه زندگی و احوال خود او نيز در افسانه ها پیچیده شده.

اما اين حداقل را در باره اش مى توان گفت که:  به عنوان یکی از ایرانیان اصیل روزگار خود، شاهنامه را آفرید تا مردم ایران را، پس از حمله اعراب و آمدن اسلام، با میراث و ارزش های گذشته آشنا کند؛  کوشید زبان فارسی را زنده کند و با آمیزه ای از زبان فارسی و تاریخ ایران  شاهکاری بیافریند  پر از رمز و راز، حماسه و شور، دلیری  و شکوه  صحنه آرایی که تا امروز آبشخور روانی و معنوی فارسى زبان هاست.

همکاران جدید مدیا به همين بهانه چند گزارش مصور تدارک دیده اند که انتشار آن ها را با گزارشى از روايت نمايشى موسيقائی 'کودکان ايران زمين' از هفت خوان رستم آغاز مى کنيم.

سفر به ایران به روایت رستم
کار گروه "بچه های ایران زمین" به سرپرستی سودابه سالم

علی عطار

گروه "موسیقی کودکان ایران زمین" که در دهه هفتاد به سرپرستی سودابه سالم تشکیل و پس از وقفه ای در سال ١٣٨٣کار خود را از سر گرفت، دست به اجرای  کاری "موسیقایی-نمایشی" نو با  هنرمندی بیش از پنجاه کودک تهرانی زده است.

در این کار که "سفر به ایران به روایت رستم" نام دارد،  سودابه سالم با ابتکاری که حاکی از درک او از نیازهای فرهنگی کودکان از یک سو و شناخت موسیقی نواحی مختلف ایران از سوی دیگر است، داستان اسطوره ای "هفت خوان رستم" شاهنامه را با برداشتی جدید از زبان دختری نوجوان نقل می کند.

نقال داستان فاطمه غلامی (ایراندخت) است که روش نقالی سنتی شاهنامه را با استفاده ازتجربه های فنی تنها زن نقال ایران فاطمه حبیبی زاد (گردآفرید) به خوبی آموخته و بکار می برد.

سودابه سالم که فارغ التحصیل رشته موسیقی است و دوره های مختلفی در مورد موسیقی کودک در داخل و خارج کشور گذرانده است، سال هاست که به آموزش موسیقی کودک مشغول است.

او در کنار استفاده از روش های غربی مانند روش آموزش کارل ارف آلمانی، بر استفاده از عناصر موسیقی و فرهنگ بومی درموسیقی کودک تاکید دارد و می گوید: "تلاشى كه هميشه داشته‌ام اين بوده كه موسيقى كودك را در ايران تعريف كنم. نقالى و يا شاهنامه خواني آميخته‌اى از ادبيات، موسيقي، نمايش و حتى نقاشى است و بچه‌ها با خواندن اشعار شاهنامه در قالب اجراى موسيقى با ساير هنرها، نمادها و اسطوره‌ها آشنايى پيدا مى ‌كنند".

در "سفر به ایران به روایت رستم" سودابه سالم با استفاده ازهفت منطقه ای که رستم می پیماید، داستان سفر و حوادثی را که برای او پیش می آید با ملودی ها و ترانه های محلی آن نواحی بیان کرده است.

سفر رستم پس ازنابودی دیوها و اهریمنان ایران زمین با رسیدن به کوه دماوند که مسکن  دیو سپید است و پیروزی رستم بر او پایان می یابد. رستم از کوه دماوند سرازیر می شود و به شهری که راوی داستان آن را عجیب توصیف می کند، می رسد.

سرو صدایی که نوازندگان نو جوان با ابزار موسیقی شان روی صحنه ایجاد می کنند و صدای سرفه های متعدد نقال،  بیننده را به این فکر وا می دارد که این شهر عجیب همان "تهران امروز" است. گویی رستم که جهان پهلوان و از شناخته شده ترین عناصر تاریخ اساطیری ایران است،  در شلوغی و دود و دم تهران امروز گم می شود. در آخرین صحنه، نقال در بین "بچه های ایران زمین" به دنبال رستم می گردد.

برای آماده کردن و اجرای "سفر به ایران به روایت رستم" که چندین بار در تالارهای مختلف تهران اجرا شده و در فستیوال موسیقی فجر از آن تقدیر شده است،جمعی از مربیان موسیقی کودک در تولید این برنامه با سودابه سالم همکاری داشته اند.

 

 

 برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
عکس و نوشته ها از رضا مرواريد

پاز که آن را پاژ و فاز هم خوانده‌اند، روستايی کوچک و محروم در شمال شهر مشهد است، چسبيده به راهی که مشهد را به کلات نادری می‌رساند.
پشتش به رشته کوه هزار مسجد گرم است و دشت پهناور توس را پيش رو دارد. پانزده کيلومتر بيشتر از شهر فاصله ندارد، اما در آن، هيچ بويی از همسايگی با شهر بزرگی چون مشهد به مشام نمی‌رسد.

با اين حال، در طول سده‌های دراز، چندان پاييده است که نامش همچنان بر زبان‌ها است؛ زيرا به يک اعتبار می‌توان آن را خاستگاه حماسه ايرانی و زبان پارسی دانست.

پاز زادگاه حکيم ابوالقاسم فردوسی است. او در آن جا زاده شده و باليده و خانه و سرای او بر بام همين روستاست؛ اتاقکی گلين که اگر به‌راستی، از آن حکيم هم نباشد، از آن جا که بر بلندترين نقطه پاز ايستاده، مردم آن را خانه فردوسی می دانند.

با همه وامی که زبان فارسی به سخن‌سرايی چون فردوسی دارد، نگهدارى از روستای زادگاهش و سرايی که به نام او شناخته می‌شود، در شأن و پايه او نيست.

تپه‌ای در ميان است و راهی بر گرداگردش، و کوخ‌های اهالی در دو سوی آن. از کنار چند چهارديواری نگهداری دام و تعدادی کبوترخانه که بگذری تا بر فراز تپه برآيی، بايد چند پيچ را پشت سر بگذاری و از پشت بام چند خانه عبور کنی تا به اتاقی با نمای کاهگلی برسی.

تنها بر ديوارهای رنگ و رو رفته‌ اين اتاق است که نام فردوسی بزرگ را که با ذغال نوشته‌اند مى بينى.

يعنی بايد اول بدانی که پاز زادگاه فردوسی است، و بدانی که کجای مشهد است و بدانی که خانه‌ای به نام فردوسی در آن قرار دارد، تا بتوانی به آن جا راه يابی، و دريغ از يک نشان راهنما که سرای سخن‌سرای توس را به تو نشان دهد.

 در همین زمینه:

 آرامگاه فردوسى

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید  


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

در سال های اخیر توجه زیادی به نقاشی کودکان شده است. مهد کودک ها و کلاس های خصوصی مکانی برای آموزش نقاشی به گروهای مختلف سنی است اما شیوه ای که خانم  منیرزمانی نیا در کلاس های خود در پیش گرفته، با روش های معمول فرق دارد.

وی حدود بیست سال است که در این زمینه فعالیت دارد. او در کلاس هائى که اغلب از دوره خردسالی در مهد کودک آغاز می شود تلاش مى کند که بچه ها را با شخصیت های تاریخی و آداب ورسوم سنتی ایرانی آشنا سازد.

یکی از موضوع هایی که اخیرا به آن بسیار توجه شده شاهنامه فردوسی است. خانم زمانى نيا معمولا با توجه به علاقه بچه ها  داستانى از شاهنامه را انتخاب و تعریف می کند و بچه ها با توجه به درک و برداشتی که از داستان دارند آن را در دنيائى از فرم و رنگ به تصویر می کشند. معمولا در پايان هر دوره که ١٢ جلسه است، این نقاشی ها به صورت کتابی مصور در می آید.

معمولا بچه ها زمانی که  به پایان دوره ابتدایی می رسند ضمن آشنایی با اغلب داستان های شاهنامه و بسیاری از داستان های تاریخی دیگر بخش عمده ای از آن را نیزبه تصویر کشیده اند.

به گفته خانم زمانی نیا سعی بر آن است که در آینده ای نزدیک بخش هایی از شاهنامه که به امور زنان، پادشاهان و دلاوران زن اختصاص دارد نیز پرداخته شود.

خانم زمانی نیا به عنوان معلمی که بیست سال با کودکان نقاشی کار کرده است می گوید " خوشحالم از این که شایستگی این را داشته ام که با کودکان کار کنم و سپاسگزارم که این موجودات نازنین نصیبم شده اند که این بختى است که به هر کسی روی نمی آورد. "

یکی از داستان های مورد علاقه بچه ها داستان ضحاک ماردوش است. گزارش مصور شوکا صحرائى از کلاس نقاشى اين بچه ها، که در بالاى اين صفحه مى بينيد، بعضى از نقاشى ها و روايت بچه ها از داستان ضحاک را نشان مى دهد.

 

 

 برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
Home | About us | Contact us
Copyright © 2025 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.